اختصاصی فصل6: امسال نیز برگزاری جشنواره فیلم فجر همانند چند سال اخیر، آکنده از حواشی غیر سینمایی شده که عمده ترین آن پوشش و آرایش غیر متعارف بازیگران هنگام حضور در سالن اکران فیلمها و مواجهه جالب و البته عجیب آنان با عکاسان خبری است.
چند دوره ای است که در جشنواره فیلم فجر پوشش و مدل لباسهای متفاوت و البته خیلی ناهمگون بازیگران به تیتر اصلی رسانه ها تبدیل شده و مورد توجه و پیگیری بسیاری از جوانان و فعالان شبکه های اجتماعی قرار گرفته تا جایی که از سوی برندهای تجاری و اقتصادی سرمایه گذاری معنا داری برای آن انجام می شود.
در این مجال به صورت هر چند کوتاه و گذرا نگاهی اجمالی داریم به پدیده ای بنام پوپولیسم و سلبریتی و اینکه یک چهره محبوب که به واسطه ی موج رسانه ای مشهورهم شده چگونه می تواند در منظر چشم اجتماع رفتارهای دوگانه ای از خودش بروز بدهد و شعور جامعه را به بازی بگیرد. به عبارت دیگر پرسشی اساسی که مخصوصا این روزها ذهن افکار عمومی را به خودش درگیر نموده این است که چگونه یک فرد می تواند در گفتارش یک چیز بگوید ولی در کردارش دقیقا عکس آن عمل کند؟
در هیاهوی تبلیغات کاندیداهای انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری در سال 1384 و حتی مدتها پیش از آن، محمود احمدی نژاد ضمن پردازش شرایط اقتصادی،سیاسی و فرهنگی آن روزهای کشورمان که روی محور مطالبات مدنی و اندیشه ای جامعه و تلطیف فضای روابط خارجی قرار داشت، او به کمک مشاورانش در یک استراتژی محاسبه شده با جنس گفتار و نوع رفتاری که برای خود برگزید، تنور پوپولیسم را در ایران داغ کرد که صد البته بعد از هشت سال، تاریخ گواهی داد در آن تنور داغ بجز نان دورویی و ریاکاری چیز دیگری پخت نشد.اما از همان سالها پدیده ی پوپولیسم به امری رایج در دیگر عرصه های جامعه از جمله فرهنگ و هنر به ویژه سینما و موسیقی تبدیل شد که از دل آن سلبریتی ها ظهور کردند و رشد یافتند.
معمولا سلبریتیها به لحاظ جایگاه فرهنگی و اجتماعی از موقعیت مطلوبی برخوردار نیستند و اگر رسانه ها و شبکه های مجازی را از زندگی شان حذف کنیم، شاخصه ی خارق العاده ای برای آنکه در نزد جامعه برجسته بشوند ندارند. بدون تردید این رسانه ها به ویژه شبکه های اجتماعی که بخش بزرگی از زندگی روزمره ی ما را شکل میدهند،سلبریتی ها را به چهره تبدیل کرده و مفهومی به نام شهرت را ایجاد نمودند تا حدی که حتی رفتارها و گفتارهای آنها برای بخشی از جامعه میزان و معیار و به عبارتی الگو به شمار می رود.
با نگاهی موشکافانه در وضعیت سلبریتیهای کشورمان میتوانیم به چالش بزرگ فرهنگی نسل امروز و شکافهای بزرگ ایجاد شده در جامعه پی ببریم، زیرا این مساله امری خیلی فراتر از شیفتگی به افراد مشهور بلکه بازتابی از ارزشهای توده اجتماع و نمایش ارتباط چند لایه ی میان انتظارات اجتماعی و واقعیتهای اجتماعی- اقتصادی است.
بی پرده باید گفت یکی از بزرگترین چالش و مشکل سلبریتی های کشورمان، مواضع دوگانه آنها در رفتارهای انساندوستانه است، چهره های مشهوری که در مناطق محروم و کم برخوردار شهرها با خانواده های نیازمند،گرسنه و خسته از زندگی،سلفی میگیرند و عکسهای رنگارنگشان را در شبکههای مختلف اجتماعی به اشتراک گذاشته و با پیوست کلمات و عباراتی احساسی و برانگیزنده، اشک مردم را در می آورند، اما بارها ثابت شده سلبریتی ها در رفتاری دوگانه، جهت بهبود و بهتر شدن وضعیت زندگی همان خانواده ها حتی یک قدم کوچک برنداشته اند و ریالی نیز دست به جیب نشده اند.گاهی اوقات نیز برخی از این سلبریتی ها خیلی اغوا زده برای حضور در برنامه ای جلوی دوربین جهت یاری رساندن به محرومان یا آسیب دیدگان، مبالغ کلانی طلب نموده اند.
