اگرچه قبل از این اتفاقات هم بازار روسیه به روی ایران بسته نبود، اما با حذف مستقیم رقیب ترک در این بازار و دعوت مستقیم روسها از فعالین اقتصادی ایران، عملا ایران به یک فرصت بینظیر دست یافت اما متاسفانه این فرصت اقتصادی عالی به دلیل تعلل و خلاء دانش و رویههای حمایتی عملا آن طور که باید و شاید مورد استفاده قرار نگرفت.
برای درک دلایل ناتوانی ایران در استفاده از بازار بزرگ روسیه و مشکلات تجار ایرانی در ورود به این بازار با بهروز بهادری فر یکی از فعالان قدیمی در این بازار به گفتوگو نشستیم.
فارس: برخلاف انتظارات اولیه روابط تجاری ایران و روسیه در اوج شکوفایی روابط سیاسی و راهبردی شان در سالهای اخیر پیشرفت چندانی نکرده است. سر منشاء این مشکل کجاست؟
بهادریفر: ببینید، هرتاجر، هر شرکت ، هر سازمان و هر اتاق بازرگانی که از ایران میخواهد وارد کار با روسیه شود تاکیدی بیش از اندازه بر سخت افزار دارد. در حالی که مهمترین خلاء ما در رابطه با این کشور نرم افزاری است یعنی ضعف اطلاعاتی ما در رابطه قوانین و یا حتی شبکه تبلیغات و پخش و توزیع کالا در روسیه.
در روابط راهبردی و دولتی ما با روسیه تردیدی نیست. اما دولت باید یک گام مهم دیگر هم در زمینه روابط اقتصادی بردارد و مسیر بخش خصوصی به سوی روسیه را ریل گذاری کند. یکی از هزینه هایی که باید در این زمینه صورت بگیرد کمک به ایجاد شرکت های خصوصی مرجعی است که مشکلات اصلی در رابطه با ضعف اطلاعاتی ما از روسیه را شناسایی کرده و در این رابطه به شرکت ها و فعالان اقتصادی و تجاری مشورت بدهند.
ضعف نرم افزاری ما در رابطه با روسیه بسیار بنیادین است. من در خلال چندین سال فعالیت در این حوزه حتی نمی توانم 10-15 مترجم خوب فارسی-روسی نام ببرم که بتوانند در نشست ها و مذاکرات رسمی، مقامات و بازرگانان دو طرف را همراهی کنند. دیپلمات ها و مقامات ایرانی بسیار معدودی هستند که اصلا زبان روسی بفهمند. از آن فاجعه بار تر این است که ما حتی یک حقوقدان شناخته شده و قابل ایرانی در حوزه تجارت و مهاجرت به روسیه نداریم. این را مقایسه کنید با هزاران مورد مشابه در مورد اروپا و آمریکا و کانادا و امثال آنها.
البته شنیدهام اخیرا مرکز مطالعات روسیه در دانشگاه تهران راه اندازی شده که حرکت خوبی است اما حتی این کمکی به ضعف حقوقی و قانونی مفرط تجار ما در رابطه با روسیه نخواهد کرد. باید شرکت هایی هادی باشند تا کسانی که می خواهند وارد این حوزه شوند را راهنمایی کنند که این کشور چه ساختارهایی، چه سلایقی و چه قوانینی دارد.
فارس: در چند سال گذشته شاید هفتهای نبوده که خبر تازه و امیدوار کنندهای درباره روابط تجاری و مسافرتی و توافقات قانونی بین دو کشور نشنویم. چرا واقعیات و حقایق در رابطه با روسیه این قدر از هم فاصله دارند؟
بهادریفر: خیلی ازصحبت هایی که از سوی مسئولان ما درباره روسیه می شود، در قالب نشست ها و سمینارهایی که برگزار می شوند دچار کلی گویی هستند. مثلا مدام می گویند فلان توافقنامه یا تفاهم نامه با روسیه بسته شده یا فلان سند بالادستی هست یا فلان برنامه را برای 10 سال آینده داریمیا رابطه تاریخی ایران و روسیه در زمان شاه عباس چنین و چنان بوده یا لزوم همکاری راهبردی و همسایگی چنین ایجاب می کندو امثال آنها و یک سری اطلاعات ویکی پدیایی به مردم داده می شود تا در آنها در رابطه با روسیه ایجاد شوق کنند اما برای من که می خواهم وارد بازار روسیه شوم و مثلا بار گوجه دارم و میخواهم آنجا بفروشم راهی باز نمی کنند. مثل این است که در تلویزیون تبلیغ کنسرتی را کنیم اما نگوییم کی، کجا و چطوری باید آن را تماشا کنیم. تبلیغ ناقص انجام می دهیم.
