برگزیده ها
پردیس تئاتر تهران از مرکز توجهات به دور است
مازندمجلس: جشنواره تئاتر شهر در ششمین گام خود چندان با مخاطب چشمگیری همراه نشده است. عواملی چون فقدان جذابیت در نمایش‌ها، آماتوری بودن آثار و مهمتر آنکه فقدان تبلیغات لازم در منطقه پانزده موجب شد این جشنواره بدون هیجان در آلودگی تهران پایان یابد.

به گزارش هنرنیوز، ششمین جشنواره تئاتر شهر با رونمایی از پوسترش آغاز شد. پوستر مازیار تهرانی، مرد متفکر رودن را نشان می‌داد، نشسته بر زمین بایر، همچون اطلس شهری به دوش کشیده و در وجودش آشوبی از رنگ‌ها را تاب می‌آورد و بر چهره بی‌رخسارش، نقاب کمدی زده است. به نشان آنکه پشت آن خنده‌ای نیست.

حال ششمین جشنواره تئاتر شهر چند روزی است به پایان رسیده است و خبری از آینده نزدیک آن به گوش نمی‌رسد. جشنواره‌ای که با تغییری بزرگ روبه‌رو بود تا برای نخستین‌بار تجربه‌ای از کاخ جشنواره را رقم زند؛ با بی‌مهری مخاطب روبه‌رو شد. اگرچه برخی تصاویر خبر از پر بودن سالن‌های این مجموعه می‌داد؛ اما صندلی‌های ناراحت پردیس تهران اندک‌اند و تعدادشان کمتر از ۵۰ صندلی در هر سالن است. پس نمی‌توان مدعی شد این جشنواره با هیجان‌های مدنظر جشنواره‌های ایرانی همراه بوده است.

پردیس تئاتر تهران از مرکز توجهات به دور است. رسانه‌ها به آن توجهی ندارند. خانه تئاتر همواره با آن چون فرزند سرراهی برخورد می‌کند؛ اگرچه در آن حاضر می‌شوند. کسی برایش برنامه‌ای ارائه نمی‌دهد. دو مدیر پیشینش چندان در آن موفق ظاهر نشدند. برنامه‌هایشان بدون توجه مالی از سوی مدیران بالادستی مسکوت می‌ماند. برای مثال یکی از دو مدیر تئاتری پردیس از شهرداری می‌خواهد برای آثار حاضر در پردیس فضای تبلیغاتی شهری مهیا شود. قولی داده می‌شود و همانند بیشتر وعده‌ها، قولی عملی نمی‌شود.

در کمتر از یک سال پردیس سه مدیر بر کرسی ریاست خود می‌بیند. شهرام کرمی آن را رها می‌کند تا حسین مسافرآستانه جایگزین او شود. مسافرآستانه به بهانه بازنشستگی کنار می‌رود تا عبدالحسینی سرپرستی پردیس را به عهده بگیرد. عبدالحسینی با آوردن برخی هنرمندان چهره و ایجاد بمب خبری تلاش می‌کند تا برنامه‌هایی برای جلب مخاطب به پردیس تئاتر تهران فراهم کند؛ اما مورد انتقاد برخی روزنامه‌نگاران قرار می‌گیرد و چنین روشی را چاره کار نمی‌دانند.

حال با وجود جشنواره تئاتر شهر این برنامه‌ها به آینده موکول شده است و خبری از حضور ستارگان نیست. جشنواره و هجوم نمایش‌ها نیز کمکی به موضوع نمی‌کند. با اینکه جشنواره در دل یکی از پرجمعیت‌ترین مناطق تهران قرار دارد، خبری از خانواده‌ها نیست. بیشتر مخاطبان همان گروه‌ها و دوستداران هنرمندان جوان روی صحنه‌اند. خبری از محلی‌ها نیست که به واسطه بافت اجتماعی می‌توان آنان را تشخیص داد. کافی است کمی در خیابان‌های منطقه ۱۵ قدم زنید. در بلوار بقایی و آهنگ یا شاهد و ده‌حقی، کافی است در اطراف تالار خانواده باشید و در میان مردمی که از دستفروش‌های اطراف این فضا خرید می‌کنند، خریدی کنید.

