برگزیده ها
حیثیت سینما را به باد ندهید!

مازندمجلس: واقعیت اینست که مافیا سال هاست در سراسر جهان و در شاخه ها و صنوف مختلف حضور پیدا کرده و با کنار زدن پیشکسوتان فقیر، روز به روز ریشه دارتر می شوند و متاسفانه زمانی مردم حق طلب، به آنها اعتراض می کنند که مافیا بار خود را بسته و مغبون شدگان همچنان آب در هاون می کوبند!

مازندمجلس: به گزارش هنرنیوز ؛ غلام رضا گمرکی تهیه کننده سینما طی یادداشتی با نام حیثیت سینما را به باد ندهید! نوشته است: شکی نیست که سرنوشت ملت ها به دست خودشان است، اما بدون تردید دولتمردان نیز در ترسیم و تعیین سرنوشت ملت ها بی تاثیر نیستند، چرا که آنچه ملت می خواهد ممکن است در توان دولت نباشد و بالعکس آنچه دولت انتظار دارد، شاید در ید قدرت مردم نباشد. پس هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند؛ به شرط آنکه خطاها و اشتباهات خود را صادقانه بپذیرند و همدیگر را بی خود و بی جهت متهم نکنند و به رسم و سنت قدیم، لوطی گری، معرفت و مردانگی را سرلوحه کارشان قرار دهند! این روزها آنچه مردم را در اکثر صنوف خصوصا در بخش خصوصی سینما، نگران و ناامید و خانه نشین کرده است، ورود بدون کنکور و بی قید و شرط و بدون ضابطه آقازاده ها و بعضا سرمایه های بی حساب و کتاب دولتی ها به عرصه سینماست که بدون کوچکترین شناخت از صنعت سینما، خودشان را پشت سر تهیه کنندگان، مخفی کرده و بی هیچ سابقه و تجربه ای، جانشین بی چون و چرای عده ای تهیه کننده سینه سوخته، عمر تلف کرده و ورشکسته شده اند و به نظر می رسد تا زمانیکه بخش خصوصی را خاکستر نشین نکنند، همچنان در سینما باقی بمانند! جالب اینکه این افراد هنوز از گرد راه نرسیده، همزمان با شروع فیلمبرداری، زمان اکران مناسب فیلمشان هم مشخص می شود! لذا به خوبی روشن است که پشت این حضرات، مسئولین رده بالا قرار دارند که در دراز مدت می توان آنان را شناسایی کرد! جالب تر اینکه وقتی تهیه کنندگان به این بی عدالتی و حق کشی اعتراض می کنند، مسئولان به عناوین مختلف از صدور پروانه ساخت برای معترضین امتناع می ورزند و بعد هم شعار امید، تدبیر، عدالت و مسلمانی و… سر می دهند. اینجاست که نمی دانیم دم خروس را نادیده بگیریم یا قسم حضرت عباس را باور کنیم!؟ طی چهل سال که از انقلاب می گذرد، بخش خصوصی سینما، یا همان پیشکسوتان الکی خوش، آنقدر از بعضی مسئولین جفا دیده اند که خود از اینکه در چنین حرفه بی در و پیکری قدم نهاده اند مثل… پشیمانند(!)، ولی افسوس که سن بالا رفته، کمر خمیده شده، توان از بین رفته و کسی را با اینان کاری نیست! به گونه ای که اکثرا یا مسافرکش شده اند، یا دستفروش و یا در آژانس ها راننده… و چنین است که مسئولین کارنابلد با عملکرد سلیقه ای خود، خواسته یا ناخواسته باعث عقب نشینی پیشکسوتان از صحنه سینما شده اند و در عوض مسئولین سر تعظیم در مقابل آقازاده ها فرود می آورند و به تدریج بانی به وجود آمدن مافیا می شوند که امروز کلمه مافیا، ورد زبان مردم و دولت شده است، بدون اینکه بدانند مافیا کیست! بد نیست بدانید مافیا، انجمن مخوف خلافکاران است که اواسط قرن نوزده میلادی به دلیل بی کفایتی دولت و بی اعتمادی مردم نسبت به دولت و سیستم قانونی و وابستگی مردم به افراد قدرتمند، در سیسیل به وجود آمد و بعدها در شرق ایالات متحده آمریکا و استرالیا پا گرفت و در نهایت مسئولان کارنابلد و ناعادل، باعث به وجود آمدن مافیا شدند که امروز همه را به جان هم انداخته اند!