برای برطرف کردن این وضع باید نقاط ارتباطی واقعی بین دو کشور در قالب بخش خصوصی ایجاد شود چون دولتی ها به لحاظ ساختاری همان طور که گفتم نشان دادهاند که برای فعالان اقتصادی راه باز نمیکنند. این نقاط ارتباطی می توانند به شکل سمینارها و مشاوره های حقوقی باشند که اگر مثلا شما میخواهی همان گوجه را صادر کنی به روسیه باید دقیقا چه کار کنی؟ چه نوع محصولی با چه بذری؟ باید چطور در کانتینر بسته بندی و پالت بندی کنی؟ دمای یخچال چقدر باشد؟ بار از چه مسیری و طی چند روز باید برود؟ هزینه ترخیص گمرکیاش چیست؟ بار را به کجا باید بفروشم؟ و خلاصه مجموعه ای از باید و نباید های دقیق و کاربردی که لازم داری. نیاز من به دانستن این که چه تفاهم نامه هایی بین دو کشور بسته شده که عمدتا عملی هم نشده اند آنقدر نیست که به اطلاعات دسته بندی شدهای که من را قدم به قدم تا بازار مقصد راهنمایی کنند، نیاز دارم.
در واقع منظورم از کمک دولت برای ریل گذاری مسیر تجارت با روسیه فراهم کردن امکان سمینارها و نمایشگاه ها و مراکز مشاوره بخش خصوصی است تا فعالان ما بتوانند راهشان را به بازارروسیه باز کنند.
فارس: آیا بخشی از این مشکلات بخاطر ساختار فاسد یا مافیایی دستگاه های مختلف در خود روسیه نیست؟ مثلا شبیه ماجرای رشوه گیری خودمان؟
بهادریفر: شاید. طبعا بعضی مدیران آنها هم ممکن است اهل رشوه باشند و بخواهند هزینه خودروی مدل بالا و ویلا و زندگی آن چنانی را از طریق جایگاهی که دارند تامین کنند.
رو راست باشیم. یک بار یکی از مدیران دولتی ما تعریف می کرد که در یک زمینهای کارشان در یکی از بخش های روسیه گیر کرده بود. مدیران دیگر به این نتیجه رسیده بودند که روسها کلا با ما مشکل دارند. اما مدیر فوق الذکر با مشاوره گرفتن و تشخیص این که کار پیش چه کسی گیر است، کل مشکل را با هدیه بردن یک فرش ابریشمی حل کرد.
اما آن چه در مورد مافیای روسیه گفته می شود بیشتر افسانه پردازی است. پس از فروپاشی شوروی دو نوع مافیای خوب و بد در روسیه به وجود آمده بود که اولی با عنوان «براتسوا» یا اخوت در قبال پول، یک نوع چتر حمایتی برای کاسبان و تجار محلی ایجاد میکرد. نوع دوم هم که باندهای تبهکار مافیایی بودند. اما با آمدن رهبر مقتدری مثل پوتین، هر دوی اینها تقریبا از بین رفته اند. یک نوع مافیای کلان مرتبط با دولت جایش را گرفته که خودش را به شکل انحصارات کلان نشان می دهد که در کشور خودمان هم هست. اما در سطح تجارت عادی شما هیچ مافیایی در اینجا نمی بینید.
فارس: هنوز برای خیلی از ایرانی ها این سوال وجود دارد که چرا مثلا آذریها این قدر در بازار روسیه نفوذ دارند؟
بهادریفر: اول از همه بخاطر این که آنها میتوانند روسی صحبت کنند و سالهاست در کنار روس ها زندگی کرده و آنها را میشناسند. از طرف دیگر اغلب فعالان خرده پای ایرانی هستند که بخاطر مشکلات ارتباطی و زبانی و ضعف اطلاعاتی از بازار روسیه به سراغ دم دستی ترین گزینه ها یعنی راننده های تاجیک و آذری می روند چون می توانند فارسی یا ترکی با آنها صحبت کنند. آنها هم ما را خوب شناخته اند و به سمت کانالهای خودشان می کشانند و معمولا با بلوف یا حربه های دیگر اعتماد تاجران خرده پای ما را جلب کرده و بعد پول یا جنسشان را بالا می کشند.
