برگزیده ها

مازندمجلس: روزنامه همشهری نوشت:هر دو جناح سیاسی کشور، از حجت‌الاسلام سیدمهدی طباطبایی به خوبی یاد می‌کنند و کمتر کسی مثل او هست که سخنانش، هم به مذاق اصلاح طلبان خوش بیاید و هم اصولگرایان؛ اعتدالگراها هم که او را اعتدالی می‌دانند؛ اما او به گفته خودش یک انقلابی قدیمی‌است.

مازندمجلس: سوابق انقلابی حاج مهدی طباطبایی به دوران آیت الله کاشانی و دکتر مصدق برمی‌گردد تا جایی که یک بار در حالی که حامل نامه مرحوم کاشانی به دکتر مصدق بوده، در تور مأموران ساواک می‌افتد.
به گزارش نامه نیوز حجت‌الاسلام سیدمهدی طباطبایی بعد از انقلاب در مجلس‌های دوم ،سوم وهفتم، نماینده بوده است؛ دور دوم، سوم نماینده مردم مشهد و دور هفتم، نماینده تهرانی‌ها. 
حجت‌الاسلام طباطبایی در مشهد به «سیدمهدی آقا» شهرت دارد. برخی می‌گویند سیدمهدی آقا طباطبایی به توصیه رهبری، کاندیدای مجلس شده است و ما هم در این گفت‌وگو، صحت این موضوع را از او جویا شده‌ایم. سیدمهدی طباطبایی در گفت‌وگو با همشهری از ضرورت گفت‌وگوی ملی در عین حفظ وحدت گفته است.  او تأکید کرده که این پیشنهاد یعنی با هم کنار بیاییم. 
طباطبایی از صداوسیما گله دارد و می‌گوید تلویزیون نباید جناحی باشد. این استاد اخلاق به مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی هم نزدیک بود و مرداد سال95 که دوران نقاهتش را در بیمارستان سپری می‌کرد، مرحوم هاشمی به عیادتش رفت.
این روحانی، این‌روزها با اینکه حال جسمی خوبی ندارد، باز هم خبرساز می‌شود. هنوز از انتشار سخنان جنجالی‌اش در توصیه به ائمه جمعه و انتقاد از آنها خیلی نمی‌گذرد. او گفته بود: «آقایی که در نماز جمعه مومنی را لعن می‌کنی، چه می‌کنی؟ پیامبر در یک نماز جمعه این کار را نکرده است»! حدود 10روز بعد هم وی در مصاحبه‌ای دیگر با اشاره به فیلم منتشرشده از جلسه انتخاب رهبری گفت: «آیت‌الله‌خامنه‌ای بی‌نظیر است». در ادامه، گفت‌وگوی همشهری را با حجت‌الاسلام سیدمهدی طباطبایی بخوانید.
درست است که امروز بیشتر مردم، شما را به عنوان استاد اخلاق می‌شناسند اما در گذشته (در دورهای دوم و هفتم) نماینده مجلس هم بوده‌اید. هرازگاهی برخی رفتارهای نمایندگان به لحاظ اخلاقی مورد نقد جامعه قرار می‌گیرد؛ مثلا عکس سلفی برخی از آنان با موگرینی یا موارد مشابه دیگر. چه شؤونی را برای یک نماینده مجلس لازم می‌دانید؟
اصولا لازم است نماینده ـ همان‌گونه که می‌خواهد از افراد اجازه بگیرد تا به آنها خدمت کند ـ صداقت، صحت عمل و دلسوزی را سرلوحه رفتار خود قرار دهد. هر نماینده علاوه بر اینکه باید در کارش صداقت و راستی پیشه کند، لازم است دلسوز هم باشد. اگر یک نماینده این ویژگی‌ها را نداشته باشد، نه‌تنها مفید نیست بلکه مضر هم هست و بسیاری از مشکلات، از همین‌جا نشات می‌گیرد. ما می‌دانیم که بسیاری از مشکلات از بی‌قانونی نیست بلکه قانون نامطلوب، مشکل‌آفرین شده است. گاهی وضع یک قانون در مجلس می‌تواند یک جامعه را فلج کند و گاهی هم یک قانون می‌تواند گره‌گشا باشد و جامعه را راه بیندازد. بنابراین توجه لازم به مسئله قانون‌گذاری صحیح بر اساس موازین، مهم‌ترین ویژگی لازم برای هر نماینده، بعد از بهره‌مندشدن از ویژگی‌هایی‌است که ذکر شد.
