اختصاصی فصل6: "مسعود محبی" جوان دهه شصتیست که با تلاش و پشتکار و بهرهمندی از دانش و تخصص، اکنون تبدیل به یکی از کارآفرینان ارزنده کشور شده است، او متولد شهرستان گنبدکاووس است و 34 سال دارد. برای اینکه با فعالیتهای او بیشتر آشنا شوید و بدانید با چه فراز و فرودهایی روبرو بوده است تا به شغل مناسبی دست یابد؛ پای صحبتهای او مینشینیم.
آقای محبی شما فراز و فرودهای زیادی برای رسیدن به جایگاه فعلی داشتید و قطعاً موفقیتهای شما حاصل صبوری و نگاه به آینده بوده است، از دوران دانشگاه شروع میکنیم، کمی از آن زمان صحبت کنید تا در ادامه وارد مباحث دیگری شویم.
در سال 83 بعد از اتمام دوره دبیرستان برای نخستینبار در آزمون شرکت کردم که مربوطه به دانشگاه جامع علمی کاربردی بود و کنکور آن چند ماه زودتر از کنکور سراسری برگزار میشد. من در این رقابت علمی در مقطع کاردانی تکنولوژی صنایع لاستیک قبول شدم و بلافاصله در نخستین دوره کارشناسی مهندسی صنایع لاستیک (گرایش پلیمر) در مرکز مهندسی و تحقیقات صنایع لاستیک ایران - تهران نیز پذیرفته شدم.
بعد از اتمام درس با توجه به اشباعشدن بازار کار، صلاح را بر این دیدم که وارد کسب و کار شوم و به همان مدرک تحصیلی کارشناسی اکتفا کنم. در واقع ابتدای شروع کار من در سال 88 رقم خورد زمانی که به گنبدکاووس برگشتم. در این شهرستان خیلی تلاش کردم تا شغلی مرتبط با رشته تحصیلی پیدا کنم.
ابتدا تصمیم گرفتم کارگاه قطعات لاستیکی(واشر و...) را راهاندازی کنم اما به دلیل وارداتی که از چین داشتیم اصلاً محصول تولیدی، قابل رقابت نبود، سپس به دنبال صنعت بازیافت لاستیک رفتم و بعد از دوندگیهای بسیار، ادارهکل صنعت، معدن و تجارت اعلام کرد که اولویتهای استانی واگذار شده و دیگر مجوز صادر نمیکنیم! تا حدی که هیچ کدام از واحدهای دارای پروانه احداث حتی نیروی مهندس شیمی و یا پلیمر نداشتند و صرفاً سرمایهگذارانی بودند که جهت اخذ وام کمبهره و استفاده از اولویتهای اهدایی به این صنعت، وارد عرصه شده بودند.
ماجرا جالب شد، شما چه کردید؟ اعتراضی نداشتید؟
خیر – گفته بودند دستور است و من هم دیگر پیگیر نشدم، به همین دلیل مدتی سرپرستی مغازه سیلندر تراشکاری پدرم را به عهده گرفتم اما این شغل با روحیات من سازگار نبود و هر روز مثل دیروز... به اصرار خواهرم که پزشک است و در آن زمان در دورههای طب سنتی مشغول به تحصیل بود به شغل گیاهان دارویی علاقهمند شدم و با اصرار ایشان مغازه عطاری راهاندازی کردم و مشغول به فعالیت در این حوزه شدم.
همزمان، با توجه به تحصیل برادرم در رشته شیلات، به فکرم رسید که پیگیر مجوز احداث استخر پرورش ماهیان سردآبی شوم و به همین دلیل تلاش کردم و این مجوز دریافت شد، خلاصه اینکه نخستین سهام شرکتی من در این شرکت تعاونیست که همچنان مشغول به فعالیت است و این اتفاقاتی که گفتم در مدت یک سال اتفاق افتاد.
از این شغل راضی بودید؟
تاحدودی، اما با مسائلی روبرو بودم که به کسب و کار لطمه میزد؛ در مدت یک سال فعالیتم در شهرستان گنبد کاووس، عصرها کسبه مقابل درب مغازهها مینشستند و گفتگو میکردند و عملًا میلی به پیشرفت و یا توسعه در اطرافیانم نبود. ساعت ۸ شب همه مغازهها بسته میشد و شهر به خواب میرفت....
در سال ۸۹ با شناختی که یکی از همکاران خواهرم در زمینه مدیریت و تغییر سبک کار عطاریها داشت، از من خواست تا برای احداث کلینیک طب سنتی با ایشان همراه شوم و در احداث و تجهیز این مجموعه سهیم باشم که این امر را نیز با تمام ظرفیتم انجام دادم و خوشبختانه اکنون یکی از بزرگترین و معتبر ترین مراکز درمانی طب سنتی ایران است.
