فصل6: نمایندگان مجلس شورای اسلامی روز یکشنبه 12 اسفندماه مصوبهای را در جریان طرح اصلاح موادی از قانون انتخابات تصویب کردند که براساس آن نمایندگان تنها میتوانند سه دوره متوالی کاندیدای نمایندگی مجلس شوند.
هرچند که حرف و حدیثها درباره این مصوبه بسیار است و عدهای هم تاکید دارند این ماده واحده مغایر با قانون اساسی است اما به هر صورت اگر به تایید شورای نگهبان برسد، حدود 34 نماینده از جمله علی لاریجانی، رییس مجلس و دو نواب رییس هم در دوره بعد و از انتخابات دور یازدهم مجلس باز میمانند.
در کنار طرح این مباحث، موضوعی که بیشتر مورد توجه قرار گرفته آینده سیاسی علی لاریجانی است. فردی که بسیاری از کنشگران سیاسی با طرح موضوع تغییر نظام ریاستی به پارلمانی نقش او را در ایجاد تغییرات پررنگ دانستند و عدهای هم تاکید دارند که او برنامهریزیهای خود را انجام داده تا بر صندلی پاستور تکیه بزند. حالا هم با تصویب این مصوبه که محدودیت دورههای متوالی نمایندگی را در پی خواهد داشت باز هم بسیاری این مصوبه را با تمرکز بر آینده سیاسی لاریجانی میسنجند. برخی این مصوبه را پلی برای نزدیک شدن به ریاستجمهوری یا نخستوزیری او میدانند و برخی برعکس این اتفاق را مانعی برای لاریجانی عنوان میکنند.
حسین کنعانیمقدم، فعال سیاسی اصولگرا ضمن تاکید بر برنامهریزی لاریجانی و نزدیکانش برای حضور در پاستور درباره مصوبه ممنوعیت کاندیداتوری نمایندگان بیش از سه دوره میگوید: «این رفتاری که مجلس از خود نشان داد باعث تقویت آقای لاریجانی میشود. به این دلیل که اگر ایشان رییس مجلس نشود قاعدتا برای ریاستجمهوری گام برمیدارد، بنابراین چه نظام ریاستی باشد و چه به پارلمانی تبدیل شود باز هم شانس بیشتر را برای تاثیرگذاری آقای لاریجانی خواهد داشت. مشروح گفتوگو با این فعال سیاسی اصولگرا را در زیر بخوانید:
شانس بیشتر برای تاثیرگذاری لاریجانی
* مجلس به تازگی مصوبهای را تصویب کرده که براساس آن نمایندگان تنها میتوانند سه دوره متوالی کاندیدای مجلس شوند و در صورت تایید آن در شورای نگهبان علی لاریجانی، رییس مجلس هم شامل این ماده میشود. از طرفی گمانهزنیهایی درباره تغییر نظام سیاسی کشور از ریاستی به پارلمانی مطرح میشود. در این صورت تحلیل شما از آینده سیاسی علی لاریجانی چیست؟
به نظر میرسد این رفتاری که مجلس از خود نشان داد باعث تقویت آقای لاریجانی شود، آن هم به این دلیل که اگر ایشان رییس مجلس نشود قاعدتا برای ریاستجمهوری گام برمیدارد، بنابراین چه نظام ریاستی باشد و چه تبدیل به پارلمانی شود باز هم شانس بیشتر را برای تاثیرگذاری آقای لاریجانی خواهد داشت.
منتها مسئله این است که این نوع رفتار مجلس که ممکن است در تعیین قوانینی که منفعت یا ضرر برخی افراد را برای تحقق حقوق شهروندی در پی داشته باشد، مناسب نبود و حداقل اینکه در این شرایط حذف کردن چنین افرادی به نظر یک نوع تسویه حساب سیاسی به نظر میرسد تا اصلاح ساختارهای نظام درباره مسئله نظام ریاستی یا نظام پارلمانی.
