فصل6: در فاصله کمتر از دو ماه مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی، انتقادات به عملکرد شورای سیاستگذاری جبهه اصلاحطلبان همچنان از گوشه و کنار این جریان و از سوی برخی چهرههای اصلاحطلب شنیده میشود.
عبدالله مومنی فعال سیاسی اصلاحطلب و از اعضای سابق ادوار دفتر تحکیم وحدت طی یادداشتی با عنوان "شورای دلسردی" که در شماره امروز (شنبه) روزنامه سازندگی منتشر شده، به انتقادات از سازوکار حاکم بر شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان از زمان تشکیل تاکنون پرداخته است.
* ساختار اصلاحطلبی با مسامحه و تعارف سیاسی راه به جایی نمیبرد
مومنی در ابتدای این مطلب نوشته است: "سامان جدید اصلاح طلبانه باید مرتبهای عالیتر از مواجهه گفتار سیاسی اجتماعی اصلاحات و مطالبه مردم باشد و در برخی موارد برای بازسازی ابتدا باید به بنیاد افکنی ساختاری پرداخت. به نظرم اکنون اصلاحطلبی در چنین وضعیتی است و صرفاً نمی توان با ایده های شعاری یا بیان یکسری لفاظیهای تکراری آن را به جهتی مردمیتر تمایل داد بلکه باید آن را شخم زد و ساختارهای شکل بسته آن را باز کرد و از نو ساخت. به طوری که سازمان اصلاح طلبی سامان جدید بیابد و مرتبه عالیتر از مواجهه با مطالبات مردم باشد وگرنه زنگاری که بر ساختار آن نشسته است با مسامحه و تعارفات سیاسی مرسوم از آن رخت بر نخواهد بست و سقط تاریخی آن بسان بسیاری از ایدههای نیکو ولی بی فرجام خواهد شد.
*شورای سیاستگذاری عامل ناامیدی و دلسری جامعه از گفتمان اصلاحطلبی
وی معتقد است شورای عالی سیاستگذاری جبهه اصلاحطلبان این روزها موجبات دلسردی و ناامیدی بیش از پیش جامعه را از گفتمان اصلاح طلبی فراهم آورده است. فقدان اصل نمایندگی در چیدمان و گزینش افراد حاضر در شورا منجر به تقویت مناسبات و سازوکارهای فرصت طلبانه و مشوق رویش احزاب قارچگونه شده است که صرفاً به دنبال گرفتن کرسی در این شورا در جهت تقسیم و توزیع قدرت هستند. از این رو چنین تلقی سکتاریستی بزرگترین ضربه را به سازمان سیاسی اصلاحطلبان وارد ساخته است و عملاً این شورا را به جای اینکه به محملی برای نمایندگی و تنوع نیروهای اجتماعی بدل سازد به محلی برای ساخت و تاز و توزیع مدیریتها بر اساس میزان عددی آرا بدل کرده است به گونهای که عمده چهرهها هر کدام سهمیهای برای حفظ موازنه شورا بر اساس تقسیم میان الیگارشی موجود هستند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در بخش دیگری از مطلب خود با تاکید بر اینکه ناکارآمدی کنشهای سیاسی اصلاح طلبانه در حال حاضر به عنوان تهدید اصلی جبهه اصلاحات قلمداد میشود، تصریحکرده است: سیاستهای اصلاح طلبی موجب تغییر رویه در سیاست گذاری در کشور نشده است.
مومنی با انتقاد از تصمیمسازان جریان اصلاحات در سالهای خاطرنشان کرده است: این روزها اتخاذ مواضع راهبردی اصلاحات توسط کسانی صورت میگیرد که به بخشی از دکوراتیو قدرت تبدیل شدهاند. برغم اعتماد و اقبال مردم در انتخاباتهای گذشته شورای عالی سیاستگذاری جبهه اصلاحات جز تقویت طیف ناکارآمد اصلاح طلب و تلاش برای قبضه کامل نهادهای مدنی موثر در اختیار اصلاحطلبان نتوانست کاری از پیش ببرد و نتوانست به سازمان کارآمد و دربرگیرنده کلیت جریانات اصلاحطلب بدل شود.
*جریان اصلاحات کنترلی بر رفتار کسانی به جایگاه سیاسی رسیدهاند را ندارد
به اعتقاد این عضو سابق ادوار دفتر تحکیم وحدت، یکی از نقاط ضعف اساسی جریان اصلاحات به خصوص پس از روی کار آمدن دولت روحانی، فقدان پرنسیب سیاسی بی توجهی به اصول و محکمات اصلاحطلبی است.
وی میافزاید: جریان اصلاحات عملاً کنترل اجتماعی و کنترل گری بر رفتار کسانی که به نام اصلاحات به جایگاه سیاسی دست یافته اند را از دست داده است. به گونهای که افراد و حتی جریانات سیاسی هیچ واهمه و نگرانی به خاطر تزلزل و عدول از مواضع اصلاحطلبی و نیز چرخش و غلتیدن در دامن رانت و فساد نداشتند و می دانستند که از سوی جریان اصلاح طلبی بازخواست و حساب کشی نمیشوند.
*برخی اصلاحطلبان نسبت به شرایط فعلی کشور دچار فریبکاری و گزافهگویی شدهاند
مومنی در ادامه با اذعان به کاهش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان نوشته است: فروکشکردن اقبال گسترده اجتماعی از جریان اصلاح طلبی بدان سبب است که مفهوم اصلاحطلبی نتوانسته توجه به مفاهیم عینی و انضمامی را برای مردم مطالبه کند. معهذا برخی از اصلاح طلبان در خصوص شرایط فعلی کشور که به واسطه تصاحب بخشی از پارلمان و روی کار آمدن دولت دوم آقای روحانی و تصاحب اکثریت مطلق شوراهای کلانشهرها است نه تنها کوچکترین نقد و انتقادی را بیان نمیکنند بلکه با تعصب کور نسبت به جریان اصلاحات چشم خود را بر واقعیات موجود بسته و بعضا دچار گزافهگویی گشتند که اگر نگوییم این توصیفی فریبکارانه و غیر اخلاقی از وضعیت فعلی است بدون شک می توان گفت با مبالغه آمیخته است زیرا اکنون افکار عمومی آن را بر نمی تابد.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در بخش پایانی یادداشت خود با تاکید بر اینکه وضعیت جامعه و شهروندان ایرانی در موقعیتی است که باید باور کنیم اصلاحطلبی بدین گونه ای که ایده پردازان جسور اصلاحات وعده دادند نتوانست نسخه و برنامه عملی و مناسبی را برای حل مشکلات عمده سیاسی و اقتصادی و اجتماعی داشته باشد، میافزاید: شعارها و گفتمان جریان موتلف اصلاحات صرفاً بیان مجدد ادعاهای پیشین بوده و ظاهر امر نیز نشانگر این است که جریان اصلاحات تاکنون نتوانسته به جمعبندی روشن گفتمانی یا برنامه سیاسی نوینی دست بیابد. همچنین به نظر میآید که با همان ادعاهای تکراری و پیشین میخواهد خود را در صحنه سیاسی به عنوان یگانه رقیب برتر جریان اصولگرایی برای اداره کشور و پیشبرد اصلاحات معرفی و تبلیغ کند.