مازندمجلس: دیاکو حسینی کارشناس مسائل بین المللی اعتقاد دارد امریکای ترامپ ابزارهای لازم را برای رودرویی با چین را ندارد
به صورت کلی نظرتان در موردن سند راهبردی جدید امریکا چگونه است؟این یک سند تقریبا رئالیستی و واقعبینانه است و میتواند فضای مناسبی را برای ترامپ به وجود بیاورد؟
در مقایسه با اسناد گذشته که عمدتا متکی بر اشاعه لیبرالیسم بینالمللی بودند، این سند نگاه لیبرالی نه به جهان و نه به آمریکا ندارد و هیچ رسالت جهانی برای آمریکا قائل نیست، در حالی که همه اسناد گذشته در دوره اوباما، در دوره بوش و کلینتون چنین رسالتی برای آمریکا قائل بودند و نگاه لیبرالی به جهان داشتند. آنها اعتقاد داشتند که دموکراسی جهان را امنتر میکند. بازار آزاد در واقع یک پروژه آمریکایی است که به صلح بینالمللی کمک میکند. هیچ کدام از این عناصر لیبرال در این سند وجود ندارد. بنا بر این تعریف آن سند رئالیستی است، ولی به معنای این نیست که توسط یک رئالیسم علمی به صورت بیقید و شرط و تمام و کمال حمایت میشود. ولی در عین حال در مقایسه با آنها به نظرم یک سند رئالیستیتر است؛ به معنای اینکه محدودیتهای قدرت آمریکا و همینطور محدودیتهای اهداف آمریکا در جهان را در نظر گرفته و آمریکا را بهعنوان رهبر جهان و کشوری که بیهیچ حد و مرزی قائل به اعمال قدرت در جهان است، به رسمیت میشناسد. خود این موضوع به تنهایی یک انقلاب دستکم بعد از فروپاشی شوروی یا پایان جنگ سرد تا به امروز در اسناد استراتژی امنیت ملی امریکا است.
در مورد مقابله امریکا با اقتصادچین این سند می تواند فضای اقتصادی را بصورت موفق مدیریت کند، با اینکه از چین بهعنوان چالش نام برده شده است؟ ترامپ میتواند در بعد اقتصادی جلوی پیشرفت و پیش افتادن چین را بگیرد؟
من فکر نمیکنم دولت ترامپ برداشت دقیق و کاملی از نحوه مقابله با چالش چین برای آمریکا داشته باشد. آنچه که آقای ترامپ در این سند به آن رسیده، قطعیت در این رابطه است که چین یک قدرت رقیب برای ایالات متحده است، همانطور که روسیه است. برخلاف دولتهای قبل، در این دوره ظاهرا قرار نیست که چین بهعنوان یک شریک، بهعنوان یک سهامدار در عرصههای بینالمللی و عباراتی ملایمتر مثل این شناخته شود و به صراحت صحبت از رقابت با چین کرده است. منتها اینکه در این رقابت آمریکا چطور است که تهدید چین را در دریای جنوبی و دریای شرقی دفع کند ، جای سوال دارد و در این سند هم هیچ اشارهای به آن نشده است. واقعیت این است که آمریکا ابزارهای بسیار کمی برای مقابله با چین دارد و خطر این مقابله، یعنی بردن روابط چین و آمریکا به سمت یک بیاعتمادی گستردهتر به سمت یک رقابت جدیتر برای خود آمریکا هم بسیار خطرناک است. من فکر میکنم این سند شاید تا اندازه زیادی تلاش کرده بهعنوان یک اهرم فشار علیه چین استفاده شود که چین را به سمت همکاری بیشتر به سمت آمریکا سوق دهد و یا اینکه چین را در معرض این انتخاب قرار داده که اگر با آمریکا همراهی بیشتری نکند، ممکن است در اسناد بعدی حتی به عنوان دشمن شناخته شده شود. ولی در عمل همانطور که عرض کردم، آمریکاییها ابزارهای زیادی برای مقابله با چین ندارند، مگر اقداماتی مثل ناوگان هفتم آمریکا در اقیانوس آرام یا تقویت پایگاههای نظامی آمریکا در شرق آسیا؛ کاری که البته شروع هم کردهاند. اما این دست از رفتارها ممکن است باعث بیاعتمادی بیشتر بین چین و آمریکا شود و نهایتا یک تعهد ناخواسته را در مورد کره شمالی در مورد تنگه تایوان و یا جزایر مورد اختلاف چین با همسایگانش ایجاد کند که نه برای آمریکا مطلوب است و نه برای چین. نباید رفتارهای کم و بیش خصمانه با چین منجر شود که به روابط این دو کشور آسیب بزند. من فکر میکنم آمریکای دوره ترامپ که به مسئله اقتصاد و بارسازی اقتصادی آمریکا تاکید زیادی دارد، به حفظ رابطه صلحآمیز با چین هم بیشتر از قبل نیاز دارد و این نیاز انطباقی با ادبیات مورد استفاده آقای ترامپ درباره چین ندارد.
منبع : نامه نیوز