مازندمجلس: دبیرکل حزب مردمسالاری ضمن تشریح ابعاد مختلف ایده «پارلمان اصلاحات» از شباهت این ایده به «جمنا» گفته و معتقد است باید بهجای تصمیمگیری چند شخصیت خاص همچون الگوی شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان بهسمت خرد جمعی ٤٠٠٠ نفره برویم و با تاکید بر رفاقت با عارف، میگوید بهتر است رییس شورایعالی هم حزبی برای خود تشکیل دهد.
به گزارش نامه نیوز مصطفی کواکبیان موسس و دبیرکل حزب مردمسالاری در تمام سالهای فعالیت این حزب اصلاحطلب است؛ حزبی که از آبانماه ۷۸ با نام حزب «مدافعین پیام دوم خرداد» ابتدا در سمنان، زادگاه کواکبیان تشکیل و در ادامه در تهران و برخی دیگر از شهرهای کشور فعال شد.
این حزب اصلاحطلب که فعالیت خود را عملاً پس از ۱۸ خرداد ۸۰ و بهدنبال راهاندازی روزنامه «مردمسالاری» بهعنوان ارگان حزب در نیمه دوم سال ۸۰ آغاز کرد، در نخستین کنگره خود که دوم خردادماه سال ۸۱ برگزار شد، از عنوان «مدافعین پیام دوم خرداد» به «مردمسالاری» تغییر نام داد.
کواکبیان که در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ ازجمله حامیان سرسخت میرحسین موسوی بود، در ٣ مقطع در سالهای ٨٤، ٩٢ و حتی ٩٦ باوجود اعلام حمایت اصلاحطلبان از کاندیداهایی دیگر، او نیز برای ریاستجمهوری اعلام کاندیداتوری کرد که البته هربار پیش از آنکه رقابتها جدی شود، با در بسته شورای نگهبان روبرو شد.
نماینده این روزهای مردم تهران در مجلس که ازجمله فعالترین اعضای فراکسیون نهچندان فعال امید نیز است، در انتخابات مجلس هشتم نیز در ائتلاف با احزاب اصلاحطلبی همچون «اعتماد ملی» و «همبستگی» درحالی با عنوان «ائتلاف مردمی اصلاحات» وارد رقابتهای انتخاباتی شد که دیگر احزاب و اشخاص فعال در این جریان سیاسی در «ائتلاف اصلاحطلبان» گام در مسیر رقابت گذاشته بودند.
البته این نخستینبار نبود که چنین تفاوت دیدگاهی نزد کواکبیان و چند اصلاحطلب دیگرِ نزدیک به او با بدنه جریان اصلاحات متشکل از احزابی همچون «اتحاد» و «کارگزاران سازندگی» خودنمایی میکرد. کواکبیان در جریان یکی، دو انتخابات اخیر هم در مقاطعی راهی جدا از سایر اصلاحطلبان پیمود و باوجود آنکه همواره درنهایت سیاستمداری اصلاحطلب و متعهد به آرمانهای جریان اصلاحات بوده و است اما اصلاحطلبی را نیازمند نقد درونی و پویایی از پایین به بالا تفسیر کرده و معتقد است این جریان سیاسی که داعیهدار تحزب و فرهنگ دموکرات در کشور است، باید در عمل نیز کار را به احزاب سپرده و تا آنجا که ممکن است، بهجای تاثیرگذاری اشخاص، از تاثیر احزاب بهره گیرد.
