فصل6: شبحی بر سر مملکت در حال آمد و شد است؛ و آن شبح پوپولیزم افراطی است. از هم اکنون می شود صدای پای این عوام گرایی را شنید. ناصواب نخواهد بود، اگر انتظار داشته باشیم که با آغاز به کار مجلس شورای اسلامیِ پَسین، شاهد نزج و رشد و گسترش نوع جدیدی از عوام زدگی پس از دوران احمدی نژادی باشیم. همان جریانی که کشور را تا ته دره سقوط رسانده بود و خط بی اصالتی که در هزینه کرد منافع عمومی در مدیریت و به جا گذاشتن شبکه ای از مدیریت فاسد و پرونده های متعدد پرستاره و نجومی ، دوباره ردای تسلط بر حوزه تقنین در کشور را کرده که بی تردید خطرناک و نگران کننده است. این طایفه با اینکه رنگ عوض کرده اند اما از تندروی اصحاب و عیالشان نمی تواتند پوششی بیابند .
پوپولیزم نو اما به لحاظ ماهیت و عملکرد و خط مشی هایش، به احتمال زیاد بی پرواتر و پر مدعاتر از سلف خویش و بسیاری از دستاوردهای دوران پسا-احمدی نژادی را بایستی از هم اکنون بر باد فنا رفته بدانیم. و این در شرایطی است که اردوگاه اصول گرایان واقعی، از وجود فرماندهان شاخص و معتدل خو و با درایت و آشنا به آداب بازی سیاسی، فقیر و تهی دست است.
سایه و خطرعوام زدگی افسار گسیخته نسل سوم اصول گرایان که هیچ درک مبنایی درستی از امر سیاسی و سیاست ورزی نداشته و بدون در نظر گرفتن ماهیت امور، اندیشه ای شکلی و ظاهر پسند دارند؛ و همچنین پُر از نخوت و غرور و ادعا و ادا هستند، آن گونه حیات مملکت را تهدید می کند، که اگر از همین حالا این خطر به درستی شناسایی و سنجش و بررسی نشده و در برابرآن مانعی ایجاد نگردد، بدون تردید نتایجی فاجعه بار تر و مماتی تلخ تر از دوران احمدی نژاد به دنبال خواهد آورد.
در چنین شرایطی و برای جلوگیری از یکه تازی و تاخت بلامنازع این گروه از اصول گرایان بی اصول، البته بر همه دلسوزان و کنشگران سیاسی و اجتماعی که دل در گرو این آب و خاک دارند فرض است تا با تشویق مردم به مشارکت حداکثری و حضور در انتخابات، همان اندک نیروهای اصلاح طلب تأیید صلاحیت شده را با آرای بالا روانه بهارستان کنند. تا از تک صدا شدن مجلس جلوگیری شود. تا صدای مردم و خواست واقعی شان به گوش آن عده معدود درون حاکمیت که خود را قیم و آقابالاسر مردم می دانند برسد. این حضور حداکثری می شود رفراندوم.
بر این اساس در حوزه انتخابی ساری و میاندورود هم چاره ای نیست جز لزوم یک انتخاب اصلاح طلبانه. و بایسته است تا انتخاب اول سال 1394 را تکرار کنیم. هرچند که انتقادها و گلایه های فراوانی نسبت به عملکرد دکتر یوسف نژاد وجود دارد. اما کارنامه نمایندگی ایشان چه در سطح ملی و چه در سطح منطقه و حوزه نمایندگی مثبت و قابل قبول ارزیابی می شود. لذا در شرایط بحران فقدان کاندیداها و نیروهای سیاسی اصیل و کارآمد و حتی مستقل، چاره ای نیست جز اینکه در یک هماهنگی و هم بستگی ملی یک بار دیگر دکتر یوسف نژاد راهی مجلس شود.
وی به عنوان یک اصلاح طلب معتدل می تواند در دو سال آینده هماهنگی خوبی با دولت داشته باشد. و هم می تواند در مجلس با اصول گرایان تعامل برقرار سازد. که این هر دو به سود منافع مردم ساری و میاندورود است. در این دوره از انتخابات و برای مجلس آینده، بیش از هر دوره دیگر این حوزه انتخابیه نیاز به نماینده ای کاربلد و با اصالت در سطوح ملی دارد. یوسف نژاد بازی خوانی سیاست را در سطح ملی بلد شده است.
مسعود طبری
* کارل مارکس می گفت شبحی بر سر اروپا در آمد و شد است و آن شبح کمونیزم است.