اول. ۲۵ بهمن ۸۹، که مصادف بود با روزهای پرحادثه بیداری اسلامی در منطقه، گروهی از فتنهگران که با وقوع حادثه ۹دی در سال پیشتر، به مقصود خود نرسیده بودند، اعتراضات سوریه و تونس و مصر را بهانه کرده و فراخوان تجمع و همراهی با آنان را صادر کردند. شعارها اما، همان شعارهای آشنای فتنهی ۸۸ بود: «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران». همان روز ۲۵ بهمن، وبسایت وزارتخارجه رژیم صهیونیستی در مطلبی، از قول دانی ایالون، معاون وزیرخارجه اسرائیل نوشت: «به این واقعیت توجه داشته باشیم که بزرگترین تهدید علیه ثبات و امنیت خاورمیانه و صلح جهان، نه تغییرات مصر و تونس که حکومت ایران است که با کمک همدستان خود و از جمله حزبالله لبنان، حماس و دیگر گروههای اسلام بنیادگرا میکوشد هدفهای خویش را پیش برد. در چنین وضعی، جامعهی بینالمللی باید فشار سیاسی و اقتصادی بر این رژیم را در تهران افزایش دهد.» داستان خیلی زود لو رفت. قرار بود آمریکا و رژیم صهیونیستی به کمک شبکه غربگرای داخلی، ایران را بکشانند به جایی که سوریه و لیبی و مصر را کشانده بودند. این سناریو اما با درایت رهبری و حضور به موقع نیروهای مردمی، خنثی شد. گرچه این آرزو، از ۸۸ تا به امروز، همواره در دل مقامات آمریکایی - چه دموکراتها و چه جمهوریخواهان- مانده است.
دوم. شهریورماه امسال، جارد کوشنر، داماد یهودی و مشاور شخصی دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در کاخ پادشاهی ریاض دیدار کردند. دیداری که تا بامداد صبح روز بعد به درازا کشید و حاوی توافقاتی میان نمایندگان این دو کشور، بر سر موضوعات منطقهای بود. اسرائیل شامیر، کارشناس اسرائیلی برای وبسایت «تسارگراد» روسیه، دربارهی محتوای این دیدار چنین گفت: «محمد بن سلمان، یکی از تندروترین مخالفان ایران در عربستان است. او حاضر است برای پیروزی بر ایران که آن را دشمن درجهی یک عربستان میداند، دست به هر کاری بزند. حتی حاضر است با اسرائیل که دشمن همهی اعراب محسوب میشود نیز متحد شود.» وی سپس چنین گفت که «در این دیدار دوجانبه، استراتژی آمریکایی- عربستانی جدیدی برای منطقه تعریف شد که محور آن شکست حزبالله لبنان و ایران است.»
اما پیروزیهای ایران در عراق و سوریه، نشان داد که نقشه جبهه آمریکا و مرتجعین منطقه برای ایران و منطقه، سرابی بیش نیست و اتفاقا برخلاف تصور آنان، ایران پیروز هماوردهای منطقهای بوده است. شکست آنان در ماجرای قطر، استعفای سعد حریری، تجزیه کردستان عراق و مرگ علی عبدالله صالح نیز مزید بر علت شد. پس، حالا که نتوانستند ایران را در «بیرون» از مرزهای خود شکست دهند، تصمیم گرفتند «سناریوی آشوب» را بار دیگر، در «درون» ایران آغاز کنند. موضوعی که بن سلمان در گفتوگو با تلویزیون «امبیسی» صراحتا آن را اعلام کرد و گفت: «تلاش میکنیم جنگ را به درون ایران بکشانیم.» در این سناریو میبایست از سویی، دستاوردهای منطقهای ایران، به تخریب و چالش کشیده شود و از سویی دیگر، با فراگیر کردن آشوب در داخل، زمینه براندازی نظام را به خیال خود فراهم آورند. یعنی همانی که پیش از این، سناتور «تام کاتن» صراحتا اعلام کرده بود که «سیاست آمریکا باید بر پایه تغییر نظام در ایران باشد.»