از قوانین بد گفتید. بد نیست اشاره‌ای به آنها هم بکنیم. امروز چه قوانینی مشکل‌آفرین شده‌اند؟ برای نمونه می‌توانید مواردی را نام ببرید؟ 
برخی قوانین ما در خصوص بیمه و واردات و صادرات ـ بین خودمان و خدا باید بگویم ـ جز قفل‌زدن و مشکل‌درست‌کردن، چیز دیگری نیست و سد راه جامعه و اقتصاد شده است. امروز تعطیلی برخی از کارخانجات، ریشه در قوانین بد مالیاتی دارد. تولید‌کننده نمی‌تواند ثابت کند که درآمد کافی نداشته است اما قانونا باید مالیات بدهد و بنابراین فلج می‌شود. یا به ‌طور مثال در خصوص بیمه؛ وقتی شرکت‌های بزرگ می‌خواهند بیمه کنند، به‌راحتی پول می‌گیرند اما وقتی می‌خواهند پول بپردازند، به‌سختی می‌دهند و این یعنی قانون بد که مشکل‌آفرین است. این مسئله آن‌قدر اهمیت دارد که امیرالمومنین علی علیه‌السلام به مالک اشتر درخصوص مالیات می‌گوید مالک! مبادا آن‌قدر از مردم بگیری که آنها از رمق بیفتند. بگذار مردم رشد کنند. امروز حتی برخی قوانین، مورد مزاح و شوخی افراد هم واقع می‌شود؛ مثلا قانون مالیات بر اموال فرد فوت‌شده که مردم درباره آن با مزاح می‌گویند وقتی فردی از این دنیا می‌رود نخستین کسی که در مجلس ختم وی حاضر می‌شود مأمور مالیات است.
برخی در خصوص نمایندگی شما درمجلس می‌گویند که در آن دوره‌ها رهبر معظم انقلاب به شما توصیه کرده‌اند که کاندیدا شوید. چرا دوباره کاندیدا نشدید؟ 
من معقتدم انسان اگر می‌خواهد وارد کاری شود نیاز به اطلاعات کافی دارد نمایندگی هم یک بعد اقتصادی می‌خواهد. اولا اطلاعات اقتصادی کافی نداشتم. من از بودجه‌ریزی و مسائل مربوط به بودجه نکته ای دستگیرم نمی‌شد و موظف بودم که درست در این رابطه رای و نظر دهم چراکه مسئول بودم. به طور مثال در سالی که من لازم بود اطلاعات کافی اقتصادی داشته باشم در یک جلسه من از 5 نفر افراد بازنشسته و کاردان اقتصادی که اقتصاددان برجسته‌ای هم بودند دعوت کردم تا مفاهیم و موضوعات مربوط به بودجه را برای من روشن کنند و مشاوره دهند.من برای آن جلسه حقوق چندین ماهی که درگیر مساله بودجه بودم و از مجلس دریافت کرده بودم را به این افرد دادم تا ابعاد بودجه را برای من روشن کنند و بتوانم درست رای بدهم.
پس رهبری به شما گفته بودند که کاندیدا شوید؛ درست است؟ 
ایشان همان قدیم دردور دوم این توصیه را داشتند. در دور هفتم هم به من گفتند که نظر ایشان است و پیشنهاد بود امابا خودم مستقیم صحبتی نشده بود و البته بعید می‌دانستم ایشان نظری داشته باشند .
شما نظراتی درخصوص تریبون‌های عمومی و خطبای نماز جمعه دارید که به قول ما روزنامه‌نگار‌ها جنجالی هم هست. به‌ نظر شما اشکالاتی که امروز برخی افراد به نوع صحبت‌های خطیبان جمعه وارد می‌کنند ناشی از چیست؟ راهکاری هم دارد؟
امام جمعه یعنی امام جماعت و امام همه، نه امام یک عده خاص؛ پس این، مشکلی اساسی‌است که باید مرتفع شود. آنها باید حرف دل همه مردم را بزنند و همه نگاه‌ها و دیدگاه‌ها را ارزیابی کنند و به آن توجه داشته باشند. اینگونه نباشد که فقط نگاه‌ها و اهداف یک جناح مد نظر قرار بگیرد و در تریبون‌های عمومی، فقط از آن سخن گفته شود. تریبون عمومی متعلق به عموم است نه یک جناح. 