واقعیت اینست که مافیا سال هاست در سراسر جهان و در شاخه ها و صنوف مختلف حضور پیدا کرده و با کنار زدن پیشکسوتان فقیر، روز به روز ریشه دارتر می شوند و متاسفانه زمانی مردم حق طلب، به آنها اعتراض می کنند که مافیا بار خود را بسته و مغبون شدگان همچنان آب در هاون می کوبند! ناگفته نماند در اکثر کشورها شاید هم در ایران، در بین دولتی ها هم مافیا وجود داشته باشد… به هر تقدیر، بی توجهی مسئولین که به درستی کار و وظیفه خود را انجام نمی دهند و یا بلد نیستند، باعث به وجود آمدن مافیا می شود! واضح تر اینکه ریشه تمام توهین ها و فسادی که سینما را در بر گرفته و اهالی سینما را رو در روی هم قرار داده، عملکرد غیرقانونی متولیان سینماست. چون زمانی که مردم متوجه می شوند کسی جلودارشان نیست این بی عدالتی ها گسترش می یابد و نتیجه این می شود که آدم های فرهنگی بلا نسبت، مانند لات های چاله میدان به یکدیگر بد و بیراه می گویند و کار را به جایی می رسانند که همین پیشکسوتان قدیمی، به دلیل حق کشی و عدم عدالت، شبانه، درِ شورای صنفی اکران را گل می گیرند که صد البته این کار مورد تایید نگارنده نیست. متاسفانه هنر هفتم که بی شک توانسته در رشد و گسترش فرهنگ سازی ملت هر کشوری نقش به سزایی داشته باشد، به یک مبارزه نابرابر تبدیل شده که امروز آقای حیدریان ریاست سازمان سینمایی، آن اقتدار دهه شصت را ندارد. چون در طول مدتی که در راس سینما قرار گرفته است، گویی زیرمجموعه هایش توجهی به فرهنگ و ادب کهن ایران زمین ندارند! اینکه بحث سلیقه به میان آمد، نظرتان را به این نکته جلب می کنم. اگر خاطرتان باشد در زمان دکتر ایوبی، ریاست سازمان سینمایی، به دستور او، کلیه راهروهای ساختمان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با پوستر فیلم های سینمایی از بدو تاسیس تا به آن روز، روی کلیه دیوار راهروها در قابهای نفیس مزین شده بودند که هر یک از اهالی سینما و حتی ارباب رجوع های غیرسینمایی، چشم به آنها می دوخت، خاطرات جوانی اش در روح و روانش زنده می شد، این سلیقه دکتر ایوبی بود که توسط مدیر روابط عمومی وقت، رسول صادقی زحمات زیادی برایش کشیده شده بود. با آمدن محمدمهدی حیدریان، تمام پوسترها به دستور ایشان جمع آوری شد و راهروها به وضع دهه شصت که ایشان مدیر کل اداره نظارت و ارزشیابی بود تبدیل شد.اِعمال چنین سلایقی در همه مدیران و در هر زمینه ای وجود دارد. یکی پیش می رود، دیگری به عقب برمی گردد. اینکه منطق کدامیک از این دو مدیر درست است، قابل قضاوت نیست لذا چون اکثر کارها و ضوابط از منظر سلیقه پیش می رود، نارضایتی مردم آشکار می شود و این همان معضلی ست که همه چیز را به چالش می کشاند که به نظر نگارنده، سلیقه با منطق، دو مقوله متفاوت هستند و قاعدتا منطق حرف اول را می زند. منطقی که امروز به دلیل عملی نشدن آن، سر و صدای اهالی سینما به آن سوی مرزها کشیده شده و این هیاهو تحت هیچ شرایطی به نفع مردم و فرهنگ کهنسال ایران همیشه سربلند نیست، ضمن اینکه یادمان باشد، سینما چاله میدان نیست، سینما صنعت عظیمی ست که حرمت دارد. به هر حال شخص حیدریان با سابقه دیرینه ای که از دهه شصت در وزارت ارشاد به جا گذاشته، مدیری بود که زیرمجموعه هایش بدون اجازه او حق کوچکترین عملی نداشتند. او با قدرت و اقتدار، فیلم ها را از روی تاریخ اخذ پروانه نمایش اجازه اکران صادر می کرد و اصلا برایش مهم نبود که تهیه کننده و بازیگر فیلم کیست؟! ولی افسوس که حیدریان به درستی وارد مقوله اکران فیلم ها نشده است. شاید صلاح نمی داند پا به میدان این معضل اساسی گذارد. اینکه حیدریان قبل از پایان سال ۹۶ از سر بی حوصلگی و باری به هر جهت و بعضا فشارهای اهالی سینما، آیین نامه اکران فیلم ها را در ۴۹ ماده و ۴۱ تبصره تایید کرد، قطعا در دراز مدت حلال مشکلات نخواهد بود. چون زمانی که تولید فیلم بیشتر از ظرفیت سالن نمایش است، هرگز حق به حق دار نخواهد رسید. ضمن اینکه مسئله اکران، برای شخص حیدریان معادله سخت و دشواری نیست، کافیست پول های اختلاس گران را با کمک مجلس که نمایندگان آن چپ و راست به سینما حمله می کنند، از حلقومشان بیرون بکشند و صدها سالن نمایش فیلم بسازند تا اهالی سینما به خاطر دست یافتن به هزینه های فیلم هایشان به جان هم نیفتند و آبروی سینمای ایران را بیش از این در آن سوی مرزها به باد ندهند!

