مازندمجلس: مردم میخواهند بدانند احزابی که نام آنها عموما در انتخابات به گوش میرسد، چه ماهیتی دارند و در زمانهای غیر انتخابات کجا هستند و چکار میکنند؟ ما در این گزارش به پاسخ این سؤالها پرداختهایم.
به گزارش نامه نیوز اما بایستههای سیاسی هیچوقت کمرنگ نمیشود و رفتن و تمام شدن انتخابات نیز دلیلی بر این نیست که کنشگران سیاسی وظایف خود را انجام ندهند.
یکی از اصلیترین مخاطبان این نکته «احزاب» هستند.
احزاب اصلاحطلب و اصولگرایی که گاهی تک و توک، خبری از آنها به گوش میرسد، در آستانه انتخاباتها بیشفعال میشوند و بعد هم مثل خورشیدی که در افق دریا به داخل آب فرو میرود؛ دیگر خبری از آنها نیست.
ما در این گزارش و طی آنچه که در ادامه خواهید خواند؛ به رصد فعالیت این احزاب پرداختهایم و قصد داریم به شما بگوییم احزابی که در طول انتخابات، بارها و بارها اسم آنها به گوش میخورد؛ چه ماهیتی دارند؟ اکنون کجا هستند و چه میکنند؟!
1_ حزب مؤتلفه اسلامی: مؤتلفه شاید تنها حزب ایرانی است که از نظر ساز و کار ساختار کاملا باانضباط عمل میکند.
جلسات استانی، انتشار نشریه حزب، جلسات هفتگی، بیانیههای حزبی و... تماماً در حزب مؤتلفه بصورتی نظاممند برگزار و ارائه میشوند.
جالب آنکه راستهای مؤتلفهای حتی فعالیت دیپلماتیک هم دارند و مثلا چندی قبل بود که هیئتی از آنها برای شرکت در مراسم جشن تولد رهبر کره شمالی به این کشور سفر کردند و حتی به رهبر چشمبادامیها هدیه هم دادند.
این حزب اصولگرا، چند سال قبل نیز در تهران با نمایندگان یک حزب سوری دیدار و گفتوگو کردند.
محمدنبی حبیبی، دبیر کل مؤتلفه اسلامی که از مدیران اجرایی دولت شهید رجایی نیز هست؛ در یکی از آخرین نشستهای دبیران این حزب به نقش اصلاحطلبان در ناکارآمدی دولت رئیسجمهور روحانی اشاره کرده است.
2_ حزب ندای ایران (ندا): این حزب نوپای اصلاحطلب با اخم و تخم حسابی اصلاحطلبان آغاز به کار کرد.
جوانان اصلاحطلب به رهبری «سیدمحمدصادق خرازی» در نیمههای دولت یازدهم دور هم جمع شدند تا طرحی نو در اصلاحطلبی دراندازند.
اما تقریبا تمامی اصلاحطلبان به آنها پشت کردند و لیدر اصلاحات هم در واکنش به تشکیل این حزب گفته بود: «زنده باد مخالف من»!
با این حال اما خرازی، بعنوان چهره محوری حزب ندا با انرژی زیادی پای کار آمد. او در ردای حزبی خود از این گفت که عارف هرگز به نفع روحانی کنار نرفته، رقیب بودن خود برای روحانی در انتخابات 96 را تکذیب نکرد و حتی از این گفت که امیدواریم اکثریت کرسیهای مجلس دهم پس از انتخابات 94 نیز از آنِ حزب ندای ایرانیان باشد.
با این حال اما نداییها به مرور فِید شدند و دیگر هم کسی از این آرمان خرازی یاد نکرد که زمانی گفته بود قصد دارد در حزب ندا 5 هزار جنتلمن را تربیت کند.
آنها نه در انتخابات 94 و نه در انتخابات 96 نقش پررنگی نداشتند و میتوان از حضور مجید فراهانی، رئیس شورای مرکزی این حزب در شورای شهر تهران بعنوان یکی از اصلیترین دستاوردهای سیاسی این حزب نام برد.
قابل توجه آنکه محمدصادق خرازی، دبیر کل این حزب نیز مدتی قبل از این در یک مصاحبه اینطور گفت که افرادی از اصلاحطلبان با دشمن ارتباط داشتهاند. و همین مصاحبه سببساز حملات شدیدی از سوی اصلاحطلبان به او شد و خرازی را تا مرز استعفا از حزب ندای ایرانیان هم پیش برد.
برخی اصلاحطلبان ستادی در میان هجمههایشان به خرازی حتی به او تهمت قاچاق هم زدند.
3_ حزب مردمسالاری: خیلیها این حزب را صرفا با «مصطفی کواکبیان» از چهرههای اصلاحطلب ادوار مجلس میشناسند.
نمایندهای پرشور با تناژ صدای بلند که صدایش همیشه بیشتر از سایر نمایندگان به گوش میرسد.
مردمسالاریها از سوی ستاد جریان خاص همواره بعنوان «اصلاحطلبان مجاز»! یا همان بدلی شناخته میشوند و چندان بازی داده نمیشوند.