چرا امروز افراد زیادی به نماز جمعه نمی‌روند؟ 
سه نکته مهم است: امام جمعه باید سر وقت بیاید و وقت را رعایت و خود و دیگران را به تقوا دعوت کند؛ یعنی علاوه بر اینکه دیگران را به تقوا دعوت می‌کند، خود را هم به تقوا دعوت کند. این از آداب اصلی نماز جمعه است. بعد وارد بحث شود؛ آیات و روایات را به مردم گوشزد کند. و ضرورت دارد که در انتها، آنچه را اولویت جامعه اسلامی‌است و مربوط به اوضاع مملکت است، به مردم یادآوری کند. این شاکله اصلی نمازجمعه است. خطبه‌های نماز جمعه جزء رکعات نماز است اما وقتی فردی پشت تریبون دروغ گفت، تهمت زد و غیبت کرد مشخص است مردم متوجه می‌شوند و از او نمی‌پذیرند. از اصول عبادی نماز جمعه دور می‌شود و از معنویت می‌کاهد؛ همین مسائل باعث عدم استقبال آنها هم می شود. بنا براین باید از این نوع رفتارها دوری کرد تا مردم به نماز جمعه روی بیاورند. بعضی از امام جمعه‌ها امروز طوری می‌آیند و می‌روند که حتی پشت‌سرشان را هم بعضا نگاه نمی‌کنند. در اسلام این آداب این طور مورد تاکید قرار گرفته است که امام جماعت باید پشت به قبله و رو به مردم بنشیند تا مردم اگر او را کار دارند و سوالی دارند بتوانند به راحتی سوالات خود را مطرح کنند. اما امروز برخی به گونه‌ای دیگر رفتار می‌کنند که نتیجه آن می‌شود مردم در نماز جمعه به ائمه جمعه دسترسی ندارند.
جداسازی مردم از مسئولان در نمازجمعه و فاصله‌انداختن بین مردم و مسئولان را چگونه می‌بینید؟ اخیرا در اقدامی، بسیاری از ائمه جمعه، خود پیشقدم شدند و دستور جمع‌آوری نرده‌های موجود در مصلی‌ها را صادر کردند. همین اقدام، باقی‌ماندن نرده‌ها در بسیاری از شهرهای دیگر را موضوع نقد قرار داده و به تیتر رسانه‌ها هم کشانده است. تحلیل شما چیست؟
میله گذاشتن در واقع یعنی« نیا این‌طرف و همان طر ف باش!»این مساله را با روش‌‌های دیگری هم می‌توان به مخاطب رساند. شما اگر مکان‌های بزرگ را در دنیا ببینید یک تابلویی گذاشته‌اند برای اینکه مثلا «آن طرف بروید و آن طرف نروید» هشدارهایی داده‌اند . استفاده از میله وجهه خوبی ندارد چراکه از آن در جای دیگری استفاده می‌شود و نه برای نماز جمعه. سال‌های اول نماز جمعه گفتند میله نگذارید اما گذاشتند. به هر حال این اتفاق افتاد اما مسئولان باید در میان مردم باشند. من خودم حدود 5 سال به کوالالامپور رفت‌و‌آمد داشتم و برخی جمعه‌ها آنجا بودم و به نماز جمعه می‌رفتم.جالب است بدانید که من در صف اول و در کنار بزرگ‌ترین مقام اجرایی و مسولین حکومتی آنها می‌نشستم و کسی مانع نمی‌شد. اینگونه است که مردم هم استقبال می‌کنند.
در خصوص اتفاق‌های اجتماعی در جامعه مثل موضوع حجاب و ... چه نظری دارید؟
درست است که کار آنها ساختار‌شکنی بود و کسی آن را تایید نمی‌کند اما باید گفت که آزادی جزء سرشت یک انسان است و نمی‌توان به زور به او چیزی را قبولاند. بلکه هر انسان توجیه شود تا عملی را به درستی انجام دهد. دقت کنید وقتی می‌خواهید به زور به یک بچه 3‌ساله غذا و برنج بدهید و قاشق را به زور در دهان او کنید بچه‌ پس می‌زند. نباید قاشق را از او گرفت و به زور در دهانش کرد. درست که غذا برای او مفید است اما با زور، او پس می‌زند. هنگامی هم که فرد لج کند دیگر عملی را انجام نمی دهد و ایجاد تقابل می‌کند منطقش می‌شود اینکه من حرف تورا نمی‌خواهم انجام دهم و لج بازی‌ها شکل می‌گیرد رفتار مسولین و رفتار آحاد جامعه نباید منجر به لجاجت شود. پس یک نکته اینکه ما نباید زور را جایگزین گفت‌وگوی منطقی و راهکارهای اجتماعی کنیم که در این صورت نتیجه عکس می‌دهد. مسئله دیگر هم گفت‌و‌گو و توجیه افراد بر اساس موازین است. آن‌گاه آنها هم قواعد جمهوری اسلامی و شرایط حفظ حجاب را می‌پذیرند.یا حداقل می‌فهمند ما چه می‌گوییم و چرا می‌گوییم.
