اختصاصی مازندمجلس: روز گذشته به عنوان یک دانشجو در جلسهی هم نشینی کارگران و کارفرمایانان و کارآفرینان که در سالن اجتماعات تامین اجتماعی برگزار شد، شرکت کردم. سالن مملو از جمعیتی بود که از اقصی نقاط استان خودشان را به ساری رسانده بودند. در انتهای سالن نشسته بودم و اشراف نسبی به جلسه داشتم. گزارشگر صدا وسیما هم آمده بود و چون در نزدیکی وی بودم، به سئوالاتی که می پرسید دقت می کردم. می پرسید خودشان را معرفی کنند و از حقوق شان بگویند که آیا کفاف زندگی شان را می دهد یا نه. سوالی در راستای وارد کردن فشار به بدنهی اجرایی دولت در استان. در سوی دیگر سالن صدای بلندی شنیده می شد. صدای یک کارگر که گویای صدای رسای کارگران حاضر در جلسه بود. او کسی نبود جز دریابیگی دبیر خانه کارگر استان مازندران که سعی می کرد هم جلسه را گرم نگه دارد و هم اینکه به سخنرانان بگوید بیش از 5 دقیقه سخن نگویند. در ابتدای جلسه او از مشکلات و دغدغه ی کارگران و بازنشستگان گفت، دیگر سخنرانان جامعهی کارگری هم بر بندهای مشکلات اضافه کردند. دریابیگی امیدوار بود که همه ی این مشکلات قابل حل شدن است. تقریبا اتمسفر جامعه ی کارگری را می شناخت و تا آنجا که لازم می دانست جو جلسه را آرام نگه می داشت. او اطمینان خاطر داده بود که جامعه ی کارگری استان در بزنگاهها خویشتندار است و لازم بود این امر را نشان دهد. وی باید به استاندار و مدیران کل سایر دستگاههای اجرایی استان نشان می داد که دغدغهی اول کارگران معیشتی است و به شکل مسالمت آمیز می خواهند به بخشی از مطالبات خود برسند. استاندار هم به درخواست ها کنش ها پاسخ داد و سعی کرد با تزریق احساس و مطرح کردن کلیدواژه های همیشگی خود هم پاسخ دهد و هم فضا را مدیریت کند.
اما جای خالی صاحبان کسب و کار و کارآفرینان در جلسه خالی بود. در پیامکهایی که برای دعوت از جامعهی کارگری، بازنشستگان و خبرنگاران ارسال شده بود، به حضور کارآفرینان نیز اشاره شده بود. من که خود دانشجوی کارآفرینی دانشگاه تهران هستم، وظیفه ی خودم می دانستم در این جلسه حضور پیدا کنم، اما هر چه از جلسه می گذشت احساس می کردم نیاز است چند کلمه ای با مسئولین گپ بزنم. تصمیم گرفتم و احساس کردم تنها شانس برقراری ارتباط با مسئولین می تواند این نوشته باشد که شاید به دست مخاطب مورد نظرم برسد.
می گویند موتور محرک اقتصاد هر کشور کارآفرینی است. متاسفانه در کشور ما واژه ی کارآفرینی به درستی ترجمه نشده و ایجاد کسب و کار و شغل را کارآفرینی می نامند. کارآفرینی تمایل به نوآوری، ریسک توامان با خود می بیند. به آقای استاندار پیشنهاد می کنم فعالیت های دکتر ستاری معاونت "فناوری و علمی" رئیس جمهوری را دنبال کند. او اهتمام زیادی می کند تا اکوسیستمی در حوزه ی کارآفرینی و استارتاپی را حداقل در تهران مستقر نماید که در این راه تا حدود زیادی موفق بوده است. با بررسی استارتاپ هایی که در این سال ها در تهران موفق ظاهر شده اند، می توان دریافت در این شرایط نامطمئن و پرریسک کشور نیز می شود سرمایه گذار خارجی وارد کشور کرد. در همین دولت بود که اولین برند ایرانی که بیش از یک میلیارد دلار ارزش دارد، ثبت شده است. پس می توان و می شود اهتمام ورزید.
نکته ی دومی که دوست داشتم به آن اشاره کنم، بحث دانشگاه هایی است که رشته ی کارآفرینی و مدیریت اجرایی کسب و کار را آموزش می دهند. دانشگاه هایی نظیر تهران، شهید بهشتی و حتی دانشگاه مازندران از این جمله دانشگاهها هستند. ارتباط با اساتید و دانشجویان و همین طور ارتباط با ارتباطات گسترده ی این دانشگاه ها با فعالان اقتصادی می تواند فرصت بزرگی را برای مازندران ایجاد کند.
و نکتهی آخر این که استان سیستان و بلوچستان را بررسی نمایید. شاید ندانید که سال گذشته به عنوان قطب گردشگری کشور معرفی شد. و با بسیج شبکه های اجتماعی، جامعه ی خبری و موثرهای این منطقه توانستند گردشگران بسیاری را چه از داخل کشور و چه به عنوان گردشگر خارجی جذب استانشان کنند. در بخش تولیدات محلی و باز هم با بهره گیری از شبکه های اجتماعی بازار صنایع دستی استان خود را رونق بخشند و بسیاری از موارد دیگر.
جناب استاندار گوشی تلفن تان را که بسیار به آن اعتقاد دارید، برداریدو تماس حاصل کنید. شما به مسئولین بارها تذکر داده اید که با تلفن کارهایشان را انجام دهند و از جامعه ی کارگری می خواستید راهکار و اقدامی عملی به شما ارائه کنند، به شما پیشنهاد می کنم که با استاندار سیستان و بلوچستان، با جناب آقای سورنا ستاری و با رئیس دانشکده ی کارآفرینی دانشگاه تهران تماس بگیرید و بپرسید چه اقداماتی انجام دادهاند، و چه اقداماتی را به شما پیشنهاد می کنند.
محمد حسن زاده
دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد کارآفرینی دانشگاه تهران
Mohasanzade1990@gmail.com