فصل6: گام سوم هم اجرایی شد. روز گذشته دکتر بهروز کمالوندی در یک نشست خبری واضح و شفاف در میان رسانه های جهان اعلام کرد که قرار است ایران چه گامی بردارد. گامی که بازتاب گسترده ای در میان رهبران غرب خصوصا اعضای 5+1 داشت. این مهم در حالی صورت می گیرد که سیدعباس عراقچی معاون سیاسی و حقوقی وزارت امور خارجه کشورمان در پاریس مشغول مذاکرات فشرده است. قرار بود که گام سوم در صورت مثبت بودن این مذاکرات اجرا نشود اما ظاهرا خبرهای خوبی از پاریس نرسید و گام سوم احیا شد. حالا 16 ماه از امد و رفت های دیپلماتیک می گذرد. اما هنوز تهران به نتیجه مطلوب خود نرسیده است. و در کنار آن طرح ها یکی پس از دیگری تیک برکناری را می خورد! چه خواهد شد و چه خبر است؟ دکتر حسن بهشتی پور کارشناس مسائل هسته ای در اینباره پاسخ داده است که در ادامه می خوانیم :
شانزده ماه است که ایران و طرف اروپایی برای رسیدن به یک راهکار مالی و تجاری مذاکره می کنند و هیچ کدام از طرح های مطرح شده طرفین را راضی نکرده است و نتیجه مشخص و کارآمدی به دست نیامده است. حالا ایران گام سوم را در راستای کاهش تعهدات برجامی اش برداشته است ارزیابی شما از راهبرد گام به گامی که دولت در پیش گرفته است چیست؟
راهبرد گام به گام روشی ست که ایران هم متعهد به برجام باقی خواهد ماند و هم می تواند فضای بازی برای فعالیت های هسته ای خود ایجاد کند. این هشدار را هم به طرف اروپایی می دهد که ایران هر زمانی که اراده کند توانایی بازگشت به دوران قبل از برجام را دارد و باعث می شود اروپایی ها بیشتر به تکاپو بیافتند. همانطور که بعد از گام اول و دوم طرف فرانسوی طرح های جدید و ابتکار های بیشتری نشان داد البته درست است که تا الان هم اقدام مشخص و نتیجه بخشی از سمت فرانسوی ها صورت نگرفته است ولی حداقل آن ها را وادار به مطرح کردن راهکار ها و فعالیت های دیپلماتیک کرده است.
اروپایی ها در این شانزده ماه به خوبی نشان دادند که کار زیادی از دستشان ساخته نیست، سد بزرگ هژمونی قدرت مالی دولت آمریکا است و تا زمانی که آمریکایی ها این تحلیل غلط را باور داشته باشند که تحریم و فشار اقتصادی موجب در هم شکستن ایران می شود آن ها راضی به یک توافق برد برد نخواهند شد. در این زمان ایران باید به فکر افزایش توان اقتصادی از داخل به وسیله ی انجام اصلاحات بانکی و مالیاتی باشد. طرح هایی هم که اروپایی ها می دهند ابتدا باید آمریکا را راضی کند چرا که آن ها هستند که باید طرح را اجرا کنند. مثلا همین وعده ی پانزده میلیاردی فرانسوی ها آمریکا را راضی نکرد و چه بپذیریم چه نپذیریم سختی باز شدن این گره مقابله با قدرت مالی آمریکاست و همین هژمونی قدرت مالی شرکت ها اروپایی را وادار کرده است که با ایران قطع ارتباط کنند. هر چقدر هم که دولت و دیپلماسی اروپایی به به دنبال ارتباط با ایران باشند. لذا تا زمانی که آمریکایی ها در این تحلیل غلط اشان تجدید نظر نکنند گفتگو با طرف اروپایی نتیجه ی مطلوب ما را در بر نخواهد داشت اما نکته ی مثبت او این است که نمی گذارد آن ها با آمریکا هم سو شوند اما نمی توانند آمریکا را برای ارتباط گرفتن با ایران متقاعد کنند.
پس با این وجود این گام ها قرار نیست تغییری چشمگیری به وجود بیاورد و ما باید منتظر گام های بعدی هم باشیم.
