مازندمجلس: عباس عبدی گفت: بدترین وضعیت وقتی است که یک نظام بفهمد باید تغییر سیاست بدهد و بدتر از آن زمانی است که این تغییر سیاست را اعمال نکند. در این شرایط مردم در یک شرایط بد و بدتر قرار میگیرند و نه خوب و خوبتر. با این حال اپوزیسیون باید شرایطی ارائه کند که راه اصلاحات را به حکومت معرفی کند.
به گزارش نامه نیوز وی با بیان اینکه اگر جامعه پیشرفت کند، نیازمند آن است که پایهها و ستون آن محکم باشد، اظهار داشت: نظام همین شکل را دارد اما نظام پهلوی در سالهای ۳۸ تا ۵۲ یک تحول عظیم اقتصادی به وجود آورد که در دنیا بینظیر بود. نرخ تورم در این دوره در همه این سالها در مجموع ۲۵ درصد بود و نرخ رشد اقتصادی ۱۳ تا ۱۴ درصد و جمعیت زیادی به جمعیت شهرنشین تهران اضافه شدند که شاهد جهش گسترده شهرنشینی و بهبود شرایط آموزش و بهداشت بودیم.
این تحلیلگر سیاسی افزود: مساله اصلی که این رژیم با آن مواجه بود این بود که به میزان رشد اقتصادی به رشد سیاسی نیاز داریم. آزادی سیاسی یک موضوع فانتزی نیست و افراد تحصیلکرده ماشین امضا نیستند که دستوری کار کنند. سیستم شاه از این لحاظ مشکل داشت و به مرور آزادی نیمبندی که سال ۳۲ وجود داشت از بین رفت.
عبدی با بیان اینکه در سال ۱۹۷۳ به خاطر بحران خاورمیانه درآمد نفتی کلان برای ایران به وجود آمد، تصریح کرد: این مسئله با توجه به جمعیت ۳۵ میلیون نفری ایران، شاه را قدرتمندتر کرد و این مساله باعث شد تا شاه باز هم پایههای سیاست را ضعیف کند و از طرف دیگر در بین مردم علاقه به مشارکت سیاسی بالا رفت.
وی ادامه داد: شاه تا سال ۵۲ طرفدار سازمان برنامه و بودجه بود. وزارتخانهها هرگاه با این سازمان به مشکل میخوردند شاه از سازمان برنامه حمایت میکرد اما از سال ۵۵ شاه سازمان برنامه را نمیپذیرفت و به مرور این مسیر به بنبست رسید. غرب سیاستهای مصرف انرژی را تغییر داد و ناگهان کشور در سال ۵۵ به یکباره به رقم تورم ۲۵ درصد رسید. قطعی برق افزایش یافت و به مرور کینهها و نفرتهایی که در قدیم تخم آنها کاشته شده بود سر برآوردند.
وی به خاطرهای از شاه اشاره و خاطرنشان کرد: شاه از یکی از نزدیکان خود میپرسد اینها که شعار میدهند، مردم هستند و وی پاسخ میدهد همسر من هم جزو اینهاست. در واقع وی همه اختیارات را از دیگران گرفته بود و خودش را غرق قدرت میدانست و حتی اطرافیانش هم حاضر به حمایت از او نبودند.
این روزنامهنگار اضافه کرد: شاه پاتیل بزرگی از نفت مصرف کرد و عقلش را برای اداره کشور از دست داد. شاه سعی کرد همه نهادهای مختلف را در اختیار خود بگیرد اما نتوانست نهاد دین را در اختیار بگیرد.
عبدی با اشاره به جایگاه نهاد دین در ایران ابراز داشت: در قم بین مراجع این رقابت هست که چه کسی شهریه بیشتری به طلاب میدهد. قبل از انقلاب هر مرجعی که خمس بیشتری دریافت میکرد شهریه بیشتری میداد. مساله دیگر اینکه شناسایی نیروهای مبارز مذهبی سخت بود مثلا در نازیآباد گروههای چپ که کتاب کاپیتال میخواندند مشخص بودند اما گروههای مذهبی قرآن میخواندند و مشخص نبود کدام گروه کار سیاسی میکند. همین باعث شد که پیشبینی شاه درست نشود. وی گمان میکرد بعد از خروج او، ایران تبدیل به ایرانستان میشود و کشور تجزیه خواهد شد اما چون انقلاب آلترناتیو قدرتمندی داشت، این اتفاق نیفتاد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا این انقلاب گریزناپذیر بود، بیان کرد: نمیتوان به این سوال به صراحت پاسخ داد چنانچه جنگ جهانی اول به خاطر یک ترور رخ داد اما هزار اتفاق ممکن بود بیفتد که این ترور اتفاق نیفتد. با این حال کسی نمیگوید اگر آن ترور رخ نمیداد جنگ جهانی اول به وجود نمیآمد چراکه آن ترور جرقه به انبار باروت بود و زمینههایش وجود داشت.
این تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه یک رژیم سیاسی که انعطافپذیر است به مرور زمان دچار اصلاح میشود، یادآور شد: اصلاح و انقلاب فقط به رژیم بستگی ندارد و به مخالفان و اپوزیسیون هم بستگی دارد. در آن زمان بهترین فرزندان این کشور که به لحاظ سواد و شخصیتی قابل احترام بودند در گروههای چریکی بودند و برای سرنگونی مبارزه میکردند. البته این به آن معنا نیست که شاه دنبال اصلاح نبود یا بود، اما هنگامی که انحرافی پیش میآید یعنی پایه میز ضعیف میشود به جایی میرسد که جامعه تعادل خود را از دست میدهد. اینجا سوال پیش میآید که دنبال انقلاب برویم یا اصلاح.
عبدی اضافه کرد: بدترین وضعیت وقتی است که یک نظام بفهمد باید تغییر سیاست بدهد و بدتر از آن زمانی است که این تغییر سیاست را اعمال نکند. در این شرایط مردم در یک شرایط بد و بدتر قرار میگیرند و نه خوب و خوبتر. با این حال اپوزیسیون باید شرایطی ارائه کند که راه اصلاحات را به حکومت معرفی کند.
منبع : نامه نیوز