فصل6: انتخابات یازدهمین دوره مجلس تمام شد و امروز محک حادثه در میان است. اکنون بهتر میتوان در مورد تمام حرف و حدیثهای پیشا انتخاباتی و میزان صحت و سقم آنها به داوری نشست و افکار عمومی بهتر میتواند سره را از ناسره تشخیص دهد.
نتیجه انتخابات مجلس یازدهم آنقدر وضع موجود را عیان و آشکار نفی میکند که اگر در یک کلام آن را «رای به تغییر» بنامیم پربیراه نگفتهایم. هم آرای تهران و هم شهرستانها حاکی از این است که مردم کل کشور ادامه وضع موجود را بر نمیتابند و ورای برخی فضاسازیهای سیاسی و رسانهای، به گفتمانی رای میدهند که بتواند در عرصه عمل وضع موجود را به مسیری صحیح رهنمون کند.
*رای تهران؛ پیامی آشکار
اصلاحطلبان تهران از سرلیست تا افراد شاخص و تاثیرگذار لیست که سابقه چند دوره نمایندگی دارند، به طرز معناداری نتوانستهاند حتی جزو 33 نامزد اول باشند و در تعداد آرا، محمدرضا محجوب که پیشتر چهار دوره نماینده مردم تهران در مجلس بوده، پس از سه شخصیت انقلابی، نفر 34ام تهران شده و پس از آن از رتبه 36ام به بعد، به ترتیب سهیلا جلودارزاده، مجید انصاری (سرلیست اصلاحطلبان) و مصطفی کواکبیان حائز بیشترین رای مردم تهران شده و از ورود به بهارستان جاماندهاند.
جالب اینکه در مناقشه فیمابین لیست 8حزب اصلاح طلب با لیست کارگزاران، بحث بر سر این بود که احزاب اصلاحطلب قصد قرار دادن 14نفر از نمایندگان فعلی فراکسیون امید در لیست داشتند که با مخالفت کارگزارانیها مواجه شده بود. 14نفری که از هیچ کدامشان در 33رای اول مردم تهران خبری نیست.
علاوه بر این، شخصیتهایی مثل محمدحسن مقیمی استاندار سابق تهران و محمدرضا راه چمنی را باید به این لیست افزود که اساسا صحبت از آنها درمورد میزان اقبال از سوی مردم، به دلیل آمار پایین رای، محلی از اعراب ندارد.
*آیا فقط تهران به اصلاحات رای نداد؟
در بررسی گرایش سیاسی کاندیداهای یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در کل کشور، به آمار جالبی میرسیم. در کل کشور، این دوره اصلاحطلبان 760کاندیدا برای رقابت داشتند و اعتدالگرایان نیز که عموما خط و مشی نزدیکی با اصلاح طلبان دارند، 127 کاندیدا را به عرصه رقابت فرستاده بودند. همچنین همه این افراد به تایید شورای نگهبان رسیده بودند.
با این حال اقبال مردم به این اصلاحطلبان قابل بررسی است. برای مثال در حوزه انتخابیه دماوند که همواره اقبال عمومی به سمت یک نماینده اصلاح طلب بود ولی این دوره مصطفی خانزادی کاندیدای اصلاح طلب رتبه سوم آرا را به خود اختصاص داده، علی محمد شاعری نماینده اصلاحطلب بهشهر سوم شده، فاطمه ذوالقدر عضو فراکسیون امید رای نیاورده، جلال میرزایی نماینده اصلاح طلب ایلام و ناهید تاجالدین نماینده اصلاحطلب اصفهان از ورود به مجلس بعدی بازماندهاند.
همچنین همایون یوسفی از اهواز، حمدالله کریمی از بیجار، سکینه الماسی از دیر، کنگان و عسلویه، مهرداد لاهوتی نماینده لنگرود، کمال دهقانی فیروزآبادی نماینده میبد، سید احسن علوی (فرزند وزیر اطلاعات)، محمدرضا خباز از کاشمر و احمد مازنی فقط بخشی از کاندیداهای اصلاحطلبی هستند که مردم ورود آنها را به مجلس یازدهم به صلاح ندیدهاند.
* آیا رد صلاحیتها آمار مشارکت را کاهش داد؟
در یک نظر سنجی توسط یکی از نهادهای دولتی آمار جالبی از گرایش مردم به انتخابات به دست میآید.
مشابه این آمار در سایر نظرسنجیهای غیردولتی نیز متبلور است.47 درصد مردم در پاسخ به سوالی درخصوص دلیل عدم حضورشان در انتخابات، «مشکل معیشت» را عامل اصلی عنوان کردهاند و 27 درصد نیز گفتهاند که دولت ناکارآمد بوده است. جالب اینکه فقط 0/4درصد (چهاردهم درصد) یعنی کمتر از نیم درصد مردم رد صلاحیتها را دلیل عدم مشارکتشان در انتخابات عنوان کردهاند.
*سهم رد صلاحیت شورای نگهبان در عدم ورود نمایندگان فعلی به مجلس؟
بیایید آمار را کمی بررسی کنیم. از نمایندگان فعلی مجلس 248نفر در انتخابات مجلس ثبت نام کرده بودند و در بررسیها، شورای نگهبان 75نفر آنها را ردصلاحیت کرد و در نتیجه راه ادامه مسیر انتخابات برای 169نفر از آنها هموار بود.
اکنون فقط 56نفر از این 169نفر موفق به کسب اعتماد و اقبال مردم شدهاند و طبق آمار، نیروهای انقلابی و اصولگرا اکثریت این کاندیداهای پیروز را به خود اختصاص دادهاند و 81درصد نمایندکان مجلس یازدهم را نیروهای انقلابی تشکیل میدهد.
نکته مهمتر اینکه 117نفر از آمار 169نفری نمایندگان فعلی توسط رای مردم از ورود به مجلس بعدی بازماندهاند و این پیامی روشن دارد؛ مردم از ناکارآمدی مجلس دهم راضی نیستند و به دنبال این هستند که وضعی بهتر از وضع موجود روی کار بیاید.
اصلاحطلبان از ماههای گذشته تمام توان رسانهای خود را متمرکز بر این کرده بودند که اصلاحات توسط شورای نگهبان قلع و قمع شده و حتی این فضاسازی توسط شخصیت اول اجرایی کشور نیز دنبال شد و در یک تریبون رسمی رسما شورای نگهبان را به تلاش برای تکجناحی کردن کشور متهم کرد؛ ادعایی که امروز مردم با آرای خود به تغییر وضع موجود و ورود نیروها و روحیه انقلابی به جریان قانونگذاری و نظارت کشور امروز دیگر محلی از اعراب ندارد.