هم‌اکنون راهکار این مسئله چیست؟ یعنی حالا که به ‌نظر شما آنها لجباز شده‌اند باید چه کنیم؟ در واقع مسئولان باید چه رفتاری با آنها داشته باشند تا نتیجه مطلوبی حاصل شود؟
در حال‌حاضر که اینگونه افراد لج کرده‌اند و لجبازی و روش نامیمونی هم استفاده کرده‌اند باید سکوت کرد و آرام بودو با یک بررسی کارشناسی بدون دخیل‌کردن احساس و هیجان یک تصمیم متناسب با اجتماع گرفت. این افرد لازم است که آرام شوند چون آنها باید از طغیان دست بردارند. در این حالت است که باید به سراغ آنها رفت و با آنها گفت و گو کرد .با محبت می‌توان به نتیجه رسید نه با نامهربانی و نه با زور. رفتار‌های مهربانانه اثر بخش است.
یکی دیگر از مسائلی که این‌روزها مورد تأکید فعالان سیاسی قرار گرفته، مسئله گفت‌وگوی ملی‌است که از سوی معاون اول رئیس‌جمهور ـ آقای جهانگیری ـ هم چندین بار مطرح شده است. اصلا با آن موافقید؟ 
معتقدم که شرایط در کشور، حاد است. در شرایط حاد، دیگر کار عادی و معمولی جواب نمی‌دهد؛ بنابراین باید به‌دنبال راهکار‌های مهمی مثل همین گفت‌وگوی ملی بود.
شما چه خصوصیاتی را برای گفت‌وگوی ملی لازم می‌دانید که باید در دستور کار سیاسیون قرار گیرد؟ 
گفت‌وگوی ملی یعنی اینکه سران احزاب را بخواهیم و از آنها دعوت کنیم که با یکدیگر گفت‌وگو کنند. ما باید زمینه‌ساز این مسئله باشیم. لازم است که سیاسیون و سران احزاب، مشکلات سیاسی کشور را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهند و با وحدت و همدلی یکدیگر، موانع را برطرف کنند. حواسمان هم باشد که مردم، دروغ را نمی‌پذیرند و آن را خوب می‌شناسند. همگرایی، وحدت، مدارا و گفت‌وگو، راه‌ حل مسائل سیاسی امروز است.
لطفا یک مقدار روشن‌تر در این باره سخن بگویید. طراحان گفت‌وگوی ملی دقیقا به دنبال چه هستند؟
ببینید! گفت‌وگوی ملی یعنی حرف هم را بشنویم و با مدارا، با هم کنار بیاییم. نباید گرایش‌های سیاسی و جناح‌بندی‌ها باعث شود که فعالان سیاسی، حرف یکدیگر را نشنوند و همدیگر را طرد کنند. نکته دیگری هم که باید در پاسخ به همین سؤال شما به آن اشاره کنم این است که امروز با رشد تکنولوژی و روابط ارتباطاتی، دیگر چیزی از مردم مخفی نمی‌ماند. غوغایی که در تکنولوژی صورت گرفته، باعث رشد آگاهی مردم شده است؛ بنابراین امروز دیگر مردم از همه مسائل، آگاهی پیدا می‌کنند و نمی‌توان موضوعات را از آنها مخفی نگه‌داشت. همچنین یکی دیگر از مسائلی که مهم و راهگشاست این است که تلویزیون، جناحی نباشد. تلویزیون متعلق به همه است و همان‌طور که از اسمش برمی‌آید، رسانه ملی‌است و نباید وابستگی حزبی و گروهی در آن مشاهده شود. مسئله مهم دیگر هم این است که در گفت‌وگوی ملی، باید گفت‌وگوها عادلانه باشد و انصاف، رعایت شود و افراد، مهربانانه گفت‌وگو کنند.