هر کسی که مثلا یک گلخانه 20 متری پرورش گوجه یا بار کیوی در کشورمان دارد، آن را به شکلی غیر استاندارد بار می زند و به مسکو می آورد در حالی که نیمی از بار خراب شده و چه بسا با زیر قیمت فروختن آن باعث ضربه خوردن دیگر تاجران ایرانی می شود. همین ضعف ارتباطی و اطلاعاتی هموطنان ما از روسیه باعث شده که صادر کنندگان ریز و درشت محصولات کشاورزی و مواد غذایی،همگی هجوم بیاورند به یکی از بازارهای مسکو یعنی «فود سیتی» که در کنترل آذری هاست اما آذریهای یهودی! سوال اینجاست که چرا همه ایرانی ها هجوم می آورند به مسکو در حالی که روسیه کشوری بسیار پهناور و پر جمعیت است؟
این همان فاجعه ضعف اطلاعاتی ایرانی ها از روسیه است. من این پدیده را تشبیه می کنم به وقتی که یک تکه نان از دست شما می افتد و صدها گنجشک بلافاصله دور آن جمع می شوند چون آن زبان بسته ها نمی دانند چطور باید از نانوایی نان تهیه کنند.
روسیه با 145 میلیون نفر جمعیت و تراز تجارت خارجی 400 میلیارد دلار در سال ، ششمین بازار مصرفی جهان است. باور کنیم که بازارها و شهرهای بزرگ دیگری هم به غیراز مسکو وجود دارند. همچنین شرکتهای زنجیرهای غول آسا مثل «ماگنت» که 7 هزار شعبه درسراسر این کشور دارد طوری که در خیلی شهرها شعبههای مگنت شده اند مثل بقالی محل. تازه ماگنت در اصل تجارتی متعلق به یکاترینبورگ بوده است نه مسکو. دهها فروشگاه زنجیرهای بزرگ دیگر هم در این کشور هست. اما ارتباط با همین ها هم نیاز به آشنایی با سیستم دارد.یکی از کسانی که مثلا به خیال خودش مدت ها روی بازار مواد آرایشی-بهداشتی روسیه مطالعه کرده بود یک بار به من گفت که از همین هفته دیگر شروع می کنیم. یک سری کامیون کرایه می کنیم و محصولاتمان را در فروشگاه های زنجیره ای روسیه پخش می کنیم. از او پرسیدیم در کشوری به این بزرگی چطور می خواهید یک شبه محصول توزیع کنید؟ بعد مگر اختیار آن فروشگاه ها با فروشنده های پشت دخلشان است؟ آنها کاره ای نیستند، سیاست های فروش در شرکت مرکزی تعیین می شود.
فارس: با چنین وضعی ما می توانیم با ترکیه مثلا در تامین بازار بزرگ مواد غذایی روسیه رقابت کنیم؟
بهادریفر: به هیچ وجه. ترکیه با وجود سابقه خراب تاریخی و جنگ های خونین عثمانی ها با روسها در اوج خصومت اخیر با مسکو در ماجرای سرنگونی جنگنده روسی در بحران سوریه، 20 میلیارد دلار از این کشور درآمد زایی کرد. الان رقم کلی صادرات و درآمد ارزی ترکیه از روسیه بالغ بر 35 میلیارد دلار است در حالی که کل صادرات ما به روسیه، تازه بنا به آمار نه چندان دقیق دولتی، در بهترین شرایط به نیم میلیارد دلار هم نرسیده است و این در حالیست که رقم واقعی از آن هم کمتر است چون گمرکات ما برنگشتن پول اقلام صادراتی ما از آن طرف را حساب نمی کنند.
تصورش را بکنید که خیابان های مسکو و سنت پترزبورگ پر از نمادهای خصومت تاریخی روس ها با ایرانیها بودند نه عثمانیها ، تصورش را بکنید که روسها به جای اصطلاح «ترکهای بد ذات» که الان زیاد به کار میبرند میگفتند «ایرانیهای بد ذات»، تصورش را بکنید که به جای جشن گرفتن سال روز پیروزی بر عثمانی، پیروزی بر ایرانیها را جشن میگرفتند، آن وقت حتی خواب چنین حجمی از صادرات به روسیه را که ترکیه دارد میدیدیم؟ اما این اتفاقی است که در مورد ترکیه افتاده است نه ما که دوست و شریک راهبردی روسیه هستیم. تازه همین ترکیه بد ذات از نظر روسها بزرگ ترین مقصد گردشگری شان هم هست.
فارس: با این وجود باز هم میتوانیم روی بعضی محصولات انحصاری خودمان برای گرفتن بخشی از بازار روسیه حساب کنیم؟
بهادریفر: به عنوان مثال تقریبا تمام کیوی بازار روسیه از ایران تامین میشود. اما خرده پا و ناهماهنگ بودن صادر کنندگان کیوی باعث می شود که برخی بخاطر استاندارد نبودن بارشان در مسکو فقط برای ضرر نکردن به آن چوب حراج بزنند و مثلا قیمت کیوی را به سطح نازل 35 روبل در هر کیلو برسانند و این گونه بازار آنها را که محصولات خوبی دارند خراب کنند.
