مازندمجلس: آیتالله جنتی که چه برای «انقلاب اسلامی» و چه برای «جمهوری اسلامی» همواره همان نقش را ایفا کرده که آن یار سن و سالدار برای امام عاشورا! گاهی پیری و شیخوخیت و احساس بزرگی، مانع پذیرش حق میشود.
اگر بعضی خواص، از سر خودخواهی و تفرعن و تکبر و برتری دادن دار و دسته و فک و فامیل بر صراط مستقیم، هنگام لبیک نهایی به دعوت حق، بسی غافلگیر میشوند اما انقلاب اسلامی، فراوان یار وفادار دارد که علیالدوام مشغول لبیک گفتن به دعوت حق هستند و در هیچ دوگانهای، تن به باطل نمیدهند، ولو دوگانه اجرای عدالت و محبت فرزند! «چون فلانی، فرزند من است، پس آنقدر فشار بر قوه قضائیه میآورم و آنچنان با کمک زنجیرهایها، جو را متشنج میکنم که نگو» یا «چون من با رأی اکثریت، حال نمیکنم، پس علیه مردمسالاری، نامه سرگشاده مینویسم و با سوءاستفاده از جایگاهی که دارم، خطبه را بر مدار فتنه میخوانم» نه آن چیزهایی است که حتی بر دل یار خمینی و خامنهای، خطور کند!
آری! آیتالله جنتی را میگویم که چه برای «انقلاب اسلامی» و چه برای «جمهوری اسلامی» همواره همان نقش را ایفا کرده که آن یار سن و سالدار برای امام عاشورا! گاهی پیری و شیخوخیت و احساس بزرگی، مانع پذیرش حق میشود اما آنکه واقعا «حبیب» باشد، هیچ وقت راضی به فروختن مظاهر حق، به مظاهر باطل نمیشود! این فخر برای آیتالله جنتی بس که دشمندوستان، عمری است حتی یک کلمه هم به نفع ایشان ننوشتهاند! و این ننگ هم برای بعضیها بس که همانها که روزی ناظر بر انقلاب، بد و بیراهشان میگفتند، سالیانی است شدهاند ثناگویشان!
صدالبته نه منباب اعتراف، که از روی رنگ عوض کردن حضرات! حضرت آیتالله جنتی اما همانی هست که بود! همانقدر انقلابی! و همانقدر عقلانی! بارها شده امثال این حقیر، درست یا نادرست، به نقد تصمیمی از تصمیمات شورای نگهبان پرداختهاند لیکن با وجود آنکه دبیر شورای نگهبان میتوانست ناظر بر این مهم که این نهاد، با رأی جمعی اداره میشود، پرده از نظر لابد انقلابی خود بردارد اما چنین نکردهاند، چرا که تشخص و تحفظ و حرمتداری و عقلگرایی و پرهیز از منیت و غرور هم از جمله مظاهر انقلابیگری است!
بیشتر بخوانید:
انتخاب مجدد آیت الله جنتی به ریاست خبرگان، بیبیسی فارسی را عصبانی کردو دقیقا همینجاست که مرز باریک میان انقلابیها و انقلابینماها پررنگ میشود! قطعا استعفای از امری که ولیفقیه، آن را بر دوش آیتالله جنتی گذاشته، کار دشواری است و شاید از همین منظر بود که ایشان تا جایی که میشد، خطیب جمعه تهران باقی ماندند اما از آنجا که عنصر انقلابی، عقلمدار هم هست، آن چند خط، تقدیم رهبر انقلاب شد، تا بنا به اقتضای سن و سال، دیگر شاهد خطبهخوانیهای حبیب حزبالله نباشیم! قدرمسلم، سخنرانی طولانی آن هم برای یک جمعیت کثیر که انرژی خاص خودش را میطلبد، دیگر در توان آیتالله جنتی نبود لکن بدخواهان بدانند این استعفای آیتالله جنتی بود، از کاری که دیگر توانش را نداشت، نه خداحافظی با همه کارها! اگر ما در «سهراه شهادت» پیر دلاوری چون «حاجبخشی» داشتیم، در «سهراه جمهوری» هنوز هم سایه «آیتالله جنتی» بلند است!
اگر ما برای «تأمین امنیت ایران» به «قاسم سلیمانی» نیاز داریم، برای «حفظ اسلام و انقلاب» و «جلوگیری از افتادن امور به دست نااهلان و نامحرمان» به «آیتالله جنتی» نیاز داریم! بله! از منظر حق، میتوان منتقد فلان تصمیم شورای نگهبان هم شد اما آنی فرض کنید که این شورا نبود یا در رأسش آیتالله جنتی نبود! این وسط، دل ما تنها برای یک چیز تنگ میشود؛ خطبههای نمازجمعه ایشان، بویژه در دهه 70 که سرشار از عدالتخواهی بود و نقد اشرافیت و نهیب به ریخت و پاش و تجملگرایی مدیران!
و این هم قابل توجه سوپرمنهایی که توهم زدهاند موج عدالتخواهی و مبارزه با فساد و تبعیض، از فلان مناظره کلید خورد! نخیر! آیتالله جنتی در دههای علم عدل و داد بلند کرد که تازه دنیا داشت رخ نشان میداد به تازه به دوران رسیدهها! و در آن بدو امر، آن خطبهها را خواندن، هنر بود، نه حتی خطبههای عدالت اجتماعی مرحوم هاشمی در دهه 60 که اساسا دهه آن حرفها بود! القصه!
در دهه 70 آیتالله جنتی با خطبههایی که خواند، توانست در دوگانه رفاهزدگی و نوکیسگی و دستدرازی به بیتالمال با عدل علوی، دومی را برگزیند! همچنان که در دههای بعد، میان دوگانه منسالاری و مردمسالاری، ناسزاها را به تن خرید لیکن نگهبان آرای تودهها باقی ماند! چه قبل از 88 و چه بعد از 88 آنچه ما اسمش را «مردمسالاری دینی» میگذاریم، بخشی هم مدیون انقلابیگری و تعقل آیتالله جنتی است در نهاد محترم شورای نگهبان! و الحمدلله که حبیب نظام، همچنان زنده است! بدخواهان بدانند؛ ما آیتالله جنتی را تنها برای خطبه روز جمعه از دست دادیم! آری! از شنبه تا پنجشنبه یعنی در تمام روزهای کاری هفته، هنوز انقلاب، حبیب خودش را دارد! پس سلام آیتالله جنتی...
منبع : نامه نیوز