فصل6: «امروز یک روز تاریخی است. برای ما افتخار بزرگی است که اعلام کنیم که به یک توافق در مورد موضوع برنامه هستهای ایران دست یافتهایم. با شجاعت، اراده سیاسی، احترام متقابل و مدیریت عالی، ما آنچه را که دنیا بدان امید بسته بود به سرانجام رساندیم: یک تعهد مشترک به صلح، تلاش مشترک برای امن تر کردن دنیایمان.»
و امروز-حدود ۴ سال بعد - همچنان یک روز تاریخی است؛ محمدجوادظریف، یکی از دو قرائتگر بیانیه فوق، از سوی دولت ایالات متحده آمریکا یکی از پایه های اصلی توافق فوقالذکر مورد تحریم قرار گرفته است. میز ایران در وزارتخارجه دولت اوباما که روزی متولیاش «آلن ایر» سخنگوی فارسیزبان این وزارتخانه بود و سعدی و حافظ را بهتر از بسیاری از ایرانیان میشناخت، حالا امروز به دست کسانی افتاده است که سطح ادبیات دیپلماتیک و عرف دیپلماسی در ایالات متحده آمریکا را آنقدر بیمایه کرده اند که با ادبیاتی نازل و در سطح نوشتار باتهای توئیتری اتاق تیرانا (مقر جنگ روانی گروهک تروریستی سازمان مجاهدی خلق) خبر تحریم ظریف را علنی می کنند.
اما این همه ماجرا نیست، ظریف ِ تحریم شده حتی این روزها در داخل هم از تیررس منتقدان دلواپس خارج نشده است. هنوز هم کسانی قلمدار برخی رسانههای ارتزاقکننده از بودجه عمومی در ایران هستند که از آن روز تاریخی و پیش از آن تا این روزها، بنا به گفته ربیعی،«شانه به شانه دشمنان شناخته شده ملت ایران از هیچ اقدامی در تخریب و توهین به نمایندگان و منتخبان ملت در دولت کوتاهی نکردند و تا آنجا پیش رفتند که تمییز میان واژگان و ادبیات آنها و دشمنان قسم خورده ایران و نظام میسر نبود.».
«توپخانه»؛ مقر اصلی سخنگوی پایداری ها
از میدان توپخانه کمی بالاتر سمت چپ، مقر وزارت خارجه و سمت راست آتشبار رسانهای کیهان علیه وزیر خارجه است. کیهان در این شش سال تنها نمانده است و در کنار رفقای رسانه ای و سیاسی چون پایداری ها، نفوذکردگان در صداوسیما و دیگر دلواپسان هر لحظه آتش را بر روی وزارتخارجه و ظریف سنگین تر کرده اند. برخلاف ظریف و روحانی و دولتش که تنهایی شان تنها در هشتگهای «تنها نیست» ظهور و بروز نداشته است. ظریفستیزی حتی دیگر فصل مشترک بسیاری از تحرکات و اظهارنظرهای افراد و گروههای مخالف برجام در داخل نیست بلکه به مواضع مخالفان خارجی برجام هم نزدیک شده است.
اشتراک واژگانی و مفهومی میان تیترها و توئیتهای دلواپسان ایران، نئوکانهای جنگطلب آمریکا، باتهای مجازی و لشکر فحاشان توئیتری برانداز و ... از شدت تکرار دیگر حتی موجب شگفتی هم نیستند.
اما این ذوقزدگی آشکار و نهان افراد معلومالحال در داخل و جریانات نشاندار در بیرون از تحریم ظریف، جملگی از یک درد مشترک و عمیق حکایت دارند؛ دردی به نام «محمدجوادظریف». دیپلماتی که شش سال است امانشان را بریده و حالا میتوانند به میمنت ورود نامش به لیست تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا، در خفا جشن بگیرند یا آشکارا در مجلس شیرینی پخش کنند.
البته که باید کمی تا قسمتی به دشمنان ظریف هم حق داد. تواناییهای منحصر به فرد ظریف و موقعیت ویژهای که در آن قرار دارد، این پتانسیل را در وی تقویت کرده که به همان اندازه که محبوب است، مغضوب شود. جوان انقلابی تحصیلکرده در دانشگاههای معتبر آمریکا، سالها فعالیت به عنوان دیپلمات ارشد ایران، سخنوری توانا و آشنا با دیپلماسی عمومی و فن مذاکره، که هم مورد اعتماد رهبری است و هم مورد وثوق دولت.
خوشحالی دلواپس از تحریم ظریف
تحریم ظریف در فضای رسانهای و سیاسی داخلی و بینالمللی تاثیر فراوانی داشت. از یکسو منجر شد برخی نیروهای سیاسی و نظامی انسجام خود را احیا و بازتعریف کنند. مثل دیدار امروز صبح سردار سلیمانی و جواد ظریف در محل وزارت امور خارجه یا حمایت آشکار لاریجانی از وزیرخارجه. مکانی که به لحاظ جغرافیایی تنها اندکی با دفتر تندروترین روزنامه مخالف دولت، یعنی کیهان فاصله دارد.
از سوی دیگر یک تناقض در رفتار مخالفان ظریف نیز عیان شد. از نگاه بسیاری از دلواپسان، ظریف بین ویژگیهای استکباردوستی و غربگرایی تا بزدل و خائن در حال گشتوگذار است.
اکنون لازم است یکی از نظریهپردازان دلواپس برای توجیه افکار عمومی رفع ابهام کنند که «یک غربزده سینهچاک آمریکا اکنون چگونه به دلیل سخنگویی رهبری، و توجیه سیاستها و پیش بردن دستورکارهای رهبری، وارد لیست تحریمهای آمریکا شده است؟.»
