مازندمجلس: رییس سازمان صدا و سیما در جشنوارۀ بهترینهای این سازمان، گفته است: «85 درصد مردم، برنامه های ما را میبینند.»
بی آن که درصدد اثبات یا نفی این ادعا باشیم گزارهها یا پرسشها یا نکاتی را میتوان به این بهانه طرح کرد:
نخست این که چرا 85 درصد و 90 درصد نه یا چرا آقای علی عسگری نگفته 73 درصد؟ لابد یک نهاد معتبر آمار گرفته یا نظر سنجی کرده و به این درصد رسیده است. این دستگاه بیرون صدا و سیماست یا ذیل و زیر مجموعۀ آن؟ اگر بیرون سازمان است کدام دستگاه یا مؤسسۀ نظرسنجی است و اگر ذیل و وابسته به خود صدا و سیماست این اصل حقوقی قابل یادآوری است که « شهادت خادم برای مخدوم، مسموع نیست» یا همان ضرب المثل مشهور که «خوش تر آن باشد که سرّ دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران». چگونه است که صدا و سیما در آمار رسمی که مربوط به دولت است تردید و تشکیک میکند اما نوبت به خودش که میرسد انتظار دارد از زبان خودشان پذیرفته شود؟
صریح و روشن این که چنین آمارهایی را باید مؤسسات مستقل و معتبر که نفعی ندارند اعلام کنند.
دوم: رادیو و تلویزیون در ایران رایگان است و طبیعی است که در اکثر قریب به اتفاق خانه ها تلویزیون روشن باشد. استفاده از یک سرویس رایگان به منزله علاقه به همۀ محتواها نیست.
به فرض که درست باشد و 85 درصد صدا وسیما را ببینند. اما آیا دیدن همان اعتماد کردن است؟ آیا تنها صدا و سیما را می بینند؟ یا کانالهای دیگر را می بینند و صدا و سیما را هم می شنوند و می بینند. روزگاری بود که مهم ترین منبع کسب خبر برنامه های خبری ساعت 14 و ساعت 20 بود. آیا اکنون نیز چنین است؟ در همایشی سخنران پرسید کدام شما آخرین اخبار را از رادیو و تلویزیون شنیده اید؟ تنها یک نفر دست بلند کرد و وقتی پرسید کدام شما اخبار را از روی تلگرام چک می کنید همه دست بلند کردند جز آن یک نفر. پس صرف دیدن، کافی نیست.
سوم: با فرض این که 85 درصد می بینند چی را می بینند؟ مصاحبه های آقای رنجبران و بحث های فلسفی شبکۀ 4 را یا برنامۀ دورهمی مهران مدیری و خندوانۀ رامبد جوان و نودِ عادل فردوسی پور را و آبا عجیب نیست که پربیننده ترین برنامه های ایدیولوژیک ترین تلویزیون غیر خصوصی دنیا غیر ایدیولوژیک ترین برنامه ها باشد؟
نکته چهارم را دکتر صادق زیبا کلام مطرح کرده و پرسیده است: اگر 85 درصد مردم شما را می بینند آیا این همه پارازیت انداختن به خاطر همان 15 درصد است؟!