دیدگاهی که احتمالاً منجر به آن شده که «کواکبیان و دوستان» برای رفع نواقص ساختاری «شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» به ریاست محمدرضا عارف، به فکر تشکیل «پارلمان اصلاحات» بیفتند. در این میان اما به نظر میرسد مشکل اصلی ایده «پارلمان اصلاحات» نامشخص بودن محتوای این طرح و ابهامات فراوانی است که ناظران را از ارائه تفسیری دقیق درباره آن ناتوان گذاشته است. ابهاماتی که بعضاً فراتر از برخی نکات نامعلوم در جزئیات، حتی کلیات را نیز دربرگرفته و اوضاع تاحدی مبهم است که حدود ٣ ماه مانده به زمان رونمایی از این ایده، هنوز نه تنها کسی بهطریق ایجابی نمیداند این پارلمان موسوم به اصلاحات چیست، بلکه حتی مشخص نشده این پارلمان چه چیزی نبوده است.
به این منظور به سراغ مصطفی کواکبیان طراح طرح «پارلمان اصلاحات» رفته و از او خواستیم، بهطور شفاف درباره این ابهامات توضیح دهد.
تشکیل پارلمان اصلاحات بدون رایگیری
آقای کواکبیان! شما اخیراً از رونمایی از طرح «پارلمان اصلاحات» در تاریخ ٢ خردادماه سال آینده خبر دادید؛ سوالی که پیش میآید این است که چگونه قرار است مراحل رایگیری برای انتخاب این ٤٠٠٠ عضو پارلمان انجام شود؟
رایگیری در کار نیست.
پس چگونه است؟
ما گفتیم مثلاً ٥٠ حزب اصلاحطلب داریم. بر این اساس، ابتدا هر حزب، حدود ٣٠ نفر از اعضای خود در سراسر کشور را انتخاب، و معرفی کند. در مرحله بعد بنابر شاخصهای فعالیتهای احزاب ازجمله تعداد کنگرههایی که برگزار می کند، اینکه آیا ارگان انتشاراتی دارد یا خیر، دفاتر استانی دارد یا خیر، شورای مرکزی و مجمع عمومی آنها تا چه میزان فعال است و مسائلی از این دست، میتوانند تا ١٥٠ نفر دیگر سهمیه داشته باشند و اعضایشان را به پارلمان اصلاحات بفرستند.
تشریح ساز و کار تشکیل «پارلمان اصلاحات» از زبان کواکبیان
پس شما ساز و کار انتخاب اعضای پارلمان را به احزاب واگذار کرده و برای تمامی احزاب کوچک و بزرگ هم سهمیه درنظر گرفتهاید. این ٥٠ حزب کدام احزاب هستند؟
هماکنون ٢٥ حزب داخل شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هستند، ٢٥ حزب اصلاحطلب هم خارج از شورای هماهنگی هستند و در نتیجه این ٥٠ حزب میتوانند هر کدام ٣٠ عضو معرفی کنند و درنتیجه حداقل اعضای پارلمان اصلاحات یعنی ١٥٠٠ نفر تشکیل میشود.
با این حال برای دستیابی به نصاب حداکثری پارلمان اصلاحات که همان ٤٠٠٠ عضو باشد، ٢٥٠٠ عضو دیگر نیز میتوانند توسط احزاب مختلف معرفی شوند که در این راستا شاخصهایی تعیین شده که اگر حزبی این شاخصها را داشته باشد، میتوانند از حداکثر سهم خود استفاده کند. در این صورت ممکن است حزبی بهدلیل دارا بودن شاخصهای کامل بتواند حداکثر تعداد ممکن یعنی ١٥٠ نفر را وارد پارلمان کند و حزبی که فاقد تمام این شاخصهاست یا نیمی از این موارد را ندارد، بهفراخور تعداد کمتری مثلاً ١٠٠ یا ٧٠ نفر وارد پارلمان میکند.
انتقاد دیگر این است که وزن احزاب استانی و سراسری درنظر گرفته نمیشود. بهعنوان مثال، یک حزب اصلاحطلب که بهتر است نامی از آن نیاوریم، در استان زنجان یا سمنان قدرتمند است اما در دیگر مناطق کشور چندان فعالیتی ندارد. همزمان احزابی هستند که در دو سوم استانهای کشور دفتر و تشکیلات دارند.