سوم. بههمین دلیل، بعد از شروع آشوبها در ایران، بلافاصله مقامات آمریکایی شروع به حمایت از آن کردند. رئیس جمهور آمریکا نوشت: «رژیمهای سرکوبگر برای همیشه دوام نمیآورند و روزی میرسد که ایرانیها با یک انتخاب روبرو میشوند. جهان نظارهگر است!» مایک پنس گفت: «تا وقتی ترامپ رئیسجمهور و من معاون رئیسجمهور هستم، اشتباه دولت قبلی در بیتوجهی به مقاومت ملت ایران در برابر رژیم این کشور، تکرار نخواهد شد.» نیکی هیلی نوشت: «مردم ایران که برای مدتی طولانی سرکوب شدهاند، حالا دارند صدای خودشان را پیدا میکنند. ما دعا میکنیم که در نهایت، آزادی و حقوق بشر پیروز شود.» سخنگوی کاخسفید اعلام کرد: «ما از حق مردم ایران برای ابراز عقایدشان به صورت مسالمتآمیز حمایت میکنیم. شایسته است صدای آنها شنیده شود.» هیلاری کلینتون نوشت: «مردم ایران، خصوصا جوانان در حال اعتراض برای به دست آوردن آزادی هستند. من امیدوارم حکومتشان به صورت مسالمتآمیز به این امیدها پاسخ دهد.» مایک کلی، عضو مجلس نمایندگان آمریکا گفت: «آمریکا در کنار معترضان ایستاده است و وزیر اطلاعات اسرائیل نیز نوشت: برای مردم ایران در نبرد برای آزادی و دموکراسی آرزوی موفقیت میکنم. جالب آنکه شعارها همان شعارهای ۲۵ بهمن ۸۹ بود و سناریو هم همان!»
چهارم. اینکه «مردم گلهمندند»(۱۳۹۵/۱۱/۲۷) و از اوضاع اقتصادی و معیشتی خود به دلیل «کمتحرکی» مسئولین و مدیران، ناراضی هستند و شکوه دارند «حق» است. اعتراض مسالمتآمیز مردم در چارچوب قوانین و ضوابط کشور نیز پذیرفته شده است. اینها «حقوقی» است که از مردم بر گردن قوای سهگانه و دستگاهها و نهادهای مختلف، بهویژه دولت است و همگی بهخصوص دولت به عنوان قوه مجریهی کشور، وظیفهی حل مشکلات آنان را دارد ... اما با توجه به موضوعات گفتهشده، به خوبی مشخص شده است که قدر متیقن، «دشمن منتظر یک فرصت است، منتظر یک رخنه است که از این رخنه وارد بشود»(۱۳۹۶/۱۰/۱۲) و سناریوی آشوب و براندازی را بار دیگر آغاز کند. «شما همین قضایای این چند روز را مشاهده کنید. همهی کسانی که با جمهوری اسلامی بدند، آنی که پول دارد، آنی که سیاست دارد، آنی که سلاح دارد، آنی که دستگاه امنیتی دارد، همه دست به دست روی هم میگذارند برای اینکه بلکه بتوانند برای نظام اسلامی و جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی مشکل درست کنند.»(۱۳۹۶/۱۰/۱۲)
پس نقشه دشمن را باید شناخت و مراقب بود در دام نقشه او قرار نگیریم. نباید پازل طراحیشده او را تکمیل کرد. گرچه واقعیت همانی است که روزنامه گاردین به آن اشاره کرده بود: «دشمنان و رقبای ایران چشمانشان را مانند پرندگان شکاری که در آسمان کویر در چرخش هستند، روی اغتشاشات ایران دقیق کردند. مقامات آمریکایی و اسرائیلی به وضوح گفتهاند در نتیجه این ناآرامیها امید دارند حکومت ایران سقوط کند که این امیدی ناپخته به نظر میآید.»
مازندمجلس: پیروزیهای ایران در عراق و سوریه، نشان داد که نقشه جبهه آمریکا و مرتجعین منطقه برای ایران و منطقه، سرابی بیش نیست و اتفاقا برخلاف تصور آنان، ایران پیروز هماوردهای منطقهای بوده است.
منبع : مهر