تلاش مخالفان برای تسویه حساب سیاسی و کنار زدن لاریجانی از قدرت
*بحث تسویه حساب سیاسی را مطرح میکنید، منظورتان از این موضوع چیست؟
باید دید که این مصوبه با توجه به اینکه محدودیتی در این باره در قانون اساسی ذکر نشده است، به تصویب شورای نگهبان میرسد یا نه. اما طرح کردن این موضوع و بحث آن بیشتر جنبه تسویه حساب سیاسی برای کنار زدن آقای لاریجانی از قدرت را دارد.
*با این وجود فکر میکنید حتی چنین اتفاقب هم بیشتر به نفع لاریجانی است؟
بله، به هر حال شرایط به گونهای است که ایشان اگر کنار برود در مسیر انتخابات ریاستجمهوری قرار میگیرد و خیلی آزادتر ممکن است فعالیتهای جدی در این باره را انجام دهد. اگر نرود و در مجلس بماند هم به نظر میرسد از موضع قدرتمندتری برخوردار شود.
آغاز زمینهسازی برای تغییر نظام سیاسی
*این زمینهسازی را در عملکرد لاریجانی و اطرافیان او میبینید که بخواهند گامی برای تغییر نظام به پارلمانی بردارند؟
من احساسم بر این است که این کار برنامهریزی شده و در حال جلو رفتن است، حتی سفر آقای لاریجانی به چین هم شاید اقدامی در مسیر عملی شدن این موضوع بود.
هنر لاریجانی، وزنه بالانس بودن بین جناحهاست
*لاریجانی به هر حال مخالفان جدی دارد. نه تنها در میان اصلاحطلبان که اتفاقا در میان اصولگرایان مخالفان او قدرتمندتر و راسختر هستند؛ فکر میکنید با این وجود بتواند این برنامه را اجرایی کند؟
به نظر من آقای لاریجانی در بحث قدرت یک وزنه بالانس است، یعنی اگر به سمت اصلاحطلبان بچرخد وزن آنها سنگینتر میشود و اگر به سمت اصولگرایان بچرخد آنها وزنشان سنگینتر میشود. برهمین اساس هر دو جناح به آقای لاریجانی به عنوان یک فرصت نگاه میکنند. شاید یکی از هنرهای ایشان این است که توانسته است وزنه بالانس قدرت باشد.
روحانی؛ آخرین رییسجمهور؟
*چقدر اجرایی شدن تغییر نظام را محتمل میدانید؟
باتوجه به تاکیدی که رهبری در بیاناتشان درباره گام دوم داشتهاند، نظام انقلابی را مطرح کردهاند؛ یعنی نه نظام ریاستی، نه پارلمانی و نظام حزبی هیچکدام قاعدتا در این چارچوب نیست و باید منتظر باشیم تا ببینیم که چارچوب نظام انقلابی چگونه خواهد بود.
احساس من این است که ما در آستانه یک جهش ژنتیکی در بحث ساختارهای انقلاب برای تداوم در 50 سال آینده هستیم و یکی از این مباحث بحث نخستوزیری خواهد بود که نظام اجرایی کشور را از این حالت خارج کند. گمان من بر این است که آقای روحانی آخرین رییسجمهور نظام ریاستی در این کشور است و باید منتظر سازوکارهای جدیدتری باشیم.
*اگر قرار باشد که نظام سیاسی کشور تغییر کند به هر حال باید قانون اساسی کشور اصلاح شود، امکان این اصلاح در حال حاضر وجود دارد؟
به نظر من امکان این وجود دارد که در رابطه با بحث قانون اساسی تغییراتی را در ساختار با توجه به نیازی که هست به وجود آوریم، چون به هر حال نظام اجرایی کشور ما نتوانسته آن اقدامات لازم را انجام دهد و حتی این کار ممکن است مورد استقبال مردم هم قرار گیرد. اما باید دید این تغییرات ساختاری آیا فقط بحث نخستوزیر پیدا شدن و نظام ریاستی و پارلمانی است یا کل ساختارها تغییر پیدا میکند. چون اگر کل ساختارها تغییر پیدا نکند باز ما به قول معروف به جای اینکه ابرو را درست کنیم میزنیم چشم را هم کور میکنیم.