مطابق معمول یکی از جذابترین ریاکشنهای دلواپسانه را حسین شریعتمداری در سرمقاله ۱۲ مرداد کیهان با تیتر « سینهچاکان مذاکره با آمریکا عبرت میگیرند؟/ تحریم امروز ظریف دستاورد 6 سال مذاکره با شیطان!» نشان داد و نوشت: نتیجه اعتماد به شیطان بزرگ، آن شد که نه تنها تحریمها لغو نشد بلکه بر دامنه آن نیز افزوده شده و در نهایت وزیر خارجه دولت تدبیر و امید نیز در فهرست تحریمها قرار گرفت. به عبارت دیگر، تحریم امروز ظریف، دستاورد 6 سال مذاکره با شیطان است.» تیتری که با کنایه فرید مدرسی روبرو شد که گفته بود«آقای حسین شریعتمداری!مشخص شد ۶ سال مذاکره آقای "محمدجواد ظریف" از ۲۶ سال فحش دادن شما برای شیطان گرانتر است. مشخص شد او از مدعیانی همچون شما به رهبری معظم انقلاب نزدیکتر است که توسط شیطان به دلیل "اقدام از سوی رهبری معظم ایران" تحریم شد اما شما نشدید.»
سعید جلیلی که هنوز در فکر روزهای هسته ای خودش است نیز نه تنها واکنش صریحی به تحریم ظریف نداشته که حتی کنایه آمیز هم گفته است: «نتیجه اعتماد به شیطان بزرگ، آن شد که نه تنها تحریمها لغو نشد بلکه بر دامنه آن نیز افزوده شده و در نهایت وزیر خارجه دولت تدبیر و امید نیز در فهرست تحریمها قرار گرفت.» به عبارت دیگر، او نیز تحریم امروز ظریف را دستاورد 6 سال مذاکره با شیطان است.
و دیگرانی از جنس جلیلی و روزنامه کیهان که در صداوسیما و برخی کانال های مجازی نفوذ کرده اند و این روزها به جای آنکه همصدا با دیگر نهادها و مردم پشتیبان ظریف باشند، فرصت را برای حمله به وزیرخارجه تحریم شده ایران فراهم دیده اند.
محبوب رسانهها، مغضوب تیم B
آمار دقیقی در دست نیست اما دستکم در یکی دوسال اخیر، حضور ظریف در رسانههای خارج از ایران بسیار بیشتر از رسانههای داخلی بوده است. او در نگاه رسانههای آمریکایی نیز اگر نه دیپلماتی محبوب، دستکم چهره رسانهای جذابی است. سوزان مالونی، مقام سابق وزارتخارجه آمریکا و قائممقام میز سیاستخارجی اندیشکده بروکینگز، جایی درباره او مینویسد: و امروز، تنها صبح یکشنبه دیگریست که از طریق رسانهها با محمدجواد ظریف مواجه میشویم؛ درحالیکه با زبان نقرهای (استعاره از سخنوری و بیان شیوا) مشغول تبیین مواضع ایران برای آمریکاییها و ارسال سیگنال به یک مخاطب خاص در کاخ سفید است.
ادعای گزافی نیست اینکه کمتر دیپلمات غیرآمریکایی وجود دارد که تا این حد برای رسانههای آمریکایی جذاب باشد و معتبرترین شبکههای خبری، پربینندهترین برنامههایشان را در اختیارش بگذارند. بهار امسال (آوریل ۲۰۱۹) سفر محمدجوادظریف به نیویورک و مصاحبه با رسانههای مختلف هم مخاطبان آمریکایی را تحت تأثیر قرار داد و هم معادلات کاخ سفید را به هم ریخت. مصاحبه ظریف با «کریس والاس» در فاکسنیوز بعنوان شبکه محبوب ترامپ، نقطه عطف این سفر بود و مطرح کردن ماجرای «تیم بی» از سوی او شاهبیت همه این مصاحبهها بود.
پس از این مصاحبه بود که گزارش های متعدد از اختلافنظرهای درون کاخ سفید و مخالفتهای پیدرپی ترامپ با پیشنهادهای «جان بولتون» فضای رسانهای آمریکا را در بر گرفت. امری که بیش از همه خشم بولتون را برانگیخت و کینهاش نسبت به ظریف را دوچندان کرد.
پس از همین سفر بود که برای نخستین بار بحث تحریم ظریف مطرح شد و در نهایت با رد دعوت رئیسجمهوری آمریکا از سوی ظریف، قاب عکسی را که ترامپ انتظارش را می کشید، خالی از عکس دو نفره ماند و دولت ترامپ پس از چندین ژست رسانهای مذاکرهخواهی و صلحطلبی، رئیس دستگاه دیپلماسی و مذاکرهکننده ارشد ایران را به لیست تحریمهای وزارت خزانهداری اضافه کرد. اما نه به عنوان وزیر خارجه ایران بلکه ذیل تحریمهای از پیش اعمال شده بر مقام معظم رهبری. ظریف در بیانیه وزارت خزانهداری با عناوین «سخنگوی اصلی رژیم ایران در سرتاسر جهان» و «مجری دستورکار بیملاحظه رهبر ایران» توصیف شده که از شبکههای اجتماعی برای «پروپاگاندا و نشر اطلاعات غلط» استفاده کرده است.
معلوم نیست دولت ترامپ که به شدت دنبال مذاکره است پس از تحریم ظریف و رهبری قصد مذاکره با چه کسی را دارد. و اینکه اساساً تعریف دولت ترامپ از یک وزیرخارجه چیست؟ یعنی وزیرخارجه مدنظر ترامپ با دستورکاری جز دفاع از سیاستهای کلی کشورش فعالیت میکند؟