یا این که ما می توانیم بزرگ ترین تامین کننده فرش روسیه باشیم اما صادرکنندگان ما و حتی نهادهایی در حد مرکز ملی فرش ایران، از راه های حقوقی وارد نمی شوند ونمی توانند بفروشند و بعد گلایه می کنند که چرا روس ها با ما مشکل دارند در حالی که اینجا فرش بازار خوبی دارد.
در زمینه محصولاتی مثل پسته و خرما و زعفران هم قطعا انحصار در دست ماست اما چه فایده که حتی بسیاری روس ها کاربرد زعفران را به عنوان یک ادویه غذایی نمی شناسند و ما هم کاری برای شناساندن آن در بازار این جا نکرده ایم.
فارس: شما در واقع به ضعف ما در برندینگ محصولات انحصاری خودمان اشاره دارید. از نظر شما این بر میگردد به همان ضعف حقوقی برای ثبت شرکتهای خوش سابقه و قوی در روسیه؟
بهادریفر: همان طور که گفتم ما برای ورود به بازاری مثل روسیه نیاز به پرچمداران بزرگ و هدایتگر داریم که هم این کشور را به خوبی بشناسند و هم بر محصولات و خدمات صادراتی ما را در مبدا اشراف داشته باشند. یکی از تبعات فقدان شرکتهای هادی در تجارت با روسیه تمایل به اختراع دوباره چرخ از سوی تاجران ایرانی است. با این که روسیه مدت زمان خیلی زیادی نیست که وارد اقتصاد آزاد شده اما راهکارهای حقوقی مرسوم مثلا برای ثبت شرکت در آنجا چندان هم با قواعدی که از زمان جنگ جهانی دوم بر دیگر بازارهای جهانی حاکم است تفاوت ندارد.
مثلا بعضی از هموطنان ما می آیند آنجا شرکت بزنند، می خواهند خودشان مدیرعامل باشند و از طریق وکالت کارها را به دیگران بدهند تا جلوی سوء استفاده طرف روس را بگیرند. چیزی که ما به آنها می گوییم این است که مگر بیل گیتس خودش رفت در کشورهای جهان هزاران شرکت با دهها هزار پرسنل زد تا مایکروسافت را توسعه دهد؟ نه، این ساختار و مسیر حقوقی خودش را دارد که واگذاری شعبات است. نه به این معنا که مدیران و پرسنل آنها فرشته هستند و دزدی نمیکنند بلکه راهکارهای حقوقی برای شراکت پیش بینی کردهاند و نیازی نیست ما برویم قراردادهای محیر العقول و تعریف نشده با طرفهای روس ببندیم. پس لازم است تا بخش خصوصی هادی در این جا وارد شود تا شرکت های ایرانی با ساختار مناسب و استاندار حقوقی در روسیه شکل بگیرند.
فارس: چه پیشنهاد مشخصی در این باره وجود دارد؟
بهادریفر: شما تصورش را بکنید که در حال حاضر کل بار سنگین آگاهی بخشی به ضعف اطلاعاتی و حقوقی شرکتهای دولتی و خصوصی ایرانی نسبت به روسیه بر دوش یک نیروی پاره وقت در یک اتاق در سفارت جمهوری اسلامی در مسکو است. یعنی بخش رایزنی بازرگانی ما در کشوری که شریک راهبردی مان و یک بازار بزرگ بالقوه برای صادرات ماست، در پایتخت این کشور حتی دفتر و نیروی مستقل ندارد. این نیرو و یا حتی خود سفیر جمهوری اسلامی هم هیچ دستورالعمل روشنی برای هدایت بازرگانان و فعالان تجاری ما در روسیه ندارند و اگر بخواهند هم با فقدان امکانات عملا کاری نمی توانند بکنند.حتی شنیده ام که حقوق فرد مزبور هم چند ماهی است که پرداخت نمی شود.
پس در چنین شرایطی هم من و هم فعالانی که بازار روسیه را بهتر از من می شناسند بر تاسیس یک مرکز تجارت ایران در روسیه متفق القول هستیم. مرکزی که دست کم فعلا آن بار سنگین را به دوش بکشد. بخش خصوصی حتی برای این مرکز هادی یک ساختمان مناسب در نزدیکی سفارت جمهوری اسلامی ایران در مسکو در نظر گرفته است و حاضر است عمده سرمایه گذاری 70 میلیون یورویی برای راه اندازی آن را هم متقبل شود ولی در عین حال نیاز به حمایت و کمک های مالی و دستگاهی دولت خودمان هست تا چنین حرکت مهمی در روابط اقتصادی دو کشور شکل بگیرد.