مازندمجلس: بعد از رقابتی پرهیجان و چالشی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم تا دو سال آینده از رقابت های سیاسی خبری نخواهد بود، اما هر دو جریان سیاسی، در درون خود برنامه هایی را دنبال می کنند تا بازنده انتخابات مجلس آینده نباشند.
اصولگرایان کما فی السابق مشکل جذب آرای خاکستری دارند اما برخورداری از یک پایگاه رأی ثابت همیشه همراه، به آنها دلگرمی می دهد. در مقابل اصلاح طلبان نگران هستند چون عمده سبد رأیشان را آرای خاکستری تشکیل می دهد، اگر آرای خاکستری روز انتخابات در خانه ها بمانند؛ شکست جریان اصلاحات در انتخابات اجتناب ناپذیر است.
غلامعلی دهقان فعال سیاسی اعتدالگرا معتقد است: ائتلاف اصلاحات و اعتدالیون باید حفظ شود چرا که دو جریان دشمن خارجی و تندروهای داخلی هرچند با هم اختلاف 180 درجه ای دارند، اما با استراتژی ایجاد یأس فرسایشی در جامعه دنبال ماهی گیری از عرصه سیاسی کشور هستند.
مشروح گفتوگوی غلامعلی دهقان با خبرآنلاین را در ادامه بخوانید.
*****
برخی می گویند احتمال دارد ائتلاف اصلاحات و اعتدال در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی به پایان راه خود برسد و این دو جریان از هم جدا شوند. اما نگاه دیگر آن است که این ائتلاف تا 1400 پایدار خواهد ماند. نظر شما چیست؟
تاکنون این بازی برای اصلاحات و اعتدال برد-برد بود و به نظر می رسد با توجه به توانمندی های رقیب، قطعا ادامه ائتلاف بهترین گزینه است.
سازوکار ائتلاف چه می تواند باشد؟ دیدگاهی است که می گوید سازوکار جدیدی باید طراحی شود اما در مقابل کسانی هم هستند که معتقدند سازوکار شورای عالی سیاستگذاری باید ادامه یابد. ارزیابی شما چیست؟
اصلاحات، اعتدال و اصولگرایان معتدل در انتخابات مجلس سال 94 هر کدام گزینه های خود را داشتند یعنی در یک تعامل و تعاطی افکار و تضارب اندیشه سه جریان به لیست امید رسیدند.
طبق گفته شما، هر کدام از جریانات اصلاحات، اعتدال و اصولگرایان معتدل، مکانیزم های خاص خود را دارند، اما در نهایت می نشینند و براساس تعامل با یکدیگر، فهرست نهایی ائتلاف را می بندند. آیا این طور است؟
البته تصمیم شورای نگهبان در سال 1394 به بستن لیست امید کمک کرد. از آنجاکه اصلاح طلبان شاخص ردصلاحیت شدند، اصلاح طلبان دنبال یارگیری از اعتدالیون و اصولگرایان معتدل بودند. به نظر می رسد غیر از عزم جدی سه جریان برای ادامه ائتلاف، تصمیم شورای نگهبان هم خیلی مهم است. به عبارت دیگر قبض و بسط شورای نگهبان را هم باید در تصمیم گیری مورد توجه و اهمیت قرار داد.
اصلاح طلبان می گویند ما در چهارسال پالس های مثبتی را برای جلب اعتماد شورای نگهبان ارسال کردیم. از جمله اینکه فراکسیون امید رأی مثبت به عضویت دوباره آقای عباسعلی کدخدایی در شورای نگهبان داد و نیروهای جریان اصلاحات در ناآرامی های اخیر سعی کردند صداقت و همراهی خود را با نظام نشان دهند. به نظر شما این پالس ها هنگام احراز صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس در سال 98 به کمکشان می آید تا نیروهای بیشتری از جریان اصلاحات تأیید صلاحیت شوند؟ یا اینکه این تلاش ها فایده ای ندارد و همچنان نگاه انقباضی شورای نگهبان در تأیید صلاحیت نامزدها تداوم خواهد داشت؟
البته تا دو سال آینده زمان زیادی مانده است، یک تحلیل می گوید نگاه شورای نگهبان ایدئولوژیک است و صرفا به تکلیف عمل می کند و به نتیجه کاری ندارد. مثل اتفاقی که در سال 94 افتاد. یعنی شورای نگهبان فقط نامزدهایی را تأیید صلاحیت می کند که صلاحیتشان برای تصدی جایگاه نمایندگی مجلس احراز شود. اما تجربه تاریخی از وجود یک قبض و بسطی در نگاه شورای نگهبان حکایت می کند. چون آقای بهزاد نبوی یک بار ردصلاحیت و یک بار در مجلس ششم تأیید صلاحیت شد یا مرحوم عزت الله سحابی یک بار ردصلاحیت شد اما در انتخابات مجلس پنجم تأیید صلاحیت شد. بنابراین اگر این نکته را که آقایان معتقدند «معیار حال افراد است»، در نظر بگیریم، امکان دارد این اعتقاد در تصمیم گیری نهایی شورای نگهبان اثر داشته باشد.