اگرچه در روزهای میانی به واسطه نمایش‌های کودک می‌شد، دیگر اقشار غیرهنری جامعه را در پردیس دید و قبرستان کناری دیگر به چشم نمی‌آید؛ اما محوطه پردیس همانند هوای تهران هیچ چیز جذابی ندارد. چندان خبری از مخاطبان محلی نیست. بیشتر دامنه مخاطبان به دوستان و همراهان محدود می‌شود. به محلات اطراف پردیس نگاهی می‌اندازم و می‌بینم برخلاف تصور در میان فقر قرار نگرفته‌ام. آمدن‌های هر روزه موجب می‌شود با دقت بیشتری از خیابان‌ها عبور کنم و در کنار مردمان محلی قدم زنم. منطقه ۱۵ در میان خیابان‌ها و بلوارهایی چون آهنگ، ابوذر، نبرد، محلاتی، پاسدار گمنام، ده‌حقی و دهم فروردین محلات فقیرنشینی نیستند. بافت اجتماعی منطقه در اختیار طبقات متوسط است. خبر چندانی از فضاهای تجاری نیست و نزدیک به کلیت سازه‌ها، مسکونی هستند. پس برخلاف تصور عموم، پردیس تئاتر تهران با ظرفیت خوبی برای جلب مخاطب روبه‌رو است.

با کمی دقیق شدن برای یافتن ردی از جشنواره در محلات اطراف پردیس تئاتر تهران چیزی پیدا نیست. نه خبری از بنرهای معمول است و نه خبری از بیلبورد. نه استندی در خیابان‌ها دیده می‌شد و نه نمادهایی که می‌تواند نشان از برگزاری یک جشنواره در منطقه پانزده باشد. باید به جرأت گفت منطقه پانزده برخلاف مناطق مرکزی تهران فاقد فضای تبلیغات شهری است. با اینکه این منطقه دارای تعدادی کثیری پارک و فضاهای عمومی است و دربرخی پارک‌ها حتی تلویزیون‌های غول‌آسا وجود دارد، نشانی از جشنواره در ان دیده نمی‌شود. چهارراه‌ها و تقاطع‌های عظیم و بزرگ منطقه پانزده تهی از هرگونه بیلبورد است. روزی را به یاد می‌آورم که در اعتراض به شیوه مدیریت پردیس با علی عبدالحسینی با او ملاقات داشتم. به او از فقدان فرصت‌های تبلیغات شهری گفتم و او از همکاری ناقص سازمان زیباسازی شهرداری تهران می‌گفت و اکنون می‌توان دقیق فهمید که حتی سازمان زیباسازی هم از فرصت‌های منطقه به خوبی استفاده نکرده است.

این وضعیت در حالی است که شهردار منطقه در مراسم اختتامیه در سالن حضور پیدا می‌کند و به برگزیدگان آن جایزه و تندیس می‌دهد. پرسش این است آثار محسوس همکاری شهردار منطقه پانزده در این جشنواره چه بوده است؟ او در چه حوزه‌ای به جشنواره یاری رسانده است؟ ممکن از منظر یک خبرنگار مفاهیم ستادی - به عنوان رویه درون‌سازمانی - قابل‌درک باشد؛ اما وجوه بیرونی آن به هیچ عنوان مشهود نیست. حتی سردر پردیس تهران، به عنوان دعوت‌کننده عظیم برای ورود به یک سازه فرهنگی ساخته نشده است. تابلوهای راهنمای شهری پردیس نیز در ایام اخیر نصب شده است و برخلاف «شهر آفتاب» که در هر نقطه تهران نشانی شما را به سویش رهنمون می‌ساخت. در کجای تهران - به جز منطقه پانزده - نشانی دال بر پردیس تهران دیده می‌شود؟