در این شغل، احیاناً با مشکلی مواجه نشدید؟
در آن دوره برای خرید مواد اولیه گیاهی اطلاعات زیادی بهدست آوردم و برای خرید دارو نیز با کارخانهها ارتباط داشتم. پس از دو سال کلینیک و مجموعههای مربوط به آن به بالاترین سطح بهرهوری رسید و کاملاً سیستم، عالی کار میکرد.
از آن استاد عزیز خواستم که نیروهای جایگزین معرفی کند تا به آنها آموزش دهم، آنقدر در این زمینه فشار کاری زیادی بر من تحمیل میشد که از ۵ صبح تا ۱۲ شب مستقیم درگیر مجموعه، پرسنل و اربابرجوعها بودم. پس از ترک کار، آن دوست بزرگوار بهجای من چهار نفر را جایگزین کرد.
در ادامه، شرکتی در زمینه کشت و
توزیع گیاهان دارویی ثبت کردم ولی به دلیل سوءتفاهماتی که در جذب مشتریان با همکارم پیش آمد؛ به مدت یک سال هیچ فعالیتی مرتبط با طب سنتی و یا گیاهان دارویی انجام ندادم و با راهنمایی یکی از دوستانم شرکتی در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر و پاک ایجاد کردیم و به دنبال اخذ مجوز احداث نیروگاههای خورشیدی رفتیم که موفق هم بودیم.
به نظر میرسد اتفاقات زیادی در حوزه کاری برای شما رخ داده است، چگونه با آنها کنار آمدید؟ اصلاً تا چه اندازه نسبت به فعالیت فعلی پیش از آغاز آن آشنایی داشتید؟
خیلی اندک، و فقط کلیات فعالیت را برای خودم تحلیل میکردم و در طول کار پیشرفت حاصل میشد و بر کارم تسلط پیدا میکردم. از سال 90 تا به امروز مسیرهای زندگی من متفاوت شد.
آیا به این فکر نیفتادید که در خارج از کشور بتوانید شغلی داشته باشید؟
همیشه میگفتم که اگر در کشور خودم نتوانم کاری دست و پا کنم، در هیچ کشور دیگری نمیتوانم پیشرفت کنم.
در شغل جدیدتان در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر و احداث نیروگاههای خورشیدی با چه تعداد پرسنل کار میکنید؟
به صورت رسمی و بیمهای ۱۵ نفر در شرکتهای مختلف مشغول کار هستند، اما به صورت غیر مستقیم بیش از 50 نفر کار میکنند، با توجه به مشکلات اداره کار و بیمه،خیلی از کارها را برونسپاری میکنم.
ظاهراً چند شرکت هم با شما همکاری دارند. درست است؟
بله - هشت شرکت داخلی و دو شرکت خارجی ثبتی و فعال
محصولات شما چه سهمی در کسب و کار دارد؟
تا به امروز در این زمینه محاسبه و یا مقایسه نکردهام.
آیا برای بازار خارجی توانستهاید محصول خود را رقابتی و در جهت افزایش کیفیت جهت رونق بازار خود اقدام کنید؟
خیر - تمرکز ما بر بازار داخل بوده است. تقاضای مصرف مواد در داخل با ظرفیت تولیدات ما برابری میکند .
با چه حجم سرمایهگذاری کارتان را آغاز کردید و الان سالانه چه میزان درآمد ارزی یا ریالی دارید؟
معمولا وقتی ۳۰ درصد سرمایه پروژه را داشته باشم، کار را شروع میکنم و با فازبندی و کمکردن هزینهها پروژه را مدیریت میکنم تا از محل درآمد پروژه تکمیل شود.
در وضعیت نابسامان اقتصادی، تا چه اندازه و یا چگونه توانستهاید با مشکلات دست و پنجه نرم کنید؟
تنها کاری که انجام دادم کوچککردن مجموعه و برونسپاری کارهاست. از ظرفیت مجموعههای موجود استفاده کردم. به طور مثال بهجای استخدام حسابدار، با شرکت حسابداری قرارداد بستم که فعالیت مالی همه شرکتها را انجام دهد و درگیر پرسنل اضافه و یا خطای فردی (بدون داشتن تعهد کامل) نشوم.
آیا پیش آمده که در مسیر فعالیت خود ناامید شوید؟
بسیار زیاد اتفاق افتاده است. اما با توجه به داشتن شریکهای متفاوت و متعدد در کارهایم، آنها به من انرژی و انگیزه دادند که مجدد ادامه دهم. در هیچ یک از شرکتهایم سهامداران مشترک نیستند. به این خاطر که اگر یک شرکت دچار مشکل شد، زنجیروار همه شرکتها آسیب نبینند.
شرایط بگونهای است که خیلی از کارآفرینان و سرمایهگذاران از سرمایهگذاری فراری هستند یا تردید دارند؟ چه پیشنهادی برای آنها دارید؟
تمامی همکاران و نزدیکانم از من ایراد میگیرند و میگویند در شرایط فعلی باید سیاست انقباضی داشت ولی تو همچنان کار جدید و پروژه جدید معرفی میکنی.