ما در این راستا دخالتی نداریم. شورای مرکزی هر حزب فهرستی بهعنوان اعضای آن حزب در پارلمان معرفی میکند و این مسئله ارتباطی به ما ندارد. ما در شهرها و مناطقشان دخالت نمیکنیم.
در این مورد هم که عرض کردم بهجز سهمیه ٣٠ نفری برای همه احزاب، تا سقف ١٥٠ نفر میتوانند بنابر دارا بودن این شاخصها نسبت به معرفی یا عدم معرفی افراد اقدام میکنند. در نتیجه آن احزابی که اصول و شاخصهایی کامل دارند، تعداد اعضای بالاتری در پارلمان اصلاحات دارند اما آنها که فاقد این شاخصها هستند، تعداد کمتری دارند و فقط میتوانند ٣٠ نفر را به پارلمان بفرستند.
تصمیمگیری براساس خردجمعی ٤٠٠٠ نفر بر نظر چند شخصیت ارجحیت دارد
مشکلی که در این راستا وجود دارد این است که چگونه قرار است این ٤٠٠٠ نفر را یکجا جمع کنیم. ما شاهدیم احزابی که اتفاقاً بسیار منسجم و سازمانیافته هستند، در برگزاری کنگرههای سالانه خود با مشکلات اساسی روبرو هستند و بعضاً نمیتوانند حتی سالی یکبار اعضایشان را از سراسر کشور برای کنگره به تهران بیاورند. شما چگونه میخواهید این ٤٠٠٠ نفر را یکجا جمع کنید؟
میدانم. اما فرض بر این است که همه احزاب در اجرای این طرح همکاری میکنند و خودشان هم به صرافت میافتند که همکاری کنند. من میخواهم بگویم این شیوه به هر حال بهتر از این است که اشخاص تصمیم بگیرند. به هر حال ٤٠٠٠ نفر دور هم جمع شده و یک خرد جمعی تصمیمگیرنده خواهد.
آیا نمیشد لااقل تعداد اعضای پارلمان اصلاحات را اندکی محدود کنید که حداقل در اجرا به مشکل برنخورید و ایده عملیتر باشد؟
آنچه فعلاً مطرح شده، عددی است که در پیشنویس طرح پیشنهاد شده و ممکن است در کمیته سیاسی که توسط آقای کمالی اداره میشود، تعداد را کم یا زیاد کند.
کارگزاران از طرح «پارلمان اصلاحات» حمایت کرده اما تلقیشان متفاوت است
بحث دیگر عدم حمایت برخی احزاب قدرتمند همچون اتحاد و کارگزاران سازندگی از طرح «پارلمان اصلاحات» است. آیا بدون حمایت این احزاب قدرتمند امکان تحقق ایده وجود دارد؟
البته حزب کارگزاران حمایت کرده و گفته که موافقیم. منتها نوع تلقی آنها متفاوت است و میگوید این طرح میخواهد جایگزین شورای مشورتی آقای خاتمی شود.
تلقی شما چیست؟
ما میگوییم مردم، منتخبان، اصلاحطلبان و بدنه جریان اصلاحات تصمیمگیرنده باشند، نه چند چهره خاص.
شرایط دبیرکلی حزب مردمسالاری
آقای کواکبیان مشکل دیگری که همواره مطرح میشود این است که ما در کشورمان به معنای دقیق کلمه حزب نداریم. ما در کشورمان احزابی داریم که اساساً از یک یا چند نفر تشکیل شدهاند. همین حزب مردمسالاری که شما از ابتدا تاکنون دبیرکل آن بودید، وضعی نسبتاً مشابه دارد. حزبی متشکل از یک چهره بسیار متنفذ در جریان اصلاحات و همچنین تاثیرگذار در حاکمیت بهنام آقای مصطفی کواکبیان. اما معلوم نیست باقی اعضای این حزب چه کسانی بود و کجا هستند.