علت کاملا معلوم است. این افراد شهرت یافته،سلبریتی هستند، نه یک چهره ی صاحب دانش و بینش مثل پروفسورمجید سمیعی،زنده یاد مریم میرزاخانی،استاد محمود دولت آبادی و... یک سلبریتی می خواهد به هر طریق ممکن! به هدف اصلی خودش که دیده شدن است برسد.بنابراین سایر چیزها برایش وسیله محسوب می شود.
جامعه گواه می دهد ادعاهای سلبریتی ها با گفتار و کردارشان در تضاد است. به این گونه که وقتی در جمع مردم هستند از همدلی و همراهی دلسوزانه با آنها و همذات پنداری کامل با دردها و گرفتاری هایشان می گویند اما در عمل بر خلاف آن رفتار می کنند.نمونه ی شاخص آن را در فشن شوی لباس،جواهر و آرایشی که همین سلبریتی ها در جشنواره فیلم فجر به راه انداخته اند می توان دید. در اوضاعی که این روزها مردم کشورمان به دلایل مختلف زیر فشار سنگین اقتصادی و در تنگنای شدید مالی گاهی حتی از خرید مواد غذایی ساده برای همسر و فرزندانشان عاجز می مانند یا در پرداخت اقساط بانکی و اجاره منزل دچار مشکل می شوند،آقایان و خانمهای سلبریتی که اتفاقا شهرتشان را مدیون لایک و فالوی همین مردم هستند، در یک رفتار متناقض با توده جامعه، بجای آنکه در این شرایط خاص با اتخاذ تصمیمی نوعدوستانه با دغدغه ها و گرفتاریهای مردم همراهی کنند، در ماراتن خودنمایی، شهرت افزایی و تجمل خواهی آن چنان در سرعت مطلق هستند که نمی خواهند کسی دیگر به گرد شان هم برسد. چنین است برخی ازاین سلبریتی های تازه به دوران رسیده که منشا و مبدا ظهورشان سریالهای آنتن پرکن شبکه های مختلف تلویزیون رسانه ی ملی است برای بهتر و بیشتر دیده شدن تمام هنجارهای رایج عرفی و شرعی را زیر پا گذاشته اند.
از سویی بدون تردید مدیران سازمان صدا و سیما که خود را پرچمدار اشاعه فرهنگ و اخلاق اسلامی در جامعه می دانند، باید پاسخگوی مردم بابت صرف هزینه های گزاف چهره نمودن افرادی غیر متعهد باشند که حتی با مردم کشور خود نیز در گفتار و کردار صادق نیستند و لباس دورویی بر تن دارند.این در حالی است که بخش عمده ی منابع مالی رسانه ی ملی از جیب مردم ایران تامین می شود.
از سوی دیگر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که از خاندان روحانیت بوده و خود را مروّج فرهنگ و اندیشه ی اسلامی و هنجارهای اخلاقی می داند، چرا در خصوص این جنس پوشش ها و رفتارهای خارج از عرف و مغایر شرع سلبریتی های سینما و تلویزیون در خلال برگزاری جشنواره فیلم فجر که وزارت ارشاد بانی اصلی آن است سکوت کرده است؟ این در حالی است که ماموران در همین خیابانهای شهر با زنان و دختران بخاطر مساله حجاب برخورد می کنند.زنان و دختران بی تقصیری که از پوشش و آرایش بازیگران سینمای وزارت ارشاد و تلویزیون رسانه ملی در شبکه های اجتماعی و فضاهای مجازی الگو گرفته اند و خواسته اند همانند هنرپیشه ی مورد علاقه شان باشند.
به هر تقدیر علاوه بر دوگانگی رفتاری سلبریتی ها،چندگانگی سیاستگذاری در نزد مسئولین نیز سرانجام موجب بیگانگی مردم با آنها شده تا جایی که آجر به آجر، دیوار اعتمادشان همچنان در حال فرو ریختن است.
علیرضا سعیدی کیاسری