اختصاصی مازندمجلس: علیرضا کلانتری اهل ساری و از هنرمندان حوزه موسیقی استان مازندران است. وی از دههی هشتاد در مازندران مشغول فعالیتهای مختلف هنری همچون خوانندگی، بازیگری، گویندگی رادیو و... هست. ابتدای کار کلانتری با گروه (ریرا) به مدیریت جمشید قلینژاد (ثبت انجمن موسیقی دهه هشتاد) بود که با همکاری اداره کل ارشاد مازندران فعالیت میکرد. این گروه با دعوت از هنرمندان استانی تبدیل به یک دلگرمی و انگیزه برای ادامه کار بود اما در ادامه و با بیمهریهای صورت گرفته به ناچار این گروه پس از چند مدت ملغی گشت. مشروح اظهارات آقای کلانتری از نظرتان میگذرد:
سیاست مدیران مانع گسترش فعالیتها
در زمان دولت اصلاحات و با تغییر طرز تفکرها و نگرش نسبت به زندگی در جامعه، جوانگرایی و ... به عنوان سرپرست «گروه ریرا» مجددا دوستان و هنرمندان هماستانی را دعوت به کار کردم. اکنون ماهیت گروه مشخص شده و تماماً سعی ما بر آن بود تا بتوانیم مسیر درخشانی را برای فرهنگ و هنر استان رقم بزنیم. از اینرو تلاش شد تا از اشعار مولانا و حافظ به صورت ویژه استفاده شود. شیوهای که امروزه خوانندگان از آن الهام گرفته و درحال فعالیتاند. اما گروه ریرا به علت نداشتن حامی (به ویژه در دولت احمدینژاد) از ادامهی مسیر بازماند. انتظار ما از ادارهی فرهنگوارشاد مازندران به عنوان حامی هنرمندان بومی، خیلی بیشتر از آنچیزی بود که دیدیم اما سیاستهای مدیران وقت دولت مانع فعالیتهای گستردهی ما بود. جالبترین اتفاق در آن دوران، بسته شدن انجمن موسیقی استان مازندران بود که همچنان نیز آسیبهای این اتفاق گریبانگیر موسیقی استان است. با روی کار آمدن دولت جدید و تغییر برنامهها و سیاستگذاریها بستری آماده شد تا دوباره فعالیتهای هنری از سر گرفته شود.
همگام با تکنولوژی به سمت پیشرفت
در موسیقی پاپ یا عامهپسند قوانینی برای تحمیل سبک ندارد و به نوعی از باقی سبکها وام میگیرد اما در سبکی همانند سنتی میتوان مشاهده کرد که باید یک سری نکات رعایت گردد و در یک دستگاه مشخص، به فعالیت ادامه داد که متأسفانه در این بخش نیز شاهد حضور اشخاصی هستیم که موارد یاد شده را زیر پا میگذارند. این سبک از موسیقیهای بومی، سنتی و ... کمک میگیرد و به نوعی فضایی متفاوت را برای شنونده رقم میزند؛ خروجی این سبک همگام با دنیای پیشرفتهی امروز، مخاطب را به سمت تکنولوژی و پیشرفت کردن سوق میدهد.
هنر اسلامی فراتر از ساختن یک گنبد و ساختمان است
سه سال پس از منحل شدن گروه، از طریق حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی استان وارد جریان دیگری شدم. مدیر آن بخش، جناب رشید بابازاده بودن که در آن دوران مدیر واحد موسیقی و ادبیات بومی بودند و در همان سال، با گروهی جدید شروع به تمرین برای اجرای زنده کردیم اما متأسفانه پیش از اجرا، چالش تغییر مدیریت گریبانگیر مسیر ما شد و از اجرا در استان خود بازماندیم؛ با برنامهریزیهای خودمان و نیز دلگرمیهای اولیهی مسئولان ما قدم در مسیر میگذاشتیم اما به یکباره تمامی کارها گره میخورد. برای من سوال است که چرا نام ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی، ادارهی فرهنگ و هنر و ارشاد اسلامی نیست؟ به پشتوانهی هنر اسلامی میتوانست دریچههای نوینی باز شود و چقدر زیبا میشد که سخنان بزرگان دین، احادیث، قرآن و تمام بزرگان ایران از این نگاه بیان میشد. هنر اسلامی تنها نشان دادن یک طرح، نقاشی، ساختمانهای تاریخی، گنبدها و ... نیست. متأسفانه شاهد افراد غیرمتخصص در جایگاههای هنری هستیم و این معضل، در خیلی از ادارات نیز به وضوح قابل مشاهده است. باید با یک سری برنامهریزی، به سمت تخصصی کردن مشاغل برویم بهگونهای که مدیریت بخشهای هنری را به افراد تحصیلکرده در همین حوزه بدهیم و نکتهی مثبت اینکار، حضور شخصی است که خود از همان جنس است و راحتتر میتواند مشکلات را مورد بررسی قرار داده و به سمت رفع آن حرکت کند.
