مازندمجلس: اصولگرايان ترجيح ميدهند كه با چهرههاي جديد وارد رقابتهاي 1400 شوند، پرويز فتاح از جمله چهرههايي است كه ميتواند جاي افرادي قاليباف را در اردوگاه اصولگرايي بگيرد.
چالش مهم با قالیباف و رییسی
قبل از هر تصمیمی اصولگرایان باید یک مساله دردسر ساز را حل کنند ؛ «قالیباف و رییسی مهیای نامزدی مجدد در انتخابات ریاست جمهوری هستند ».اگر این ماجرا برای تحلیلگران و رسانه های سیاسی در حد یک گمانه باشد که شاید قالیباف و رییسی قصد نامزدی داشته باشند اما اصولگرایان به خوبی خبر دارند که تحرکات اخیر سیاسی و رسانه ای ابراهیم رییسی چه معنایی دارد. آنها همچنین این را هم خبر دارند که محمد باقر قالیباف چه برنامه ای برای 1400 دارد . نامزدی این دو شخصیت و یا حتی یکی از آنها امکان هر عملیات سیاسی برای پیروزی در 1400 را از آنها خواهد گرفت . اصولگرایان می دانند که ابراهیم رییسی اگر چه در این انتخابات نفر دوم شده اما این را هم می دانند که او چه ظرفیت یالایی برای رای آوری رقیب مقابلش ایجاد می کند . آنها البته از میزان مواجهه و مخالفت ها در میان طیف های مختلف اصولگرا با نامزدی محمد باقر قالیباف نیز آگاهند و این را می دانند که کاندیداتوری او به معنای تحریک افراد دیگر اصولگرا برای نامزدی موازی است. تصمیم سازان پشت پرده فعلا و تا اینجای کار یک نسخه شفا بخش پیدا کرده اند ؛ «نامزدی ابراهیم رییسی در انتخابات مجلس» .با این کار او را به شوق ریاست مجلس مشغول خواهند ساخت و از هزینه هایی که بر او در جریان انتخابات به صورت طبیعی تحمیل خواهد شد برای 1400 بهره خواهند برد.می ماند محمد باقر قالیباف که همیشه یک راهی برای کنار گذاشتنش پیدا می شود.
رونمایی از پرویز فتاح
این اولین بار نیست که تصمیم گیرندگان و لابی کنندگان اصولگرا سراغ پرویز فتاح می روند. آنها در انتخابات ریاست جمهوری قبل نیز قصد داشتند از ظرفیت این مدیر عمل گرا بهرمند شوند اما خود فتاح رضایت نداد و با اصرار توانست آقایان را راضی کند که اسمش را از فهرست جمنا حذف کنند.اصرار جناح اصولگرا براي استفاده از فتاح به خاطر ويژگيهاي است كه او را از ديگر گزينهها احتمالي اين جريان متفاوت مي كند. اولين و بارزترين ويژگي پرويز فتاح اين است كه ارتباط خوبي با برخي از نهادهاي موثر حاكميتي دارد. نهادهايي كه حمايتشان از يك كانديدا ميتواند ضريب موفقيت او را به شكل قابل توجهي افزايش دهد. هرچه باشد فتاح سوابق خوب و مهمی در نهادهای مختلف دارد.
افزون بر اين، فتاح از جمله كانديداهاي احتمالي رياست جمهوري است كه بدون هيچ مانع و مشكلي از فيلتر شورا نگهبان عبور ميكند. درست است اين مشكل اساسا براي اصولگرايان به اندازه اصلاح طلبان جدي نيست اما سابقه انتخابات قبلي نشان ميدهد كه بعضا نفرات اول فهرست اصولگرايان نيز با اين مشكل مواجه ميشوند ؛ عدم تایید صلاحیت علیرضا زاکانی در این مورد مثال زدنی است.
يكي ديگر از ويژگيهايي كه اصولگرايان را ترغيب ميكند سراغ فتاح بروند اين است كه نسبتا توانايي جذب تمام گروههاي اصولگرا را دارد. حالا كه احمدي نژاد و يارانش شمشير را از رو بسته و راهي براي بازگشت به قدرت براي خود باقي نگذاشته اند بايد به فكر استفاده از بدنه راي اي بود كه برايشان باقي مانده. مناسبترين فرد در ارودگاه اصولگرايي براي اين كار پرويز فتاح است كه سابقه وزارت نيرو در دولت نهم را دارد. شايد او تنها گزينه با گرايش سياسي نزديك به پايداري است كه با راستهاي سنتي نيز زاويه ندارد.
سومين دليلي كه باعث ميشود فتاح را كانديداي جدي در انتخابات آتي به شمار آوريم اين است كه او ميتواند جاي قاليباف را براي اصولگرايان بگيرد. رئيس كميته امداد ذاتا تكنوكرات است و به راحتي طيف عملگراي نزديك به قاليباف را جذب خواهد كرد. به خصوص حالا كه به نظر مي رسد افشاگريهاي محمدعلي نجفي عليه شهردار سابق تهران، نسخه او را پيچيده باشد. فقط همين نيست و بر اساس آنچه كارشناسان و فعالان سياسي مي گويند در سال 1400 بايد منتظر يك رئيس جمهور پوپوليست باشيم. با توجه به شرايط و مشكلات كنوني چهرههايي همچون ضرغامي و فتاح قدرت مانور بيشتري دارند. حاصل جمع شعارهاي پوپوليسيتي، جذب طيف هاي مختلف يك جريان و داشتن حمايت و نظر مثبت نهادهاي مهم چيزي غير از پيروزي نيست.
پایان کار «همیشه در صحنه ها» و «همیشه بازنده ها»
گمانه استفاده از ظرفيت فتاح در انتخابات 1400 جدي به نظر ميرسد زيرا اصولگرایان خوب میدانند که گزینه های همچون محسن رضایی، محمد باقر قالیباف یا حتی سید ابراهیم رییسی کاري از پیش نخواهند برد. تجربه شکست های پیشین فعالان سیاسی اصولگرا را به اینجا رسانده که روی کاندیداهای همیشه در صحنه و همیشه بازنده سرمایه گذاری نکنند. آنها دیده اند که یک عبارت «گازانبر» چگونه كانديدايشان را از ميدان به در ميكند و به همين خاطر دنبال امثال فتاح ميگردند تا كمتر نقطه تاريك داشته باشد.
اصولگرايان حتي بنا ندارند كه از كانديداي داراي 16 ميليون راي خود استفاده كنند زيرا بهتر از هركسي ميدانند كه آن شانزده ميليون چطور و از ميان كدام بيمو اميدها جمع شد. به همين خاطر است كه تصميم دارند تكليف خود با اين گزينه را در انتخابات رياست جمهوري معلوم كنند. انتخاباتي كه يا رئيسي را به مجلس فرستاده و مدعي كرسي رياست مي كند يا پوست خربزه ديگري زير پاي او ميشود و ماجرای كانديداتورياش را تمام ميكند.
منبع : نامه نیوز