هفته گذشته که برای دیدار نوروزی خدمت حیدریان رسیدم، خوشبختانه وقتی او را پس از سال ها، سرحال و قبراق دیدم به شدت خوشحال و امیدوار شدم که هنوز قدرت و توانمندی های دهه شصت در چهره شان نمایان است. لذا فرصت را غنیمت شمرده پنج مورد از معضلات مهم سینما را که دغدغه نگارنده و اهالی سینما بود و هست به ایشان یادآوری کردم که ضمن استقبال موارد را یادداشت و متذکر شدند که یکی دو مورد آن در شرف انجام است. به هر تقدیر با تلاش هایی که حیدریان در سال جاری پیش رو دارد بعید نیست به همت و تلاش های او، یک بار دیگر سینما، حال و هوای دهه شصت را به خود ببیند که در آن صورت نهایت ناجوانمردیست که دیگران به خاطر زیاده خواهی، با یک تلنگر حیثیت سینما را به باد دهند!

بانی فیلم : غلامرضا گمرکی (تهیه کننده)
سینما اینکه مافیا حیدریان اهالی اکران مسئولین سلیقه پیشکسوتان فرهنگ ایران امروز کننده زمانی نگارنده خصوصی حیثیت میدان سینمایی نمایش تبدیل سرنوشت ریاست تایید نیستند گسترش اقتدار خودشان ایوبی مقوله کشیده مرزها اجازه نخواهد برایش راهروها گرفته دستور وزارت ارشاد زیرمجموعه توجهی آقازاده افراد عدالتی اعتراض مسئولان ندهید همچنان سینماست کوچکترین کنندگان سابقه مختلف پروانه نهایت گمرکی متاسفانه تقدیر دولتی نباشد عملکرد عدالت نکنند افسوس کارنابلد درستی
اخرین اخبار