یعنی اینکه اصلاح طلبان سعی می کنند پالس های مثبت به شورای نگهبان دهند؛ ممکن است اثربخش باشد؟
بله، چون عرض کردم به این قاعده هم آقایان اعتقاد دارند که میزان حال افراد است. در مجموع الان خیلی قضاوت زود است، چون هم عملکرد شورای نگهبان را در تأیید صلاحیت آقای بهزاد نبوی و مرحوم عزت الله سحابی داشتیم و هم نگاه کلی شورای نگهبان که تکلیف گرایانه است.
پس از پیروزی تمام و کمال لیست امید در انتخابات مجلس دهم، این بحث بوجود آمد که بهتر بود تمام اعضای لیست از اصلاح طلبان انتخاب می شدند و برخی کرسیها به چهره هایی چون نعمتی و کاظم جلالی داده نمی شد. در انتخابات شورای شهر پنجم، این نگاه غالب شد و لیست تماما اصلاح طلبانه بسته شد. به نظرتان در انتخابات مجلس یازدهم در سال 98، کدام یک از این دو رویکرد اعمال خواهد شد؟
آقای عارف هم همین صحبت را کرد. یعنی تقریبا به نظر می رسد آقای عارف می خواهد راه خودش را جدا کند ولی مواضع بعدی چهره های دیگر اصلاح طلب -که کم هم نبودند- این بود که ائتلاف ضرورت عرصه سیاسی کشور است. در واقع آنها صراحتا یا تلویحا با دیدگاه آقای عارف مخالفت کردند. ضمن آنکه بعد از این اتفاق، آقای عارف گفت «اقتضایی عمل می کنیم». همین کار هم درست است. یعنی بعد از اعلام نام نامزدهای تأیید صلاحیت شده برای انتخابات مجلس شورای اسلامی نگاه می کنند ببینند چقدر نیرو دارند و فضای سیاسی کشور به چه سمتی می رود. معتقدم با وضعیت کنونی عرصه سیاسی کشور شاید مشارکتی که در سال 94 برای انتخابات مجلس دهم شاهد بودیم، در 98 برای انتخابات مجلس یازدهم شاهد نباشیم.
یعنی پروپاگاندای دشمن مشترک در خارج کشور -که اصلا هیچ جناحی را قبول ندارد- و تبلیغات تندروهای داخلی -که این دو 180 درجه با هم اختلاف دارند و دو سر طیف هستند- آنچنان بذر ناامیدی را در جامعه می کارد که بعید نیست این ناامیدی ها باعث شود عده ای از خود بپرسند «چرا در انتخابات شرکت کنیم؟». به عبارت دیگر آن دو جریان با استراتژی ایجاد یأس فرسایشی در جامعه دنبال ماهی گیری از عرصه سیاسی کشور هستند.
اصولگرایان بر این باور هستند که هر چه زمان می گذرد آرای خاکستری که در انتخابات ریاست جمهوری 92، انتخابات مجلس 94 و انتخابات ریاست جمهوری 96 به نفع روحانی به پای صندوق های رأی آمدند، ریزش پیدا می کنند و این مسئله پایگاه اجتماعی اصولگرایی را تقویت می کند. نظر شما چیست؟
اتفاقی که می افتد می تواند شبیه انتخابات مجلس هفتم باشد. منظورم همان دلسردی مردم از جریان مشارکت که سبب شد سال 81 در انتخابات شوراهای دوم به خصوص در تهران شرکت نکنند و آقای چمران و شیبانی با رأی 170 تا 180 هزار رأی به شورای شهر راه یافتند و بقیه اعضا نیز زیر صد هزار رأی داشتند. در مجلس هفتم نیز مشارکت مردم کم و ردصلاحیت ها گسترده بود، در واقع تیم درجه دو اصلاحات لیست دادند. در مقابل جریان اصولگرا که همیشه یک پایه رأی ثابت دارد برنده شد. البته این اتفاق در انتخابات مجلس هشتم و نهم نیز تکرار شد.
