مازندمجلس:سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به سؤال خبرنگار یک رسانه دربارۀ آنچه «توییت های خلاف امنیت ملی برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی» توصیف کرد و تأثیر آنها در زمان بررسی صلاحیت آنها برای انتخابات مجلس گفته است: شورای نگهبان به هر عملی که صلاحیت افراد را مخدوش کند واکنش نشان میدهد.
دربارۀ پاسخ آقای عباسعلی کدخدایی میتوان پرسید:
1. آیا بهتر نبود به خبرنگار سؤال کننده که رسانۀ متبوع او احتمالا با عینک امنیتی دنیا و مافیها را رصد میکند پاسخ میدادند تشخیص اقدام علیه امنیت ملی با شورای عالی امنیت ملی است و طبق قانون اساسی نمایندگان مجلس حق اظهار نظر دربارۀ همۀ امور را دارند و توییت گذاشتن هم جلوه ای از نظر دادن است و هر نظری را نمیتوان اقدام علیه امیت ملی توصیف کرد؟
2. اگر قرار است نمایندۀ مجلس نظر ندهد (توییت گذاشتن یا توییت کردن هم جلوه ای مدرن از نظر دادن است) و رأی او در یک لایحه و طرح در وتو های مکرر شورای نگهبان نادیده انگاشته شود بهتر نیست نمایندگان را مرخص کنند و خود شورای نگهبان نقش قوۀ مقننه را به تنهایی ایفا کند؟
3. چرا نمایندۀ مجلس باید از شورای نگهبان بترسد؟ مگر «انقلاب به نام خدا» برای آن نبود که مردم تنها خدا را در نظر بگیرند و از او بترسند؟ آیا جامعهای که کارمند از اخراج بترسد و استاد از بازنشستگی زودتر از موعد و زن از طلاق و دانشآموز از نمرۀ انضباط و دانشجو از کمیتۀ انضباطی، اسلامی است؟ آیا همۀ دستگاهها باید ترس تولید کنند و لاغیر؟
قانونشکن باید از پلیس بترسد نه مردم عادی. دانشآموز خاطی باید از کاهش نمرۀ انضباط بترسد نه همۀ محصلین. چرا نمایندهای که با یک رأی او وزیری رأی اعتماد میآورد و وزیری به زیر کشیده میشود باید از شورای نگهبان بترسد و دست او هنگام نوشتن توییت بلرزد و زبان او لکنت بگیرد؟ کار شورای نگهبان تولید ترس در نماینده و کاندیدا نیست. حتی «انطباق» قوانین با شرع و قانون اساسی هم نیست بلکه تشخیص «عدم مغایرت» با شرع و قانون اساسی است. چون ممکن است قانون مصوب مجلس عینا با شرع انطباق نداشته باشد و امور جدید عمدتا چنیناند بلکه عدم مغایرت آنها بررسی میشود.
4. آیا نمایندۀ خوب، همان نمایندۀ ساکت است و هر چه خاموشتر بهتر؟ پس چرا رسانهها تصاویر نمایندگان خفته یا در حال چرت زدن را به طعنه منتشر میکنند؟ انسان یعنی «حافظه و واکنش». اقدام علیه امنیت ملی را در حد یک توییت نازل نکنیم. کدام یک از این توییتها اسرار نظام را برملا کرده است؟
5. در دورۀ دوم مجلس شورای اسلامی دولت مهندس موسوی لایحۀ اصلاح قوانین مالیاتی را ارایه کرد و طبعا نمایندگانی در موافقت یا مخالفت ثبت نام کردند و سخن گفتند.
روال مجلس این است که ابتدا دربارۀ کلیات بحث میشود. آیت الله آذری قمی نمایندۀ قم در مخالفت با کلیات وقت خواست و آیتالله هاشمی رفسنجانی رییس مجلس شورای اسلامی با شگفتی پرسید: اصل مالیات که دیگر محل بخث و مناقشه نیست!
آذری قمی اما گفت: اصل مالیات، خلاف شرع است. هاشمی رفسنجانی پاسخ داد: امام هم پیش از انقلاب و آن گونه که در کتاب ولایت فقیه آمده خمس و زکات را برای ادارۀ جامعۀ کافی میدانستند اما حالا امام پرداخت مالیات را ضروری میدانند و این آیتالله احمد آذری قمی در پاسخ گفت: آنچه گفتید درست است اما نظر امام است و من هم به عنوان یک فقیه نظرم را می گویم که مالیات، مشروع نیست.
هاشمی رفسنجانی لبخندی زد و گفت: نظرتان را گفتید. بفرمایید. روزنامۀ اطلاعات هم با فونت درشت تیتر زد: «آیت الله آذری قمی: مالیات، حرام است».