برخی از جناح‌ها هم می‌گویند که برخی نهادها یا ارگان‌ها مایلند نظر خودشان را به مردم تحمیل کنند! تحمیل نظر به مردم فایده‌ای دارد؟
نباید این کار را بکنند. مگر نمی‌دانند مملکت با این روش‌ها به کجا می‌رود؟ والله اگر گفت‌وگوی ملی را راه نیندازیم به فرموده امام یوم‌الله دیگری می‌شود که دیگر نمی‌توان مانع آن شد.
شما با مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی هم رابطه خوبی داشتید؛ جایی هم گفته بودید که رهبر معظم انقلاب و مرحوم هاشمی‌رفسنجانی مثل دو فردی هستند که یک دستمال خیس را از دو طرف می‌چرخانند تا آب آن دربیاید. گفته بودید که هر دو، یک هدف را دنبال می‌کنند. آن‌موقع گفته بودید که تعامل این دو بزرگوار باعث نتیجه‌دادن انقلاب شده است؛ هنوز هم همین نظر را دارید؟ به نظر شما کس دیگری می‌تواند در کنار رهبر معظم انقلاب، جایگزین مرحوم هاشمی‌رفسنجانی شود؟
ببینید هر دو از بزرگوار و عزیزان دوستان قدیم بودند و به خوبی هم را می شناختند ودر راستای خدمت به انقلاب کنار هم بودند.آقای هاشمی واقعا رهبری را دوست داشت اینکه من این حرف را می‌زنم از خصوصی‌ترین حرف‌ها و جلساتی با آقای هاشمی داشتم عرض می‌کنم و از جان و دل خدمتگذار  بود . هم مرحوم هاشمی برای رهبری و هم رهبری برای مرحوم هاشمی مورد اعتماد زیادی بودند. هاشمی به درستی و به طور حقیقی مشاور و دلسوزی امین بود. به فرموده حضرت آقا، خناس ها کوشیدند که محبت هاشمی را از من کم کنند اما نتوانستند.این بود آنچه بین آن دو بزرگوار می گذشت.
راه‌حل امروز با شرایطی که شکل گرفته است برای تعامل با همه دیدگاه‌ها چیست؟ 
پدری رهبری برای مردم و احزاب می تواند راه گشا باشد و ایشان باید برای همه پدری کنند و همه را بپذیرند.که ان‌شاالله همینطور هم هست. امروز سپاه پاسداران بازوی رهبری است و باید هم همینطور باشد اما همه باید با هم مهربان باشیم و با مردم مماشات کنیم تامشکلات برطرف شود. این بازو باید کمک کار رهبر انقلاب باشد.
مسئولان چه؟ آنها هم نقش دارند؟
مسئولان باید فشار را از روی مردم بردارند و جلسه بگذارند حرف مردم را بشنوند. امروز خیلی راحت می‌توانیم در همه عرصه‌ها ی اقتصادی موفق عمل کنیم. راهکارهای اقتصادی زیادی برای بهبود شرایط کسب و کار و واردات و صادرات وجود دارد. این راهکارها را باید سنجید و بر اساس آن عمل کرد. بخشی از تعامل با مردم هم یعنی اینکه شما بتوانی نظرات مختلف اقتصادی را بشنوی و بر اساس یک تصمیم سنجیده عمل کنی. این راهکارها امروز مشخص‌اند. بنیاد مستضعفان هم باید به فکر محرومان جامعه باشد. توجه به محرومین باید اولویت قرار گیرد خصوصا آنکه قشر کارگر امروز مظلوم واقع شده است و باید برای آنها فکر ی کرد. بنا براین مسئولان در شناخت راه‌حل‌ها ارزیابی آنها و عمل بر طبق آن نقش کلیدی دارند.
اعتراض‌های اخیر که در کشور شکل گرفت، این فرضیه را برای برخی از تحلیل‌گران ایجاد کرده است که مردم به نظام بی‌اعتماد شده‌اند. شما با آنها موافقید؟ 
نه! مردم بی‌اعتماد نشده‌اند بلکه اعتمادشان کاهش یافته است. من با آنها موافق نیستم. مردم به نظام اسلامی علاقه‌مند هستند اما اعتراض‌هایی هم دارند.
خب، دلیل همین کاهش اعتماد چیست؟ راه‌حلی هم دارد؟  
حرف‌ها با عمل‌ها نمی‌خواند . مسئولان باید راستگو باشند و به وعده‌هایی که می‌دهند عمل کنند. شعارشان با عملشان یکی باشد. متوجه باشیم که جلب اعتماد ازدست رفته با اعتماد به وجود آورنده فرق می‌کند. اعتمادی که بوده است و کم شده باید برای آن تلاش کرد. با صداقت و تطابق حرف و عمل این اعتماد باز می‌گردد.