نباید فراموش کنیم که دشمن مشترک جناح های سیاسی ما حدود 4 دهه در خارج از کشور کمین کرده و منتظر ترک و رخنه ای در درون مجموعه نیروهای اصیل و ریشه دار انقلاب و مردم انقلابی است. همچنین ممکن است اگر تبلیغات و پروپاگانداهای داخلی شدید شود، بخشی از کسانی که در کشور ناراضی هستند، بی تفاوتی پیشه کنند و نارضایتی همین ها مورد طمع بیگانگان و اپوزوسیون خارج کشور برای سوءاستفاده قرار بگیرند. بنابراین سطح اصطکاک جناح ها باید مدیریت شود. یعنی نباید شاهد اتفاقی باشیم که در مشهد رخ داد، استارتی زده شد اما از کنترل خارج شد. این نکته ای است که همه باید به آن توجه داشته باشند و نگذارند تاکتیک رقابت ها را از دست نیروهای خودی خارج شود. فکر می کنم با توجه به ریشه دار بودن نظام جمهوری اسلامی، اگر ائتلاف جریان اصلاحات و اعتدالیون باقی نماند، جریانی که همیشه یک کف ثابتی دارد می تواند از ناامیدی ها استفاده ببرد و برنده انتخابات شود.
در واقع شما می گویید ائتلاف جریان اصلاحات و اعتدال در چنین وضعیتی همچنان حفظ شود و آن دو جریان هم افزایی کنند تا فضای یأس و ناامیدی متأثر از تبلیغات منفی در انتخابات مجلس یازدهم به نفع جریان اصولگرا تمام نشود؟
بله، همین رأی دهندگان حامی جریان اصلاحات، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل که باقی می مانند پای صندوق رأی بیایند. واقعا شکاف بین اصولگرایان معتدل و اصولگرایان مدعی ارزش ها و انقلابی به رسمیت شناخته شده است. ما در انتخابات مجلس دهم و در انتخابات ریاست جمهوری این شکاف را دیدیم. همه قرائن و شواهد نشان می دهد که هم افزایی این سه جریان به جهت اینکه بخشی از پایگاه رأی شاید دچار یأس و ناامیدی شده باشد ضرورت دارد تا بقیه پایگاه رأی آنها حفظ شود.
اخیرا صحبت از احتمال حضور آقای جهانگیری در انتخابات مجلس یازدهم مطرح شد، به نظر شما اصلاح طلبان از آقای عارف در انتخابات 98 عبور می کنند؟ آقای عارف سال 94 نماد اصلاح طلبی در انتخابات مجلس شورای اسلامی بود، آیا در انتخابات مجلس سال 98 نیز آقای عارف همچنان نماد اصلاح طلبی خواهد بود یا این نماد عوض می شود؟
به نظر می رسد شاید بخواهند خون تازه ای در کالبد اصلاح طلبی وارد کنند؛ بنابراین یک تغییر نمادین ممکن است ایجاد شود. همین شایعاتی که درباره حضور آقای جهانگیری در انتخابات مجلس مطرح است، در همین راستا قابل ارزیابی است. حالا نه اینکه شخص آقای جهانگیری وارد شود، بلکه با تیپ هایی مثل آقای جهانگیری این کار می تواند امکان پذیر شود.
مازندمجلس: یک فعال سیاسی اعتدالگرا گفت: هم افزایی سه جریان اصلاحات، اعتدال و اصولگرایان معتدل به جهت اینکه بخشی از پایگاه رأیشان شاید دچار یأس و ناامیدی شده باشد ضرورت دارد تا بقیه پایگاه رأی آنها حفظ شود و در انتخابات شرکت کنند.
منبع : نامه نیوز