به نظر من باید در این شرایط ایستادگی کنی و هنگامی که کارها رونق پیدا کرد و مشکلات برطرف شد شما به عنوان یک شرکت که جاری ماندهاید سر خط از منافع موجود بهره میبرید. مابقی شرکتها تا بخواهند تیم تشکیل دهند و وارد بازار شوند، شما از غفلت آنها بیشترین بهره را خواهید برد. به قول یکی از دوستانم که میگفت "بیشترین درآمد ایشان زمان جنگ و بعد از جنگ بود چون همه هم صنفیهایش تعطیل کرده بودند".
شما از نخبگان کشور هستید که هرگز از تلاش دست نکشیدید و سرانجام به موفقیت رسیدید، از نگاه شما نخبگی چیست؟
زمانی که بقیه به دنبال حواشی و اتفاقات هستند، فقط باید تمرکز کنی و کارت را انجام بدهی و ذهنت را درگیر نکنی. چون هر اتفاقی از جمله گرانی یا ارزانی بشود برای همه جامعه است. مهم این است که همیشه جاری باشی.
تاکنون برای کار خود تسهیلات دولتی دریافت کردهاید؟
به تازگی یک وام ۳۰ میلیون تومانی با کارکرد حساب دریافت کردم، در واقع تاکنون تسهیلاتی به این عنوان که به کارآفرین تعلق گرفته باشد دریافت نکردم. همیشه میگویند وام میدهیم، معرفینامه به بانک هم میدهند و کلی استقبال میکنند ولی وارد بانکها که میشوید تازه میفهمید چه اشتباهی کردید که در ایران میخواهید کارآفرینی کنید!
شما تا چه اندازهای تحریم داخلی را تایید میکنید؟
مشکل عدم آموزش اجتماعی است. ما به بحرانها بیشتر دامن میزنیم. واقعاً نمیدانم چرا جامعه مسلمان ما عملگرایی دینی ندارند... اکنون همه کاسب و بیزینسمن شدند. تامیبینند کالایی در بازار کم میشود، بلافاصله آنهایی که پول دارند در حجم بالایی خریداری میکنند تا در قحطی و کمبود، آنرا گرانتر بفروشند.
احیاناَ مشکلی که اینقبیل شرایط برای شما ایجاد کرده تا چه حد رفع خواهد شد؟
مشکل ما عدم شفافیت و بیبرنامه بودن است. به طور مثال اگر تولید کننده به راحتی بتواند ببیند که چه حجمی سفارش در گمرک تخلیه و یا ثبت شده است، بر اساس آن میتواند ارزیابی تولید و تأمین خود را انجام دهد. خیلی وقتها به خاطر یک ماده یا قطعه خیلی مختصر، کل محصول تولیدی متوقف میشود. اگر قرار است بخش خصوصی کمک کند باید توان رقابتی همگان را برابر کرد تا هر کسی به اندازه خود بتواند بخشی از نیاز بازار را تأمین کند.
چه بخشی از محصولات خود را صادر میکنید؟
در بخش صادرات بیشتر روی محصولات صنعتی و کشاورزی کار کردیم و بیشتر به عنوان یک شرکتی که مشتری را جذب و کالای ایرانی را معرفی میکند فعالیت داریم. بیشتر سعی ما بر این است که کمپانیهای با کیفیت ایرانی چه صنعتی را در کشورهای اوراسیا معرفی کنیم و در این کار تا به امروز موفق بودیم و در حال حاضر در حال آمادهسازی شرایط و مجوزات برای تولید همان محصولات در کشور به صورت مشارکتی با کارخانه تولید کننده در مقصد هستیم.
آیا از برخورد مسوولان با خود به عنوان یک کارآفرین جوان رضایت دارید؟
تا به امروز هیچگاه به عنوان کار آفرین نزد کسی نرفتم چون منتی نیست برای کسی. من در درجه اول منافع اقتصادی خودم را تأمین میکنم. به نظرم کارآفرین بیشتر به خودش لطف میکند و در مرحله دوم به مردمش و در آخر به دولت و سیاستمداران!
سهم مسوولان در پیشبرد فعالیت شما چقدر و چگونه است؟
خیلی میتوانند تأثیرگذار باشند. همواره در تأمین هزینههای تحقیقاتی برای ایجاد فرایند جدیدی که خلاقیت در آن نقش داشته باشد دچار مشکل هستیم چون تحقیق و توسعه، و سعی و خطا هزینهبر است ولی هیچ تضمینی برای عدم کپیکردن محصول نیست به همین خاطر معمولاً یک مرحله قبل از تولید را هدف فعالیت قرار میدهیم.
سخن آخر
ضمن تقدیر از وقتی که برای مصاحبه ترتیب دادید و فعالیت نخبگان برای شما حائز اهمیت است، امیدوارم شرایط ایدهآلی برای حضور جوانان مستعد، تحصیلکرده و کارآفرین در کشور فراهم شود.
ابراهیم حاتمی خبرنگار امور مجلس و فعال رسانهای کشور