آقای کدخدایی! دقت می فرمایید؟ یک نمایندۀ مجلس آن هم از قم با نظر و بلکه فتوای امام آشکار و علنی مخالفت میکند و نظر خود را در فقاهت همسنگ او میشمارد و هیچ گاه چنین نظری صلاحیت او را تهدید نمیکند. آن هم درحالیکه جنگ جریان داشته و منابع درآمدی دولت صرف جنگ میشده و کسی او را متهم نکرده که پشت جبهه را تضعیف میکند. حالا یک نماینده باید بترسد که توییت او باعث انتخاب مجدد شود یا نه؟
6. چرا تا نمایندهای حرف میزند مردم میگویند دور بعد نمیگذارند نماینده شود و تا نمایندهای سکوت میکند میگویند میترسد دور بعد تأییدش نکنند؟ دغدغۀ نماینده باید چه باشد؟ تعیین منافع و مصالح کشور یا بیم تأیید صلاحیت مجدد خودش؟
7. اگر نماینده بازتاب دهندۀ نظر اکثریت مردم حوزۀ انتخابیۀ خود باشد بهتر است یا این که به خاطر رد صلاحیت های مکرر و کاهش انگیزۀ مشارکت تنها اقلیتی را نمایندگی کند؟ همین روزها که شهرستان کازرون، دست خوش ناآرامی است از نمایندۀ این شهر چه برآمده است؟ بحث بر سر گرایش سیاسی او نیست. بر سر این است که چرا مردم نباید احساس کنند که نماینده کفایت می کند و نیاز به تجمع اعتراضی نیست و اگر هم باشد آرام و بدون خسارت برگزار شود؟
8. پیش از رواج واژه «نماینده» از کلمۀ « وکیل» استفاده میشد. در مجالس پس از مشروطه به نمایندگان مجلس هم میگفتند وکلا و بعدتر کلمۀ «وکیل» اختصاصی شد ولی با این حال هنوز وقتی مردم میگویند وزیر و وکیل منظورشان از وکیل، نمایندۀ مجلس است نه وکیل دادگستری. مردم به وکیل وکالت میدهند تا از جانب آنان حرف بزند و مگر میشود وکیل را به خاطر ارجاعات قانونی فاقد صلاحیت معرفی کرد؟
9. زمان طرح سؤال هم مناسب نیست. درست در روزهایی که همه جا صحبت از انتخابات متنوع در عراق و لبنان و ترکیه و افغانستان و رقابت احزاب در این کشورها و تشکیل فراکسیون های سیاسی است اینجا دغدغه این است که نمایندۀ از صد فیلتر گذشتۀ کنونی هم توییت بگذارد یا نه.
برای مردم ایران که هشت سال با عراق ( البته دوران صدام حسین) جنگیده اند و 300 هزار نفر از گل ترین بچه های این سرزمین را به خاطر جنگ با عراق از دست داده ایم و 500 هزار تن از گل های دیگر باز در همین جنگ جراحت دیده، زخم خورده یا عضوی از بدن را از دست داده یا اسارت کشیده اند جالب نیست مکانیسم انتخابات در عراق حیرت و حسرتمان را برانگیزد که نمایندهای از حزب کمونیست هم از شهری چون نجف به پارلمان راه مییابد؟ (خانم سهاد احمد صبحی خطیب).
10. آیا بهتر نیست شورای نگهبان کلیۀ اعمالی را که در بررسی صلاحیت کاندیداها تأثیر میگذارد لیست کنند تا همه بدانند به جز محرّمات و مکروهات کدام یک از اعمال دیگر هم موجب عکسالعمل میشود؟ دایرۀ تعیین صلاحیتها گاه آن قدر تنگ میشود که یک عضو شورای نگهبان که خود در تعیین صلاحیتها نقش داشت و کاندیدای ریاست جمهوری هم شد در یک دوره رد شد. (مرحوم رضا زواره ای)
11. نمایندگان مجلس به جز وظیفه قانونگذاری و رأی اعتماد و سؤال و استیضاح وزیران مسؤولیت سنگین «نظارت» را نیز بر عهده دارند. فکر و ذکر نمایندۀ مجلس باید معطوف به نظارت بر دیگران باشد یا نگران نظارت بر خود؟
البته این 10 نکته البته به این معنی نیست که نمایندۀ مجلس از هر نظارت مصون باشد. رسانهها، حزب متبوع، احزاب رقیب، افکار عمومی و در موارد مالی و اخلاقی (و نه فکری و سیاسی) طبعا باید نظارت صورت پذیرد و تنها مورد مستثنا در سیاست هم جاسوسی است. مرجعیت تشخیص این موارد نیز با دادگاه است و بر پایۀ احکام صادرۀ قطعی از محاکم صالحه.