اختصاصی فصل6: روزگاری نه چندان دور اصول گرایان با مدل نفتی از پوپولیسم و با وعده آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم توانستندمحمود احمدی نژاد را با سلام و صلوات روانه پاستور کنند؛و این روزها هم که امید به آینده ودلخوش بودن به وزیدن باد موافق در خیمه و خرگاه اصول گرایی افزایش یافته، می خواهند آزمودنی را دگر بار آزمون کنند و این بار با مدلی بنزینیو باپوپولیسم خاص خودشان فاتح مجلس یازدهم باشند.
سهمیه و سهمیه بندی چهل سالی است که با رگ و پِی اقتصاد ایران عجین شده. و به این زودی ها هم سایه شومش را از سر اقتصاد فلج و فشل این مملکت بر نمی دارد؛ و این روزها بار دیگر صحبت از سهمیه بندی داغ شده. سهمیه بندی در مصرف مهم ترین سوخت مملکت.صحبت از بنزین است و سهمیه بندی بنزین با شکل و شمایلی نو. بنزینی که سالیانی دراز؛ شده است بلای جان دولت ها. هم در تولید. هم در توزیع و فرهنگ مصرف و قاچاق وهم در نرخ گذاری.
عده ای از نمایندگان مجلس،طرحی نو در انداخته اند که بر اساس آن، دولت به هر ایرانی به طور مستمر و روزانه یک لیتر بنزین می دهد. تا یارانه سوختی که به طبقه بورژوا و بورژوا کمپرادور و دلالان و در یک کلام صاحبان اندک سرمایه تعلق می گیرد یک راست به جیب طبقه محرومواریز شود (طبقه متوسط که نداریم. به لحاظ خواستگاه طبقاتی هر ایرانی یا زر مدار است یا زر ندار).
این وکیل الدوله های یواشکی و عالیجنابان عدالت پرور پا انتخاباتی، توجیح و عدد و رقم آورده اند و می گویند در صورت تصویب و قانون شدن این طرح، پول یارانه سوخت که حق زر نداران جامعه و محرومان است یک راست به جیب آنها می رود؛ و می توانند برای آن برنامه ریزی کنند و به زخمی از زخمهایشان بزنند. و می گویند از دیگر مزایای اجرایی شدن این طرح این است که قاچاق سوخت کم می شود. طبقه زرمدار مجبور می شود کمتر مصرف کند.برای دولت کلی صرفه جویی ریالی دارد. وچه ها و چه ها و چه های دیگر.کارشناسان و خِبرگان امور هم در موافقت و مخالفت با این طرح سخن گفته اند.ما هم به عنوان یک شهروند ساده چند سوال در ذهنمان داریم و یک تحلیل کوتاه که در این نوشتار آنها را مطرح می کنیم و زمان را به انتخابات بنزینی پیش رو می سپاریم.
پرسش اول. طراحانِ طرح یک لیتری می گویند یکی از مهمترین اهداف اینطرح،جلوگیری از قاچاق سوخت می باشد. اما آنجا که اصل طرح را می خوانیم، می بینیم که در آن کلمه صادرات آمده است. یعنی سرپرست خانوار مجاز است سوخت خود را صادر کند و یا به عبارت بهتر به اجنبی بفروشد. پس بنابراین قرار نیست جلوی قاچاق سوخت گرفته شود. قرار است میزان قاچاق سوخت محدود شده و نامش هم بشود صادرات. البته بایستی از طراحان این طرح بپرسیم چه فرقی است میان کَل حسن و حسن کَل. فکر و برنامه و ایده و استراتژی و تاکتیکی برای فرهنگ سازیو اشتغال زایی در سطح ملی و به خصوص در مناطق محروم مانند سیستان و بلوچستان وجود ندارد.گویاهر ایرانی می تواند اینترنتی یا با پیت حلبی یا هر شیوه ای که قانون گذار معین کرده، قاچاق سوخت یا همان صادرات کند. حتماً نمایندگان در این طرح به دنبال ارز آوری برای دولت بوده اند. قرار نیست خروج بنزین از مملکت مهار شود. قرار است هدفمند و قانونی و کانالیزهصادر یا همان قاچاق شود. بهتر است بگوئیم می خواهند کاری کنند که دولت هم رفیق دزد باشد و هم یار قافله!!!