البته فعالیتهایشان گویا حول محور کواکبیان بعنوان دبیر کل حزب ادامه دارد و مجمع و روزنامه و غیرهشان به راه است.
آنها در سال 88 هم شاید تنها نحله اصلاحطلبی بودند که با حرکت خیابانی مخالفت داشتند اما صدایشان در میان هیاهوی بزرگ چپها شنیده نشد.
مردمسالاری البته یک شاهکار جالب هم دارد و آن تقسیم کاندیداهای انتخابات مجلس دهم به سه بخش برنزی، نقرهای و طلایی است!
4_ حزب کارگزاران سازندگی: چپهای کارگزارانی را تقریباً تمام مردم ایران میشناسند.
از جهانگیری و کرباسچی و مرعشی گرفته تا محمد هاشمی و غیره.
مردان اجرایی دولتهای مرحوم هاشمی رفسنجانی که به روبراه بودن اوضاع جیبشان مشهورند و در یک حیات نباتی از آغاز دهه 70 تاکنون، در تمام دولتها غیر از دولتهای نهم و دهم حضور چشمگیر داشتهاند.
کارگزارانیها به لحاظ ساختارهای حزبی، موفق محسوب میشوند و مجمع و بیانیه و نشریاتشان به راه است.
چپهای کارگزارانی مدتی قبل در یک نوگرایی ساختاری، «محمد قوچانی» را هم به جمع شورای مرکزی خود اضافه کردند و از «محمد هاشمی» نیز خداحافظی کردند.
از جمله مواضع قابل تأمل کارگزارانیها جملهایست که حسین مرعشی در سال 84 و در مناظره با قاسم روانبخش در دانشگاه کرمان به زبان آورد و آن اینکه گفت: ما لیبرال دموکراتهای مسلمانیم.
این جمله بعدها به اشکال دیگری در میان کارگزارانیها و اصلاحطلبان تکرار شد.
5_ جبهه پیروان خط امام و رهبری: به آنها «پیروانیها» هم گفته میشود.
تشکلی اصولگرا متشکل از چند گروه طیف راست که دبیر کلی آنها را مرحوم حبیبا... عسگراولادی بر عهده داشت و بعد از او محمدرضا باهنر بر کرسی آن تکیه زد.
از پیروانیها خبر چندانی در سیاست کشور نیست مگر مصاحبههای گاه و بیگاه مهندس باهنر که البته خودش به تنهایی یک یا حتی چند حزب محسوب میشود!
6_ حزب اعتدال و توسعه: از یک وجه میتوان این حزب را نمونهای از احزاب دولتساخته کارگزاران و مشارکت دانست.
که مدعای گفتمان دولت و حمایت از رئیسجمهور در پیشاانتخابات را داشتند و با روی کار آمدن مرحوم هاشمی و دولت اصلاحطلبان، به فعالیتهای حزبی جدیتری روی آوردند.
اعتدال و توسعه که افرادی از دولت همچون محمدباقر نوبخت، علی جنتی، مرتضی بانک، اکبر ترکان، محمود واعظی و... در آن عضویت دارند، فعلا بر مرکب مراد سوار است و خیلی پرانرژی مشغول فعالیتهای حزبی خویش است.
جالب آنکه حتی برخی اعضای شورای مرکزی این حزب نیز گاهی در مصاحبههای خود در رسانهها صراحتا اصلاحطلبان را نیز خطاب قرار داده و برای آنها باید و نباید تعیین میکنند.
7_ جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی: خیلیها این تشکل را با نام حاج حسین فدایی، از چهرههای شهیر اصولگرا و رئیس دفتر بازرسی مقام معظم رهبری میشناسند.
مردی که یکی از منتقدان جدی مرحوم هاشمی و اصلاحطلبان است و در انتخاباتهای پیش از این نیز زحمات زیادی برای وحدت اصولگرایان کشیده است.
ایثارگرانیها تحولات زیادی را طی چند سال اخیر از سر گذراندهاند و همواره نگاهی تکلیف مدارانه و عقلانی هم به سیاست دارند.
الحق و الانصاف در هر انتخاباتی، میتوان اثر حضور ایثارگرانیها را دید که در بهتر شدن فعالیت جبهه اصولگرایی، نقش مهمی را ایفا کردهاند.
8_ حزب اعتماد ملی: نام اعتماد ملی و دبیر کل مشهور آن یعنی مهدی کروبی، در سال 88 بیش از هر زمانی به گوش رسید.
پس از آن سال و حصر مهدی کروبی، اعتماد ملی هم عملا به حاشیه رفت و فقط گاهی برخی چهرههای آن مثل الیاس حضرتی، رسول منتجبنیا و محمدجواد حقشناس هستند که در تریبونهای مختلف پیرامون مسائل روز کشور اظهار نظر میکنند.
با این حال و حتی با اینکه حضرتی، مازنی و حقشناس از جمله اعتمادیهایی هستند که در مجلس و شورای شهر حضور دارند اما گویا ستاد جریان سیاسی خاص، نگاهی مجازگونه به حزب اعتماد ملی دارد و آنها را مثل مردمسالاریها، اصلاحطلبان بدلی میپندارد!
