مازندمجلس: میان اظهارات مقامات فرانسوی و انگلیسی در خصوص برجام و رویکرد عملی آنها در قبال توافق هسته ای تفاوت وجود دارد. تفاوتی که باید از سوی ایران به خوبی درک شود.
مازندمجلس: سعید سبحانی : در تابستان امسال و در آستانه برگزای نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، مذاکرات مفصلی میان مقامات آمریکایی ، انگلیسی و فرانسوی در قبال برجام برگزار شد. انگلیس به عنوان متحد سنتی ایالات متحده و فرانسه به عنوان یکی از کشورهای عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد، وارد معامله ای تمام عیار با واشنگتن بر سر برجام شده اند. اگرچه پاریس و لندن بارها مخالفت خود را با خروج آمریکا از برجام اعلام کرده و خواستار احترام به توافق هسته ای شده اند، اما در عمل، شاهد همراهی نسبی فرانسه و انگلیس با ایالات متحده آمریکا بر سر اصلاح برجام هستیم. به عبارت بهتر، فرانسه و انگلیس در صددند "اصلاح برجام" را به عنوان موضوعی "قابل قبول" جلوه داده و میان آن با "ابطال برجام" تفکیک قائل شوند. این در حالیست که هر گونه اصلاح بجام به مثابه تغییر برجام و هر گونه تغییری در برجام به معنای لغو توافق هسته ای می باشد. این موضوعی است که فرانسه و انگلیس ( که اتفاقا مستقیما در جریان توافق هسته ای قرار داشته اند) نمی توانند منکر آن شوند!در این معادله، دولت فرانسه نقش پرنگی را ایفا می کند. شواهد موجود نشان می دهد که دونالد ترامپ و امانوئل مکرون رؤسای جمهور ایالات متحده آمریکا و فرانسه در صدد باز تعریف "سیاست برجامی کاخ سفید" برآمده اند. سخنان مکرون در خصوص "احتمال تکمیل برجام" با گنجاندن موضوع توان موشکی ایران و محدودیت های زمانی جدید علیه برنامه هسته ای کشورمان، موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت.حدود یک ماه قبل، رئیس جمهور فرانسه اظهار داشت که برجام غیر قابل تغییر است اما وی همچنان از تکمیل توافق هسته ای سخن می گوید! آنچه مسلم است این که تکمیل توافق هسته ای به معنای تغییر این توافق محسوب می شود. در چنین شایطی مشخص نیست که مکرون چه چیزی را مصداق تغییر توافق هسته ای می داند! دونالد ترامپ شروطی از جمله بازرسی از اماکن نظامی ایران،گنجاندن موضوع توان موشکی ایران در برجام و حذف بندهای مربوط به محدودیت زمانی برجام شده است. بدیهی است که اعمال هر گونه تغییر در این مفاد، هر چند که در قالب توافق مکمل باشد، به معنای نقض غرض توافق اصلی محسوب شده و مصداق عینی خروج طرفهای مقابل از توافق هسته ای می باشد. مکرون خود نیز به خوبی می داند که گزاره ای به نام "تکمیل توافق هسته ای " از طریق الحاقیه، توافق مکمل یا حتی توافق ثانویه به معنای نقض غرض توافق اولیه محسوب می شود؛ نقض غرض توافق اولیه نیز به معنای تغییر ماهوی در آن می باشد. در چنین شرایطی برجام ارزش خود را از دست خواهد داد، بنابراین فرانسه نیز به مانند ایالات متحده به دنبال تغییر برجام، اما با ادبیاتی متفاوت است! نکته جالب توجه اینکه "بوریس جانسون" وزیر امور خارجه انگلیس نیز چندی پیش در اظهاراتی مدعی شد که مقامات آمریکایی در صدد خروج برجام نیستند، بلکه در صدد اصلاح توافق هسته ای می باشند!همان گونه که مشاهده می شد، در مواضع پاریس و لندن، نرمشهای محسوسی در مقابل ایالات متحده آمریکا صورت گرفته است. نرمشهایی که باید از سوی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان محکوم شود. انگلیس و فرانسه همچنان سعی دارند بر روی واژه "تکمیل برجام" مانور داده و آن را به عنوان یک رویکرد متداول در خصوص توافق هسته ای جلوه دهند! این در حالیست که واژه "تکمیل برجام" اساسا معنا و مفهومی به جز "تغییر برجام" ندارد. در این معادله، توافق مکمل اساسا محلی از اعراب نداشته و به معنای خروج آمریکا و تروییکای اروپایی از برجام می باشد. همان گونه که اشاره شد،در جریان ملاقاتی که میان مکرون و ترامپ و در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در شهریور ماه امسال صورت گرفته است، طرفین بر سر آنچه "اصلاح برجام" می خوانند توافق کرده اند. مروی بر مواضع رئیس جمهور فرانسه نیز نشان دهنده همین حقیقت است. امانوئل مکرون از یک سو عنوان می کند که برجام غیر قابل تغییر بوده و از سوی دیگر، خواستار تکمیل توافق هسته ای، آن هم با گنجاندن موضوع توان موشکی ایران و اعمال محدودیت های دائمی علیه ایران شده است! بدیهی است که این رویکرد متناقض به هیچ عنوان قابل قبول نیست. آنچه مسلم است اینکه کوچک ترین تغییری در توافق هسته ای، به معنای عدول طرف مقابل از تعهدات خود از برجام و به عبارت بهتر، خروج رسمی اعضای 1+5 از توافق هسته ای محسوب می شود. اصرار بر این موضع صریح و قاطعانه از سوی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان می تواند خنثی کننده بازی مشترک ایالات متحده آمریکا و فرانسه در تقابل با برجام باشد. هم اکنون بازی مشترک فرانسه و ایالات متحده آمریکا باید مورد رصد هوشمندانه و کامل دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان قرار گیرد. نباید این موضوع را فراموش کرد که واشنگتن و پاریس در حال تکمیل یک پازل مشترک در قبال توافق هسته ای با ایران هستند.به عبارت بهتر، نباید بازی پاریس و واشنگتن را در این حوزه مجزا در نظر گرفت. یاد کردن از فرانسه به عنوان "بازیگری واسطه گر" یا " بازیگری مستقل" خطایی محاسباتی در حوزه سیاست خارجی ما محسوب می شود. پاریس هم اکنون در کسوت "بازیگر مکمل آمریکا" وارد میدان تقابل با برجام شده است. در این میان، ادبیات نرم مقامات فرانسوی نباید ما را نسبت به مخاطرات ناشی از تغییر رفتار ناگهانی این کشور غافل سازد. واقعیت امر این است که رئیس جمهور فرانسه و وزیر امور خارجه وی قصد ندارند رفتاری مشابه دولت قبلی این کشور (اولاند و لوران فابیوس) در قبال توافق هسته ای داشته باشند، اما همان رویکرد دولت سابق خود را در تقابل با فعالیت های هسته ای صلح آمیز کشورمان ادامه می دهند. بنابراین، در اینجا نباید "رفتار دولت فرانسه" را به مثابه "رویکرد دولت فرانسه" در قبال توافق هسته ای تلقی کرد. همان گونه که مشاهده می شود میان اظهارات مقامات فرانسوی و انگلیسی در خصوص برجام و رویکرد عملی آنها در قبال توافق هسته ای تفاوت وجود دارد. تفاوتی که باید از سوی ایران به خوبی درک شود.