دوم. مشکل بنیادین اقتصاد ایران مشکل نقدینگی حیران و سرمایه های سرگردان در جامعه و پول های پُرفشاری است که جز تورم و رکود تورمی-در شرایط خاص داخلی و بین المللی- آورده و سودی ندارند. سرمایه و نقدینگی سرگردان در جامعه به جای آن که در چرخه تولید و اشتغال زایی وارد شده و به کار گرفته شود به هر شاهراهی می رود جز شاهراه تولید.
حکایت نقدینگی در اقتصاد ایران، شده حکایت کشتی هلندی. سرگردان و حیران و شاید هم ویلان. و حکایت مردمی که به دنبال جذب این سرمایه می روند حکایت آن مرغی شده است در ضرب المثل های مازندرانی که هرچه بال می زند بیشتر خاک بر سر خودش می ریزد.
اقتصاد نفتیِ ایران،تولید محور نیست. این را همه می دانند. اقتصاد ایران به شدت مصرفی و واسطه ای است. این را هم همه می دانند.سرمایه داران داخلی و واسطه ها و دلالان و واسطه های سرمایه داری جهانی به مکیدن آخرین قطرات شیره جان این اقتصاد مشغول هستند. این را هم همه می دانند و به روی مبارک نمی آورند. جز یک نفر.
در چنین شرایطی آیا تزریق پول به جیب مردم آن هم بیشتر و بیشتر، چاره و درمان کار است؟ نام دیگر این طرح را بایستی بگذارند "از سرمایه دار بگیریم به محرومان بدهیم". آیاصاحبان سرمایه که دست در دست صاحبان قدرت دارند می نشینند و غمگنانه نظاره می کنند که از جیبشان بردارند و به جیب محرومان بگذارند؟ و مشکل اقتصاد و قاچاق سوخت و هوای ناپاک و بیکاری و تورم و ذلت طبقه محروم اینگونه و با یک لیتر بنزین سهمیه ای روزانه حل می شود؟آیا پولی که تحت عنوان یارانه به حساب مردم واریز می شود دردی از دردهای مردم را درمان کرد که بنزین فروشی درمان کند؟ پول یارانه ها کجا مصرف می شود؟ در چرخه تولید و اشتغال؟ آیا درد مردم با دادن یک تکه ماهی کوچک حلمی شود؟ آیا بهتر نبود مجلسیان ابزار ماهیگیری به ملت می دادند؟ آیا فکر کرده ایم چقدر از پول یارانه ها در یک روز خاص به جیب قاچاق چیان و کارتل های مواد مخدر و کارخانجات داخلی و خارجی سیگار سازی و تنباکو واریز می شود؟کسی فکری به حال اثرات روانی و تورمی این طرح کرده است؟ این طرح برای درمان است یا آرامبخش؟ شاید هم طراحان یک لیتری به دنبال نانی و آنی برای خود هستند در این بلبشو بازار اقتصادی.
سوم.طراحان یک لیتری می خواهند از سرمایه دار بگیرند و به جیب طبقه محروم بگذارند. در این مملکت صاحبان سرمایه چه کسانی هستند؟ کارخانه داران بزرگ. تاجران و واسطه گران و سوداگران و دلالان و نمایندگان محصولات و برندهای خارجی. آیا اگر بنزین گران شود یا صاحبان پول و منصب آن را از پیت حلبی به دستان سر هر کوی و برزن گران تر بخرند، به لبخندی از محرومین سپاسگذاری می کنند که با فروش سهم البنزینشان نگذاشتند بساط عیش و طرب آنها و ژن زادگانشان منقص شود؟ پاسخ روشن است. سرمایه داران و دلالان هم نرخ محصولات و خدمات تولیدی و واسطه ای خود را بالاتر می بَرند و بیشتر از قبل از جیب مردم می بَرند و اینجا دیگر دولت و مجلس پاسخگو نیستند. چون می گویند بخش خصوصی اختیار دار خودش است و وقتی از مردم سوخت گران می خرد پس حق دارد کالا و خدمات خود را گران بفروشد. این وسط دولت و مجلس خودشان را کنار می کشند و مردم را در برابر اصحاب پول و قدرت بی دفاع رها می کنند.
