اختصاصی فصل6: در روزهایی که تبوتاب انتخابات داغ نیست حتی اگر هنوز چند ماه و حتی سالی به آن مانده باشد! بازار بیانیه و توصیه و استمداد گرم است. همه یا میخواهند وضعیتی تغییر کند تکرار شود و یا متحول. حضور انتخاب اصلح؛ بین بد و بدتر، حضور حتی با رأی سفید، تبشیر جریان نواندیش و تحولخواه و تبذیر از انتخاب کسانی که همه دستاوردهای نظام را به باد میدهند. ترساندن مردم از تفکر ارتجاعی، همه و همه استراتژی جریانهای سیاسی برای اخذ رأی از خلق خداست! البته اگر به وجود جریان معتقد باشیم.
چهل انتخابات را پشت سر گذاشتهایم و یک میلیارد رأی مأخوذه در این چهل تجربه به صندوق سرازیر شده است. گنجینهای گرانبها از حضور مردم که گاه مصادره به مطلوب و گاه نشانهی انتخاب این یا آن جریان سیاسی قلمداد شده است. با آن رجزخوانیها کردهاند، افراد و یا جریانی را به محاق بردهاند و یا به استناد آن تصمیماتی غیر عقلایی گرفتهاند.
انتخابهای کلان، منطقهای، حوزهای، شهری و روستایی هر یک مدخلی شد برای آمدورفت آدمها، نحلهها، گروهها، سیاستها، مانیفستها، وعدهها و ... . بدبینانه اگر نگاه نکنیم و سیاه نما نباشیم. فرازوفرودهایی را این انتخابها برای مردم به وجود آورد که گاهی به موجها و سونامیها تبدیل شد و گاه آبی به جویبار خلق خدا روانه کرد.
رأی این حلّال مشکلات داخلی، منطقهای، بینالمللی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ما و البته همه ابنا بشر؛ آنطور که بعضیها تأویلش کردند و داعیهدارش بودند! اکسیری است که به هر پیری خورد جوانبخت شد و عجیب آنکه چون قرعه فال بار امانتی بود که آسمان تاب آن نداشت، خواهندگان آن از او گریزان بودند.
وای از زمانی که آدم چیزی را بخواهد که آن را نخواهد! در این پارادوکسی که فلسفه را هم به هن و هن میاندازد. آدمها میآیند تا چیزی را به دست بیاورند که از آن گریزانند! و از سر احساس دین، رسالت، وظیفه، خواهش و اصرار دیگران تن به این ورطه هولناک و مغاک تاریک دادهاند.
در این بازار مکاره طرفه متاع کم نیست. حضرات رجال (تفسیرش که مصداق زن است یا مرد با من نیست) که آستین همت برای تغییر و تحول و عدالتخواهی و چه و چه و چه بالا زدهاند؛ میخرند! نه؛ ذهنمان جایی نرود فقط رأی و شناسنامه میخرند. تا امکان خدمت مهیاتر باشد. از اعطای فلاکس چای، سهچرخه، گرمکن ورزشی تا نذری در هیئتهای مذهبی. نرخهای هر شناسنامه نیز به قیمت حساسیت و نزدیکی به زمان اخذ رأی در این چندشنبه بازار سیاست مبایعه میشود. منتخبی که تا این حد به فکر رزق و روزی، تندرستی و ایمان موکلین خود باشد، دُرِّ نادرهای است.
رأی کثیف و آلوده و چرک معنا ندارد وقتی هدف خدمت است. از رأی سفید که بهتر است. اینجاست که پای نسبی بودن باز میشود که سفیدی اصلا و ابدا همرنگ خوبی نیست.
در آستانه هر انتخابی ظاهراً رنگهای زیادی جلوهنمایی میکنند ولی واقعیت این است که خیلی چیزها دارند رنگ میبازند.