از این مهمتر جذابیت جشنواره باید مدنظر قرار گرفته شود. ما با منطقه‌ای روبه‌روییم که در مقابل مناطق مرکزی چندان با تئاتر آشنایی ندارد. نیاز به کمی ادویه است تا طعم جشنواره با مذاق مردم منطقه جور باشد. به جدول بنگریم، نشانی از نام‌های جذاب برای مخاطب معمولی منطقه پانزده نیست. تمامی گروه‌ها از میان جوانان انتخاب شده‌اند. اگرچه شهرام کرمی همواره حامی گروه‌های جوان بوده است؛ اما او در نشست درباره حضور حرفه‌ای‌ها و محقق نشدن این حضور می‌گوید. حرفه‌ای‌ها بیش از گروه‌های جوان شبه‌آماتوری می‌توانند روزهای جشنواره را پرهیاهو کنند که چنین نمی‌شود. در میان گروه‌ها تنها نام چند نویسنده شناخته شده است که آنها هم چندان در جشنواره محلی از اعراب ندارند.

با تماشای آثار روی صحنه درمی‌یابیم بیشتر نمایش‌ها آماتوری به حساب می‌آیند. مشق کردن کارگردانان جوان در یک مکان حرفه‌ای است. برخی پس از پایان اجرا حتی از نخستین اجرای کامل نمایش خود می‌گفتند. آنان فرصتی برای داشتن اجرای General نداشته‌اند. این خود یکی از دلایل آماتوری بودن گروه‌هاست که فرصت، مکنت و قدرت اجرایی پیش از اجرای اصلی را نداشته‌اند. با وجود جدول بزرگ و بودجه اندک جشنواره می‌توان حدس زد گروه‌های نمایشی تمام تلاش خود را کرده تا هزینه‌ها به حداقل میل کند. پس یک نمایش بدون هیچ دکوری و وابستگی کامل به نورپردازی قانع‌کننده به نظر می‌آید. بیشتر آثار بدین منوال تولید شده‌اند. از همه مهمتر آنکه خبری از کمدی نیست. همه چیز در یک تاریکی عجیب غرق شده است. به نظر همه چیز شبیه همان پوستر مازیار تهرانی است که در ابتدا از آن سخن راندیم.

جشنواره تئاتر شهر یک فرصت است برای کسانی که نه توانایی اجرا در سالن‌های خصوصی را دارند نه مهلت برای ماندن در صف انتظار نوبت اجرای سالن‌های دولتی. برای کسانی است که مشق‌های دانشگاهی و کارگاهی را می‌توانند عملیاتی کنند؛ اما به نظر شکل جدول و فقدان افراد خبره‌تر، انگیزه‌های اولیه گروه‌ها در رقابت کردن را می‌کشد. جشنواره تئاتر شهر با چنین رویه‌ای نیازمند هیجانی از جنس جشنواره تئاتر دانشگاهی است و شاید باز کردن پای دانشجویان به ستاد اجرایی بتواند این هیجان را به جشنواره تزریق کند. جشنواره شهر نیازمند نوعی اندیشه است که آنچه خود می‌پسندیم دیگران نمی‌پسندند. نیاز است هنرمندانش بفهمند مخاطب بخشی از تئاتر است و نیاز است گاهی برای او کار کنیم.
جشنواره پردیس تئاتر تهران منطقه پانزده مخاطب بیشتر چندان نشانی اجرای فقدان اگرچه برخلاف گروه‌ها اطراف نمی‌شود گروه‌های عنوان مخاطبان می‌توان خیابان‌ها سالن‌های مناطق عبدالحسینی می‌کند روبه‌رو پایان مهمتر آماتوری محلات تبلیغات ششمین نمایش‌ها بیلبورد نیازمند دانشگاهی فضاهای کسانی مرکزی فرصت‌های شهردار حرفه‌ای‌ها شده‌اند زیباسازی می‌توانند نداشته‌اند همکاری نمایش اجرایی مسافرآستانه تهرانی آینده نزدیک مدنظر مازیار پوستر توجهات همراه جذابیت هیجان ندارند همواره اجتماعی ده‌حقی روزهای می‌شد واسطه اینکه شهرداری همانند شهرام هنرمندان ندارد
اخرین اخبار