پنجم این که صدا و سیما سه نوع برنامه دارد: اطلاع رسانی، سرگرمی و آموزشی. مهم ترین انتقاد به بخش های سیاسی و خبری است که این رسانه را به ارگان دیداری و شنیداری اصول گرایان و نه همۀ نحله های فکری تقلیل داده است. 85 درصد بیننده شامل کدام بخش است؟ آیا می توان تعداد بینندگان مسابقه فوتبال را که از دیدن بازی لذت می برند کنار بینندگان برخی برنامه های سیاسی با ادبیات پرخاش گرایانه و بعضا آلوده به تهمت و دروغ قرار داد و معدل گرفت؟
در بیان ششمین نکته می توان احساس کرد که رییس صدا و سیما در مقام رقابت با شبکه های ماهواره ای این عدد را اعلام کرده است. اما آیا این سخن به معنی آن است که تنها 15 درصد مردم تجهیزات دریافت ماهواره دارند و 85 درصد فقط صدا و سیما را می بینند؟ اگر چنین است جدای انتقاد مطروحه از زبان آقای زیباکلام میتوان پرسید پس چگونه است که مقامات رسمی از 60 درصد استفاده از ماهواره صحبت میکنند؟ آیا مردم دارند و نمیبینند یا اصلا ندارند و اگر ندارند 60 درصد وواقعیتی که میبینیم از کجا آمده است؟
هفتمین نکته را اما می توان از زاویه ای دیگر مطرح کرد. شبکه ها کنار هم ردیف شده اند. با فشردن یک دگمه شبکه 3 تلویزیون ایران را می بینید و با دگمه دیگر فلان سریال ترکیهای را که 400 قسمت بر سر تصاحب یا تملک یک معشوقه ماجراها درمی گیرد. دوباره می توان به ایران بازگشت و سری به شبکه تسنیم زد و رامبد جوان و خندوانه اش را دید و این رفت و برگشت ادامه دارد و با این وصف از کجا معلوم است که چند درصد این را و چند درصد آن را می بینند؟ در واقع از نگاه خیلی ها تفکیک وجود ندارند و هر دو در دسترس است.
مورد هشتم این است که اگر واقعا 85 درصد مردم بیننده برنامه های تلویزیون هستند رسانه ای با این همه مخاطب قاعدتا باید بتواند درآمد خود را از آگهی ها تأمین کند. حال آن که 1800 میلیارد تومان از دولت بودجه میگیرد البته خودشان به آن می گویند «کمک» چون به دولت پاسخ گویی ندارند.
85 درصد 80 میلیون می شود 68 میلیون نفر. چرا سازمان ها و بنگاه ها و برندها به رسانه ای با 65 میلیون بیننده آن قدر آگهی نمی دهند که هزینه های خود را تأمین کند؟ اشکال کار کجاست؟ 40 هزار کارمند و نیروی مازاد یا این واقعیت که تنها چند برنامه بیننده قابل توجه دارند و می توانند آگهی بگیرند. یا اقتصاد نابسامان که امکان ارایۀ آگهی را برای همه فراهم نیاورده است.
نکتۀ نهم اما این است که آیا می توان گفت این تعداد جمعیت در بازار راه می روند و ویترین ها را نگاه می کنند یا مهم خرید است؟ در دهۀ 60 فردای پخش یک سریال و معمولا سهشنبهها اکثر مردم درباره داستان دیشب صحبت میکردند اما حالا خیلیها نمی دانند نام یک سریال چیست و با این وصف چگونه میتوان باور کرد 85 درصد میبینند؟ شاید گفته شود در دهه 60 ابتدا دو کانال بیشتر نبود و اواخر شد سه کانال و به خاطر همین، همپوشانی بیشتر بود. در حالی که اکنون کانالها متعدد شدهاند. این سخن نادرست نیست اما از گفت و گوهای مردم پیداست که دربارۀ چه برنامه هایی صحبت میکنند.
دهم: کاش آقای علی عسگری بگوید این 85 درصد را از کجا آورده و آیا دیدن همان پسندیدن است و آیا پسندیدن شامل همه بخش ها میشود؟
پرسش سوزان اما این است که اگر تفکر حاکم بر صدا و سیما مستظهر به پشتیبانی 85 درصد مردم است چرا وقت انتخابات که میشود کاندیدای مورد حمایت صدا و سیما 85 درصد رأی نمیآورد؟!
هر چند که این گفتار بیشتر در پی آن است که بگوید نمیتوان تفکیک کرد و درصد قطعی ارایه داد چرا که نه دیدن برنامه های صدا و سیما به معنی ندیدن کانال های ماهواره ای است و نه تماشای ماهواره ای ها الزاما به منزلۀ روی گردانی از صدا و سیماست.