توصیه‌ای برای ما و مردم دارید؟
والله امروز دوران صداقت، دوستی و مروت است. من یک روحانی ام که از نقلابیون قدیمی هستم و زمانی نامه آیت‌الله‌کاشانی را به مصدق می‌خواستم برسانم در همین بهارستان گیر افتادم. سرد و گرم روزگار را چشیده ام. یادم هست در آن دوران اتفاقات بدی برای کشور افتاد. در آن دوران عده‌ای مردم را چپاول می‌کردند. من خودم می‌دیدم که شرایط آن موقع به قدری سخت شده بود که برخی از معتمدین و مغازه‌داران هم دست به خطا در اقتصاد می‌زدند حتی سرقت می‌کردند. این به خاطر شرایطی بود که آن روز به فضای سیاسی و اقتصادی جامعه حاکم شده بود. حرف من امروز با مسئولان این است که خودشان را به خواب نزنند. از خواب‌گران بیدار شوند. این حرف مردم را بشنوند. یک روزی نگوییم که صدای شما را شنیدیم که دیگر دیر شده باشد. مسئولان بدانند و آگاه باشند که به صرف یک طغیان مردم را متهم نکنند. مردم به صورت عادی طغیان نمی‌کنند.وقتی جواب نمی‌شنوند طغیان می‌کنند. نمونه بزرگی برای این توصیه وجود دارد. یک بچه وقتی می‌گوید پدر پول بده، مادر پول بده وقتی جوابی نمی‌شنود، آن گاه پایش را به دیوار و در می‌زند. مردم می‌گویند حق‌مان را می‌خواهیم. حرف مردم را بشنویم و برای آنها تلاش کنم.در پایان به مطبوعات هم توصیه می‌کنیم که چیزی ننویسید که مردم را نگران کنند.کاری کنید که مردم به راه بیایند و از گویندگان می‌خواهم در حرف‌هایشان خدا را در نظر بگیرند و سعی در ایجاد بحران و تقابل نکنند.

کار امروز گفت‌وگوی اقتصاد مسئولان جامعه نماینده رهبری اینکه مرحوم اقتصادی مجلس هاشمی افراد دیگری طباطبایی مسئله انقلاب توصیه اعتماد باشند سیاسی سیدمهدی نباید قانون گفت‌وگو دوران می‌گویند شرایط صداقت بسیاری رفتار مالیات نتیجه طغیان پول دارند گرفته قوانین هاشمی‌رفسنجانی بودجه بنابراین مسائل ارزیابی چیست؟ اینگونه می‌کند نمی‌پذیرند عمومی مربوط کاندیدا انسان اطلاعات نداشته نمی‌کنند استفاده بودید باشیم تعامل بزرگوار فرموده یکدیگر احزاب نمی‌توان می‌زند ایجاد جمعه‌ها کرده‌اند زیادی مشکلات می‌تواند مشکل‌آفرین تلویزیون می‌گوید موضوع می‌خواهد بردارند افتاد تصمیم مهربانانه شده‌اند مسائلی ملی‌است یوم‌الله فعالان می‌گوییم اسلامی جایگزین تقابل می‌شناسند درستی راهکارهای اجتماعی توجیه داشتم مسولین پشت‌سرشان ندارد بشنوند راهکارها همینطور شرایطی استاد بی‌اعتماد می‌کردند والله نیندازیم آیت‌الله نکنند روحانی این‌روزها برطرف مدارا جناحی بیاییم اشاره دنبال بشنویم تحمیل خودشان آگاهی تکنولوژی سیاسیون دستور نمی‌شد رابطه رسانه می‌گیرد وابستگی چراکه موضوعات واقعا گفتند مساله چندین همشهری حجت‌الاسلام صادرات نزنند واردات نمونه کاشانی یافته می‌خواهند نمایندگی درخصوص آن‌قدر می‌دهند تریبون‌های ضرورت متوجه استقبال نمازجمعه مملکت اولویت براین پیشنهاد تحلیل موازین بگیرد حواسمان دلسوزی دیگران علاوه دیدگاه‌ها نگاه‌ها جماعت تأکید نباشد رعایت اخلاق متعلق تریبون می‌توان
اخرین اخبار