مازندمجلس: هادی خانیکی گفت: سال ٩۶ در حالی به پایان رسید که بیش از هر گزارهای رسانهها و نشستها نوشته و گفتند که «صداهای مردم» را باید شنید و در پی آن بود که ناصحان و مشفقان هم در میدان سیاست بیش از همیشه سخن از ضرورت گفتوگوی ملی و تفاهم ملی به میان آورند.
وی با بیان اینکه گفتوگو آن هم از نوع «ملی» آن چیزی بیشتر از مشارکت در یک بازی سیاسی است که طرفین در مقابل هم قرار میگیرند، ادامه داده است: برای بالا بردن توان گفتوگو در فرایند حل مسائل اجتماعی تکیه به دو نکته اهمیت دارد: نخست آنکه مزایای گفتوگو به منزله یک سازوکار منتهی به راهحل برای شمار هرچه بیشتر از کنشگران سیاسی و اجتماعی توضیح داده شود و دیگر آنکه امکان دستیابی به موفقیت در قالب برنامههای شخصی برای اقدام و حتی معطوف به مسائل خود و ملموس طراحی شود.
به نوشته وی، شرایط امروز ایران و تنوع و تراکم مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی پیش رو به گونهای است که گفتوگو در سطوح مختلف و در صدر آن گفتوگوی ملی از حد یک انتخاب به حد یک ضرورت گریزناپذیر درآمده است.
خانیکی همچنین نوشته است: به نظر نمیآید که با روشن شدن دامنه و گسترش مسائل کنونی و پیش روی جامعه ایرانی که خود را در قالب مطالبهها، نقدها و اعتراضها در طول سال 96 نشان داده است، راهی درستتر و عملیتر از «گفتوگوی ملی» در درون حاکمیت، میان حاکمیت و جامعه مدنی و در درون نخبگان و جامعه وجود داشته باشد.
به نوشته وی، سال 1396 سرآغازی از امید به آیندهای بهتر داشت؛ امیدی که به کنش انتخاباتی تبدیل شد و صدای رسای خود را به زبان رأی در دور و نزدیک این سرزمین طنینانداز کرد. این رأی، رأی اعتماد بود، اعتماد به خود، اعتماد به نظرم و اعتماد به دموکراسی برای برآوردن خواستههای ملی. از آن پس برای پاسخ گفتن به این اعتماد همگانی، همه مسئول بودند و هستند؛ دولت، نظام، نخبگان، احزاب و نهادهای مدنی و همه آنان که «دموکراسی» را قاعده و لازمه توسعه و پیشرفت همه جانبه ایران میدانند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه سال 1396 سرانجامی همراه با پرسش و تأمل نیز داشت، افزود: خواستههای انباشته شده مردم و چالشها و ابرچالشهای اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، منطقهای و بینالملل امواجی از انتقاد، اعتراض و حتی ناآارمی را نیز به همراه آورد. انباشت «توقعات فزاینده» ایجاب میکند که شتاب پاسخگوییهای رسمی و مدنی، اصلاحطلبانهتر، مسئولانهتر و مشارکجویانهتر شود. تنظیم این شتاب با خواست جامعه و پیشگیری از تبدیل نارضایتی و نقد به سوءظن و سوءتفاهم و نهایتاً سیطره نفرت و خشونت بر عرصه سیاست و اجتماعی جز با فهم ضرورت گفتوگوی ملی و اجماع بر سر کاربرد آن برای حل و فصل مسائل مزمن و جدید جامعه ممکن نیست. البته گفتوگوی ملی مبانی و سازوکار و لوازمی دارد که حداقل آن پذیرش ظرفیتهای و راهبردهای جدید گفتوگو در همه سطوح است. گفتوگوی ملی نیازمند باور به گفتوگو و داشتن مهارت در پیشبرد آن است.
خانیکی در بخش دیگری از این یادداشت تاکید کرده است: برای انجام گفتوگوی ملی نیاز داریم که تغییرات فراگیر جامعه و جهان پیرامون خود را بفهمیم. بتوانیم مسائل اساسی پیش روی کشور را از شبه مسئلهها جدا کنیم. بر هرگونه ناشنوایی چیره شویم و ذهن و زبان را به روی نقد و اصلاح باز کنیم. وجود طرفین برابر را در گفتوگو به رسمیت بشناسیم و به اخلاق فردی و نهادی در مدارا و گفتوگو وفادار باشیم.
به نوشته وی، پروژه گفتوگو بر سر مسائل ملموس کشور راهبردی اساسی برای پاسداشت میراث ایران، اسلام و انقلاب برای گشودن افق جدیدی به سوی امید، اعتماد و مشارکت اجتماعی است؛ پروژهای که بیپایان اما خوشفرجام است.
منبع : نامه نیوز