فصل6: جمهوری اسلامی جمهوری انتخابات است؛ و انتخابات لازمه دموکراسی و جمهوریت. انتخابات شرط لازم جمهوریت است؛ اما شرط کافی محسوب نمیشود. کفایت دموکراسی و جمهوریت بیش از هر چیز به میزان شعور و آگاهی سیاسی تودههای اجتماعی بستگی دارد. اما بحث در چیستی کمیت و کیفیت جمهوریت و دموکراسی، منظور نظر و در مدار حوصله این نوشتار نیست. جان کلام ما این است که بهزودی انتخاباتی دیگر در کشور برگزار میشود، که شاید یکی از مهمترین انتخابات در طول حیات جمهوری اسلامی باشد. انتخاباتی که برای نظام میتواند با یک تنگنای جدی همراه باشد. تنگنای مقبولیت یا محدودیت.
انتخابات مجلس شورای اسلامی که قرار است در دومین روز اسفندماه سال جاری برگزار شود؛ نقطه عطفی برای نظام چه در داخل و چه در خارج از مرزهای حاکمیتی و جغرافیایی محسوب میشود. و با توجه به شرایط موجود، این انتخابات تحت تأثیر دو مؤلفه اصلی قرار دارد. تحریمهای بینالمللی و معیشت مردم. که دومی تا حد بسیار زیادی ناشی از تحریمهای بینالمللی هست. که اگر در داخل برای مقابله با این تنگنای اساسی راه چارهای اندیشیده نشود؛ بدون شک میزان مشارکت در انتخابات تا حد بسیار زیادی پائین خواهد آمد. و مسئله اصلی همین است.
آیا نظام میخواهد به هر شکلی که شده با یک مشارکت حداکثری میزان بالایی از مشروعیت را در داخل و خارج از مرزهای حاکمیتی و جغرافیایی بازتولید نماید؛ یا ترجیح میدهد انتخاباتی با مشارکت پایین برگزار کند، اما نتیجهای که دلخواه و مطلوب نیروهای درون حاکمیتی است به دست بیاید؟ بدون شک تبلیغات رسمی به سمت و سویی خواهد بود که از اشتیاق نظام برای برگزاری انتخاباتی پرشکوه و با مشارکت بالای شهروندان حکایت خواهد داشت؛ اما بهاحتمال فراوان در عمل و در زیرلایه های حاکمیت اتفاق دیگری رخ خواهد داد؛ و با فعال شدن برخی مکانیزم های نظارتی و استصوابی و رد صلاحیت فلهای کاندیداهای وابسته به جناح منتقد یا همان اصلاحطلبان و بستن و مسدود نمودن تمام ورودیهای انتخابات، نتیجه مطلوب کسانی بشود که در حال حاضر بیرون گود نشستهاند و با پایین آمدن میزان حضور شهروندان رقابت به سود کاندیداهای اصولگرا به پایان برسد.
به نظر هم میرسد با توجه به برخی اقتضائات و مصلحتاندیشیهای جناحی، نیروهای مستقر در دل حاکمیت به پائین بودن مشارکت دلخوش کردهاند؛ اما از سوی دیگر چنان چه مشارکت سیاسی در انتخابات آینده پائین باشد، میتواند برای وجه و جایگاه نظام در عرصههای بینالمللی مناسب نباشد؛ و این پارادوکسی است که استراتژیست های درون حاکمیت اگر میخواهند هم خاکریز مجلس را فتح کنند و هم در مجامع بینالمللی بهواسطه مشارکت سیاسی قدرت چانهزنی بیشتری دست و پانمایند، میبایست برای آن پاسخی پیدا کنند.
بدون شک چنان چه میزان مشارکت عمومی در انتخابات بالا باشد؛ این به سود جناح داخل حاکمیت و اصولگرا نیست؛ و اگر میزان مشارکت کمتر از 50 درصد باشد؛ جناح اصولگرا میتواند امیدوار باشد که بهراحتی و با آسودگی خیال سنگر قانونگذاری را فتح مینماید؛ اما میبایست برای چالشهای پیش روی داخلی و بینالمللی هم چارهای بیندیشد. هرچند بالا بودن میزان مشارکت سیاسی نشانه آگاهی سیاسی و شعور سیاسی محسوب نمیشود؛ اما این شور میتواند مشروعیت بیشتر نظام را تضمین نماید و بازتولید کند. انتخابات آینده برای استراتژیست ها و برنامهسازان داخل حاکمیت؛ انتخاباتی صعب و دشوار است. یا باید مقبولیت را بپذیرند. یا محدودیت و تضمین پیروزی نیروهای خودی را.
مسعود طبری