مازندمجلس: او در چنين شرايطي نبايد در مقام يك تحليلگر ظاهر شود. او بايد از جايگاه يك مدير عاليرتبه اجرايي كشور وارد عمل شده و نارساييها را رفع كند.
در سخنرانيهايش به رويارويي لفظي و جنجال كلامي با شخصيتهاي جناح رقيب تقليل يابد. بالاخره برخي از شخصيتها و فعالان سياسي منتقد آقاي روحاني هستند. در مسالهاي به اين مهمي چشم جامعه به حرفهاي رييسجمهور جلب شده است. شان او چنين نيست كه همه جا نقل شود كه آقاي روحاني جواب حجتالاسلام صديقي را داده است. اگر ازآقاي صديقي حرف نادرستي نسبت به مردم نقل شده است خيليها در فضاي حقيقي و مجازي نسبت به آن حساسيت نشان دادهاند تا آنجا كه خود ايشان هم به نوعي اقدام به جبران آن تعبير كرده. حتما همه از بكار بردن القاب توهينآميز براي معترضين ناراحتند و بهخصوص بهكارگيري چنين ادبياتي در تريبونهاي مذهبي وعبادي. گرچه همينجا ميتوان صميمانه به رييسجمهور عزيز گوشزد كرد كه بكار بردن برخي تعابير مشابه از ناحيه ايشان براي منتقدينشان هم چندان براي همه خوشايند نيست. اما در اين ميان شأن رييسجمهور در اين خصوص چيز ديگري است. با ورود رييسجمهور به اين مساله آنقدر اين موضوع بزرگ ميشود كه خوف آن هست كه اصل قضيه فراموش شود. مساله اصلي، توجه رييسجمهور به خواستههاي مردم است. خوب بود كه آقاي روحاني پس از اعتراضات و تظاهراتهاي اخير به يكي از زندانها و بازداشتگاهها ميرفت، معاونين و وزرا را ميفرستاد، به استانداران و فرمانداران ماموريت ميداد كه بروند وبا اين افراد ولو خطاكار گفتوگو كنند. كاش فرداي همان روز دستگيري عدهاي با جمعي از آنها مينشست تا ببيند كه گرفتاريها و مشكلات آنها چيست و آيا واقعا انگيزه آنها از اعتراض مشكلات اقتصادي بوده است؟ برخي تعابير نادرستي در مورد معترضان كردهاند و قطعا هشدار رييسجمهور نسبت به اين مسائل ميتواند مفيد باشد اما آقاي روحاني بايد به صورت عملي براي حل ريشهاي مشكلات اقدام كند. اگر راهكارهايي از اين دست توسط آقاي روحاني درپيش گرفته شود و شناختي از ماجرا به صورت دقيق وعيني به دست بيايد، بهتر نيست؟ اينكه براي رييسجمهور گزارشي برده شود با وقتي كه لحن كلام جمعي از معترضان به صورت رو در رو شنيده شود، متفاوت است. همچنين اين حضور همدلانه در كنار معترضين نشان خواهد داد كه آقاي رييسجمهور وراي گفتار، ميخواهد به نيازها و خواستههاي مردم توجه كند. اگر مسوولان مختلف كشور هم مثل يك تحليلگر يا مفسر رسانهاي در كلام بگويند كه بايد اعتراضات مورد توجه قرار گيرد، به تنهايي كاري از پيش نميبرد. مسوولان اجرايي قدرت اثرگذاري دارند. دولت بايد كاري عملي در خصوص حل ريشهاي اعتراضات انجام دهد. از طرفي توجه كنيم بسيار زننده است كه اين اعتراضات و حوادث دوباره تبديل به سوژه دعواي بين جناحها و اشخاص شود و باز مردم احساس كنند كه مشكلاتشان فراموش شده است. مساله اصلي نبايد دعواي رييسجمهور و فلان امامجمعه شود. خوب است كه استانداران به زندانها بروند و با چند نفر از بازداشتيهاي اخير صحبت كنند. به هر حال اثرگذاري رييسجمهور و مديران با اثرگذاري يك فعال سياسي متفاوت است. رييسجمهور ميتواند به صورت عملي موثر باشد. او در چنين شرايطي نبايد در مقام يك تحليلگر ظاهر شود. او بايد از جايگاه يك مدير عاليرتبه اجرايي كشور وارد عمل شده و نارساييها را رفع كند.
منبع : نامه نیوز