اختلافات رسول منتجبنیا با شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیز از جمله دلایل همین امر است.
فعالیت اعتماد ملیها از سال 88 به این سو، تحت تأثیر حرکت عمومی اصلاحطلبان است و نتوانسته مغناطیس خاصی را ایجاد کند.
9_ جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی: این تشکل عموما با فعالیتهای پرانرژی علیرضا زاکانی، فعال اصولگرا و نماینده سابق مردم تهران در چند دوره مجلس شورای اسلامی شناخته میشود.
زاکانی اما اکنون دیگر دبیر کل رهپویان نیست و پرویز سروری در این سمت حضور دارد.
رهپویانیها وجه رسانهای و سیاسی بسیار پررنگی در میان اصولگرایان دارند و جوانگرایی آنها هم زبانزد خاص و عام است.
رهپویان همچنین دچار نوعی برادرخواندگی با جمعیت ایثارگران نیز هست و این دو تشکل و چهرههای محوری آنها یعنی فدایی و زاکانی در انتخاباتها هماهنگ عمل میکنند.
رهپویانیها همچنین شاید از معدود تشکلهای سیاسی کشور هستند که فعالیتهایشان فقط منوط به شب انتخابات نیست و مردم در منصههای مختلف سیاسی و اقتصادی، نظرات آنها را در تریبونها و رسانهها میخوانند و میبینند.
10_ حزب اسلامی کار: چهره محوری این حزب اصلاحطلب، «حسین کمالی» از چپهای قدیمی است.
حزب کار گویا از فعالیتهای حزبیاش غافل نیست اما چیزی که وجود دارد اینست که آنها هم مثال سایر احزاب اصلاحطلب، در ایام انتخابات هیچ مغناطیس و گفتمان خاصی ندارند و عملا مجبورند، منویات ستاد اصلاحات را رعایت کنند.
حسین کمالی صحبتهای جالبی هم دارد...
او در مقطعی قبل از انتخابات مجلس دهم وعده پرداخت حقوق به بیکاران و تغییر سربازی را داده بود.
کمالی زمانی هم در اشاره به شورای نگهبان گفته بود:
«شورای نگهبان به نظر من برخلاف فلسفه کلی که در فلسفه وجودی او در قانون اساسی در نظر گرفته شده به یک نوعی ممیزی دست می زند که بهتر است در جایگاه خودش که جایگاه پدری است قرار بگیرد.»
11_ حزب اتحاد ملت ایران اسلامی: گفته میشود این حزب اصلاحطلب، بازتولیدی از حزب منحلّه مشارکت است.
حزبی اصلاحطلب و تندرو که در دولت اصلاحات با مدعای گفتمان لیدر اصلاحطلبان به صحنه آمد و بعدها به دلیل عملگری در فتنه سال 88 منحل شد.
دبیر اتحاد ملت، علی شکوریراد از فعالان اصلاحطلب است.
اتحاد ملتیها با اینکه حزبی نوپا محسوب میشوند اما به دلیل سابقه حزبی که دارند؛ توانستهاند فعالیتهای تشکلمحور خود را به خوبی سر و سامان بدهند و حضورشان در فضای رسانه هم (با رعایت مواضع!) حضور خوبی است.
این حزب اصلاحطلب پس از اغتشاشات فتنه اقتصادی در دیماه امسال نیز بیانیهای مطوّل منتشر کرد و طی آن نه تنها اغتشاشات را «اعتراض اجتماعی» نامید بلکه همنوا با سایر اصلاحطلبان از این گفت که این رخداد ناشی از «تحقیر» مردم بوده است.
جالب آنکه چند هفته پس از این بیانیه، احمد شیرزاد، از نمایندگان مستعفی مجلس ششم طی یادداشتی از این گفت که رژیم شاه هم مردم را تحقیر میکرده است!
*کوچکترها و بزرگترها همه در مقابل یک سؤال بزرگ...
آنچه که اشاره کردیم، تورّقی در فضای اینروزهای 11 حزب و تشکّل شهیر ایرانیست.
اما فهرست احزاب ایرانی بلندبالاتر از این حرفهاست...
نگاهی به این لیست نشان میدهد که نامهایی مثل جامعه اسلامی کارمندان، جامعه زینب، حزب سبز، حزب وحدت و همکاری، حزب جوانان ایران، جمعیت زنان مسلمان نواندیش و غیره هم در میان آنها وجود دارد.
احزابی که با دعاوی سیاسی راست، چپ، مستقل، مطالبات صنفی و غیره مشغول فعالیت هستند و گاهی نامهایی از آنها نیز در لابهلای اخبار به چشم میخورد.
نامهایی که اگرچه گاهی کمرنگ و گاهی بویژه در شب انتخابات پررنگتر میشوند اما همراه با آن احزاب بزرگ و پدرخواندهها؛ همگی در مقابل یک سرشت محتوم قرار دارند.
و آن اینکه همه میپرسند: «چه فرمولی برای پیشرفت بهتر و بیشتر دارید؟!»
منبع : نامه نیوز