لزوم برندسازی برای استعدادهای موسیقی استان
آیا اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی نمیتوانست با یک تعامل مفید بین مؤسسات، زمینهساز حمایت از استعدادها و خوانندگان در حوزه موسیقی شود؟ یک نکتهی دیگر نیز درآمد انجمن موسیقی از درصدی است که از برگزاری کنسرتها از جمله اجراهای پاپ ایجاد میگردد؛ آیا این هزینهها نباید برای هنرمندان بومی خرج شود؟ باید بتوان استعدادها و هنرمندان بومی را به یک برند تبدیل کرد و بانی اصلی ایجاد چنین تغییراتی انجمن موسیقی استان و نیز اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان میباشند. اتفاق تلخی که برای من بوجود آمد خود نمونهای از بیمهریهای مسئولان نسبت به هنر و هنرمندان بومی استان است. برای اجرای کنسرت در هلال احمر ساری، برای فروش بلیط و نیز نصب بیلبورد تبلیغاتی تنها یک ساعت زمان داشتم! چطور میشود که ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی یک شهر برای اجرای هنرمند بومی بجای حمایت از وی، با چنین برخوردی باعث سرکوب هنر میشوند؟ یک مدیریت سالم و آیندهنگر میتوانست جلوگیر چنین اتفاقاتی باشد، چراکه رابطهی مستقیمی بین مدیریت و حمایت از فرهنگ و هنر یک جامعه وجود دارد.
بیمهی هنرمندان به علت سوءمدیریت به بیراهه رفت
برنامه بیمهی هنرمندان سالها است که اجرایی شده و یک زمانی خدمات خوبی ارائه میدادند اما به علت بدهکاریهایی که برای آن بهوجود آمد، قیمت خدمات درمانی بیمهی تأمین اجتماعی نسبت به خدمات ابتدایی افزایش یافت درصورتیکه از تعداد خدمات آن کاسته شده بود. به همین منظور، مجبور به قطع این بیمه شدیم و تنها برای بازنشستگی هر سه ماه مبلغی را به تأمین اجتماعی واریز میکنیم. در همین موضوع بیمه نیز به علت عدم مدیریت، اشخاصی که حتی سابقهی فعالیت هنری نداشتند زیر مجموعهی این بیمه شدند و بهنوعی از سهم هنرمندان سوء استفاده کردند.
پروژههای فرهنگی هنری نیمه کاره ماندهاند
یک مؤسسهی هنری، یک فرد حقیقی بوده که بهواسطهی بروکراسیهای اداری تبدیل به یک شرایط حقوقی میشود. مؤسسات براساس توانمندیها و تیم اجرایی باید نسبت به بندهایی که در ضوابط شغلی آنان ذکر شده عمل کنند. چرا در بندهای مذکور عناوینی همچون استعدادیابی، برندسازی هنرمندان بومی در جهت رشد فرهنگ و هنر استان، حمایت از استعدادهای بومی وجود ندارد؟
متأسفانه شاهد عملکرد ضعیفی از سوی مسئولان دستگاههای اجرایی در روند اخذ مجوز اجرای زنده هستیم و سوالی که برای ما پیش میآید این است که چرا برای ترویج فرهنگ یک منطقه و همینطور اجازهی برگزاری کنسرت به یک هنرمند بومی با این همه درب بسته مواجه میشود و نیز هیچ مسئولی از آنان حمایت نمیکند؟!
در همین خصوص میتوان به مجموعهی فرهنگی و هنری مرکز استان در منطقهی طبرستان، روبروی دانشگاه امام محمدباقر(ع) اشاره کرد که پس از 10 سال همچنان نیمهکاره مانده و شهر ساری از داشتن چنین فضایی محروم ماندهاست؛ چنین فضاهایی علاوه بر رونق کسب و کار هنرمندان و صاحبان آن، میتواند مقدمهای برای ارتقای صنعت گردشگری در سطح استان شود. فقر سالن برای اجراهای زنده در ساری از جمله مهمترین مشکلات این حوزه میباشد و این معضل بعضاً گریبانگیر گروهها و خوانندگان برای تمرینهای قبل از اجرا میباشد.
کلام آخر
برای مسئولان دغدغهای وجود ندارد! استان مازندران، ظرفیتهای زیادی در جهت رونق موسیقی بومی و پاپ دارد بهگونهای که بسیاری از نوازندگان مطرح کشور اهل مازندران هستند. از دههی هشتاد تا بهاکنون شاهد مدیران مختلفی در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بودهایم اما برای زنده نگهداشتن موسیقی و هنر بومی مازندران، امیدوار هستم که دیگر شاهد حضور چهرههای غیر هنری در چنین حوزههایی نباشیم. باید از سوی مسئولان استانی و بانیان موسیقی بومی و پاپ، یک تعامل مناسب بین دیگر دستگاهها و مؤسسات هنری بهوجود آید تا بتوانیم شاهد رونق و رشد استعدادها و برندسازی مناسب مازندران به عنوان یک قطب گردشگر و موسیقی محور باشیم.