فصل6: عبدالواحد موسویلاری، عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان و وزیر کشور دولت اصلاحات، با ایلنا درباره احمدینژاد، قتلهای زنجیرهای و لزوم ایجاد همگرایی بین گروههای سیاسی گفتگو کرده است که خلاصه آن در ادامه میآید.
درباره طرح گفتوگوی ملی و جلسههای عارف و باهنر: باورم این است که گفتوگوی جناحهای داخل نظام، یعنی کسانی که زیر چتر جمهوری اسلامی زندگی میکنند، بیش از این است که بگوییم چیز خوب و پسندیدهای است؛ بلکه ضرورت زندگی امروز ماست. امروز برای ثبات، اقتدار و بالندگی کشور، فقط یک راه وجود دارد و آن بهرسمیتشناختن همه جریانهای سیاسی و سلایق آنهاست.
در سطوح پایینتر، فضای انگ، طرد، برچسب و تکفیرکردن کنار گذاشته شود؛ یعنی نه اصولگرایان از طریق مداحها و مداحیها (که درحالحاضر در جریان اصولگرایی حرف اول را میزنند) و ائمه جمعه و جماعات، اصلاحطلبان را شماتت کرده و تن به تخریب اصلاحطلبان بدهند و نه رسانههای اصلاحطلب و اصلاحطلبان زبان نقد را تبدیل به زبان تخریب علیه اصولگرایان کنند.
عواملی را که باعث میشود جریانها از هم فاصله بگیرند، کم کنیم که یکی از این مسائل موضوع حصر است. بالاخره مسائل سال ۸۸ هر چیزی که بوده، خوب یا بد، زشت یا زیبا، مقصر و غیرمقصر و حتی اینکه سهم تقصیر هرکس چقدر است، موضوعاتی هستند که درحالحاضر خیلی نمیتواند کمکی به آینده کند؛ اما مسئلهای وجود دارد و آن این است که وقتی صحبت از حل مشکلات میشود، شرایط محصوران از موضوعاتی است که هرکدام از طرفین باید به آن توجه کنند. بالاخره تا چه زمانی قرار است این وضعیت ادامه پیدا کند؟ دوستانی که موضوع گفتوگوی ملی را مطرح کردند، موضوع حصر نیز برایشان دغدغه است.
جایگاه موضوع حصر و حل مسئله گفتوگوی بین جناحها، جنبهای سمبلیک پیدا کرده؛ وگرنه اصل قصه نگاه به آینده است.
درباره دادگاه محمدرضا خاتمی، نمیخواهم وارد ریز موضوع بشوم؛ چون همچنان در حال بررسی است؛ اما آنچه از سوی آقای رضا خاتمی مطرح شده، به این صورت است که نگفته خودش چنین حرفهایی را زده است، بلکه از افرادی مثل آقای پورمحمدی، کدخدایی، محسن رضایی و دیگران نقلقولهایی را کرده و شنیدهام از همه این افراد هم خواسته بهعنوان شاهد در دادگاه حضور پیدا کنند و اعلامنظر کنند. رضا خاتمی مصاحبهها و نظرات این افراد را کنار هم قرار داده و گفته اینها مجموع نظرات اصولگرایان درباره انتخابات ۸۸ است. از نظر من بهتر بود با این مسئله به صورت نقلقولی که از سوی آقای خاتمی مطرح شده است، برخورد میکردند نه اینکه کار به دادگاه کشیده شود؛ چراکه ایشان نقلقولی از سوی افرادی که زنده، حی و حاضر هستند، انجام داده است؛ این چه جرمی است که برای آن دادگاه تشکیل شده است؟!
یکی از نکات برجسته جریان اصولگرایی در تمام ادوار برگزاری انتخابات، همراهی صداوسیما با آنها بوده که البته همین نیز عامل شکستشان بوده است. حمایت صداوسیما بهگونهای بوده که آقای ناطقنوری در انتخابات ۷۶ گفت: «یکی از دلایل شکست من صداوسیما بود»؛ چراکه آنقدر برای آقای ناطقنوری تبلیغ کرد که برای مردم مشمئزکننده شد.
ما مقید به حفظ پارهای از شرایط مرتبط با حق حاکمیت ملی هستیم و اگر در فضایی قرار بگیریم که حاکمیت ملی خدشهدار شود و مردم حق انتخاب نداشته باشند، نمیتوانیم حضور پیدا کنیم. این به معنای شرطگذاشتن نیست، نمیتوانیم شرکت کنیم.
درباره اقبال احمدینژاد برای شرکت در انتخابات؛ حتما اقبال دارند. آقای احمدینژاد درحالحاضر تنها کسی است که تندترین انتقادها را به حاکمیت میکند، ولی آزاد است و هیچکسی هم کاری با او ندارد. نه جلسه او را به هم میریزند، نه او را میگیرند و میبندند، نه اعتراضی به او میکنند و این نشان میدهد او چراغ سبزهایی دریافت کرده که این حرفها را میزند و مشکلی هم برایش ایجاد نمیشود. به همین نسبت، عدهای که به دنبال محلی برای زدن چنین حرفهایی میگردند، ممکن است پشت سر آقای احمدینژاد قرار بگیرند و از او حمایت کنند؛ اما جریان ریشهداری که بتواند در معادلات سیاسی تأثیرگذار باشد، نیستند.
درباره قتلهای زنجیرهای: نمیدانیم خودسر هست یا نه. همان قتلهای زنجیرهای هم ما نفهمیدیم که چقدر آن خودسر بود یا اینکه اصلا خودسر نبود. آنچه مسلم است، این است که قتلهای زنجیرهای منجر به عزل وزیر اطلاعات وقت شد. اگر خودسرها بودند، لازم نبود به این شکل با آن برخورد شود.
فصل6: احمدینژاد تنها کسی است که تندترین انتقادها را به حاکمیت میکند، ولی آزاد است. نه جلسه او را به هم میریزند، نه او را میگیرند و میبندند، نه اعتراضی به او میکنند.