بله و اگراگر ایران تا نود درصد هم غنی سازی کند بدون اینکه توان اقتصادی اش را از داخل افزایش ندهد، راه به جایی نخواهد برد ما باید تمرکز مان را به جای قدرت هسته ای، انرژی خود را بر اقتصاد و دیپلماسی بگذاریم. اجازه ندهیم که آمریکا با سایر کشور ها اتحادی علیه ما شکل دهد .این راهبرد گام به گام هم بخاطر همین است که کشور های دیگر به سمت آمریکا نروند و اینکه سیاست ما تعهد در برابر تعهد است یک گام در برابر یک گام .
رییس جمهور زمانی عملی شدن گام سوم را اعلام کرد که آقای عراقچی معاون وزیر خارجه در فرانسه بر سر مذاکرات پاریس بودند. آیا این اقدام رییس جمهور نشان می دهد که مذاکرات پاریس شکست خورده است؟
نمی توان گفت مذاکرات شکست خورده است چرا که شکست یعنی مذاکرات بی هیچ نتیجه ای تمام شد. اما مذاکرات همچنان ادامه دارد اما بله نتیجه خاصی نداشته است. منطق مذاکره یعنی اینکه راه دیپلماسی باز است و برجام هم از همین راه در ابتدا به نتیجه رسید. چرا مذاکرات پاریس به نتیجه نرسید زیرا از یک طرف آمریکایی ها مخالف سر سخت بودند و هم ایران قبول نمی کرد که به غیر از برجام و هسته ای بر سر موضوع دیگری مذاکره کند. ایران می گوید اول مساله برجام را حل کنید بعد راه برای مذاکره سر مسایل دیگر باز می شود. اما مذاکرات پاریس در مراحل بعدی می تواند همچنان راهکار ها و ابتکار های جدیدی را به وجود بیاورد اما اگر سیاست ما تنها تکیه بر مذاکرات پاریس باشد هیچ نتیجه نخواهیم گرفت شما ببینید الان آقای ظریف با توری که راه انداخته است به دنبال همین اهداف است و به دنیا نشان می دهد که ایران به دنبال تعامل است نه تقابل و با مصاحبه کردن با رسانه های بسیاری از کشور ها افکار عمومی مردم دنیا را نسبت به سیاست های ایران توجیه می کند و این بسیار مهم است. همچنین اجازه نمی دهد که دشمنان ایران با یک دیگر متحد شوند. ولی متاسفانه این نکته تلخی است که در بحث مالی، آمریکا پیروز میدان است. و توانسته شرکت ها و کمپانی های بزرگ دنیا را از ارتباط با ایران منصرف کند هر چند دولت های آن ها بخواهند که روابط دیپلماتیک داشته باشد.
یک تحلیلگر آمریکایی در آتلانتیک نوشته بود که ایران باید به جای آقای مکرون آقای جانسون را به عنوان میانجی قرار بدهد چرا که ترامپ به جانسون اعتماد بیشتری دارد آیا به نظر شما این تحلیل درست است؟
ایران که در خواست نکرد فرانسه میانجی گر شود این آقای مکرون بود که برای به دست آوردن پرستیژ بین المللی داوطلبانه با ابتکاراتش خواست که این اختلافات را حل کند. بوریس جانسون عملا متحد آقای ترامپ است و مذاکره با بوریس جانسون یعنی مذاکره با ترامپ و آقای جانسون نفوذی بر آقای ترامپ ندارد و آقای ترامپ است که بر آقای جانسون نفوذ دارد و او در راستای منافع آمریکایی ها کار خواهد کرد نه در راستای منافع برد برد آقای جاسون در انگلیس نسخه ی کپی آقای ترامپ است لذا میاجی گر باید یک فرد بی طرف باشد.
در سازمان ملل چه اتفاقی خواهد افتاد؟آیا گره ای باز خواهد شد؟
بالاخره سیاست امر ممکن هاست در سیاست هر چیزی امکان پذیر هست بستگی به دو طرف دارد و آن ها باید بخواهند که امری ممکن شود. به نظر من سازمان ملل فضای خیلی خوبی هست که آدم بتواند اهداف کشورش را دنبال کند.