نتیجه این طرح قرار گرفتن گروه اقلیت صاحب سرمایه در برابر اکثریت محروم جامعه است. و از آنجایی که برای صاحبان سرمایه فرقی نمی کند که بهای بنزین چه مقدار باشد؛ چون که می تواند به این بهانه نرخ کالاها و خدمات عمدتاً کاذب خود را بالاتر و بالاتر از پیش ببرد و سود بیشتری به جیب بزند؛ این طبقه محروم جامعه است که می بایستی زیر بار فشارهای تورمی استخوان بترکاند و دولت و حاکمیت انتظار دارند که محرومان همچنان تحمل کنند و ساکت باشند و دم بر نیاورند و آنجا که پای دفاع از انقلاب و حیثیت نظام مانند مشارکت در انتخابات در میان باشد به میدان بیایند و آبرو داری کنند.
اقلیت سرمایه دار قدرت و نفوذ و امکانات دارد و اکثریت محروم برتری عددی. وقتی کارد به استخوان برسد محرومان چاره ای ندارند جز این که به خیابان ها بیایند و مطالبات خودشان را طلب کنند. اینجاست که طبقه زر مند آنها را انگشت نما می کنند که اینها ضد انقلاب هستند و فلان و به همان. و دولت هم بچه های بی انظباط را تنبیه کند. تبعات امنیتی این طرح را طراحانش یا ندیده اند و یا آن جوری دیده اند که کوران هم آن گونه نمی بینند.
چرا یک لیتری؟
چه شد که ناگهان صحبت از بنزین یک لیتری شد؟ تبار شناسی این طرح را می بایست در ضعف مدیریتی دولت و "اصحاب کلید" جستجو کنیم. کسانی که سوار بر موج امید ملت برای تدبیر در ویرانه های محمود آمدند اما امروز ناامیدی در جامعه نتیجه عملکردشان است.
نگاه به نام پیشنهاد دهندگان این طرح نکته جالبی را بر ما آشکار می سازد. طراحان یک لیتری از طیف اصول گرا و یا راست میانه هستند. و می دانیم که پوپولیسم و اصول گرایی دو روی یک سکه هستند. اصول گرایان به تجربه و فراست می دانند که به لحاظ جامعه شناسیِ انتخابات و روان شناسیِ طبقات اجتماعی، در ایران رأی از دل طبقات محروم و پائین دست جامعه بیرون می آید. پس اصول گرایان نشسته در بهارستان با این طرح دو نشان می زنند بر پیشانی مدبران.
دولت "اصحاب کلید" بر شانه های اصلاح طلبی سوار است. و اگر سرش در میان سرها دیده می شود از آن است که پایش را بر دوش غول های اصلاح طلب نهاده است. و البته"اصحاب کلید" چیزی که نمی بینند و نمی شناسند آرمان های اصلاح طلبی است. و پایگاه انتخاباتی اصلاح طلبان طبقات روشنفکر و مُرفه و سرمایه داران جامعه است؛ که هم به لحاظ عددی کم تعدادند و هم به لحاظ مشارکت سیاسی تنبل. بیشتر اهل حرف و بزمند و سیاست نمک زندگیشان است نه دغدغه و هدف زندگیشان. که برایشان هم مهم نیست چه پیش می آید بعد هر انتخاباتی. هرکه بیاید، صاحبان زر هستند و می مانند. پس این طبقه اجتماعی اگر همدر انتخابات آینده به اصول گرایان اقبال نشان ندهد که نمی دهد، خطر و تهدیدی برای اصول گرایان به حساب نمی آید.حتی عصبانیت و عصبیت ظاهری و عدم مشارکت زرمندان در انتخابات مجلس یازدهم و ریاست جمهوری 1400 خورشیدی می تواند به نفع اصول گرایان و برایشان خوشبختی آفرین و شادمانی سازباشد.
از دیگر سو، آنهایی که در انتخابات شرکت می کنند از دل طبقات محروم جامعه می آیند. طبقه محرومی که این روزها حسابی فیلش یاد محمود و سیاست های پوپولیستی اش رادر سر می پروراند. طراحان و موافقان این طرح می دانند که چه در زمان رأی گیری در صحن مجلس موفق شوند و چه موفق نشوند،می توانند در انتخابات آینده ازآن به عنوان یک برگ برنده و نشانه ای از مردم داری و عدالت خواهی اصول گرایانه خویش استفاده کنند. عدالت خواهی و عدالت طلبی به شیوه خودشان و نه در برابر منافعشان. نه آن عدالت ناب علی واری که رهبری انقلاب برای محرومین جامعه مطالبه می کنند. برخی از نمایندگان می خواهند با بنزین فیل هوا کنند و بهارستانی شوند. صدای پای محمود می آید.
مسعود طبری