این نشان میدهد که اساسنامه مردمسالاری را مطالعه نکردهاید. ما شرایطی درنظر گرفتیم که نتوانند بهسرعت دبیرکل را تغییر دهند. گفتیم کاندیداهای دبیرکلی باید دارای مدرک دکتری باشند، سابقه حضور چندین دوره در حزبشان را داشته باشند، همچنین تاکید کردیم که باید کنگره ابتدا ٣ نفر را پیشنهاد دهد و بعد از میان آنها انتخاب شود و این اتفاق گاهی پیش آمده ٢ کاندیدای دیگر تا پایان رقابت نمانده و از آنجا که دیدند رای نمیآوردند، زودتر کنار رفتهاند.
شورایعالی میگوید ما هستیم، چرا میخواهید افراد دیگری را جایگزین کنید
انتقادات دیگری نیز ازسوی برخی اعضای شورایعالی مطرح میشود. نظرتان درباره این مسائل چیست.
آنها بحثشان این است که آقا، ما هستیم، شما چرا میخواهید این ساختار شورایعالی را کنار گذاشته و ساختاری جدید تعریف کنید.
با عارف رفیقیم اما میگوییم بهتر است یک حزب تشکیل دهد
چرا میخواهید ساختار شورایعالی را کنار بگذارید؟
ما میگوییم بهجای آنکه چند نفر از بالا تصمیم بگیرند، باید همه بدنه اصلاحات در تصمیمگیری ایفای نقش کنند. ما با آقای عارف رفیق هستیم و هیچ مشکلی هم با یکدیگر نداریم اما بهتر است آقای عارف هم به سمت تحزب رفته و یک حزب تشکیل دهد. به هر حال ممکلکت باید حزبی شود.
آقای عارف که تشکیلاتی شبیه به حزب دارد.
نه! بنیاد امید ایرانیان منظور نیست. منظورمان دقیقاً این است که یک حزب تشکیل دهد.
دستیابی به ٤، ٥ حزب اصلاحطلب از اهداف «پارلمان اصلاحات» است
آیا بهتر نیست بهجای تشکیل احزاب کوچک و یکنفره، بهسمت احزاب فراگیر برویم و همین احزاب یکنفره در یکدیگر ادغام شوند؟
اتفاقاً یکی از اهداف «پارلمان اصلاحات» این است که ما در نهایت به ٤، ٥ حزب اصلاحطلب برسیم. این همه حزب میخواهیم چه کار کنیم.
فکر جمنا خراب بود اما کارش که درست بود
آیا هماکنون در عمل وضع چنین نیست. هماکنون حدود ٢، ٣ حزب اصلاحطلب فراگیر و قدرتمند اصلاحطلب داریم که در بزنگاههای مختلف نقشآفرینی میکنند. اما شما به همین شیوه هم ایراد میگیرید.
ببینید فکر جمنا خراب بود اما کارش که درست بود. از همهجا نیروها را بسیج کرد، ابتدا ٥٠ کاندیدای ریاستجمهوری معرفی کرد، بعد ٢٥ تا، بعد ١٠ تا، بعد ٥ تا و درنهایت هم به رئیسی رسید. این چه اشکالی دارد؟ کار دموکراتیک است.
شباهتهای ایده «پارلمان اصلاحات» و «جمنا»
یعنی ایده «پارلمان اصلاحات» شباهتهایی به الگوی «جمنا» دارد؟
ما میگوییم این درست نیست که اگر رقیب کاری کرد، کاری غلط بوده و ما به هیچ وجه نباید به سمتش برویم. ما هم باید همان کار را بکنیم.
با این حساب شما هم در ایده «پارلمان اصلاحات» همان الگوی «جمنا» را مدنظر دارید؟
حالا ما در حد ٤٠٠٠ نفر، نه ٢٥٠٠ نفر!
منبع : نامه نیوز