مازندمجلس: روزنامه ایران نوشت:غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی که شهردار تهران هم بوده هنگام وقوع زلزله در حال مطالعه بود و بی آنکه واکنش خاصی نسبت به این مسأله نشان داده باشد، به مطالعه ادامه داده و موعد خواب هم، خوابیده است.
مازندمجلس: به گزارش نام نیوز، روزنامه ایران در ادامه نوشت: کرباسچی در پاسخ به این پرسش که آیا به مقاوم بودن ساختمان اطمینان داشته است، میگوید: این واکنش لزوماً ناشی از اطمینان به ساختمان نبود، بلکه ناشی از این باور بود که از آنچه خداوند مقدر کرده است، نمیتوان فرار کرد.وی درباره مقاومت ساختمانهای تهران در برابر زلزله هم می گوید: از دهه 70 و در دولت آیتالله هاشمی رفسنجانی، معیارها و ضوابط مربوط به ساخت و ساز مقاوم در برابر زلزله تدوین و الزامی شد. این ضوابط در ابتدا ناقص بود و بتدریج با کمک اساتید دانشگاهها، آییننامههایی همچون آییننامه 2800 تکمیل شد. از این رو، در جاهایی که این آییننامه رعایت شده باشد، مشکلی نخواهد بود، اما در ساختمانهای قدیمی و بافتهای فرسوده احتمال خطر وجود دارد.کرباسچی در واکنش به گمانههایی همچون بی دفاع بودن تهران در برابر زلزله هم میگوید: سخن گفتن درباره ناامنی تهران، تنها مردم را وحشت زده میکند، درحالی که باید اقدام عملی کرد. شهردار پیشین تهران معتقد است در آن نقاطی از تهران که ساختمانهای نوساز و تحت ضوابط ساخته شدهاند، نباید مشکلی وجود داشته باشد، هرچند هنوز بافتهای فرسوده و کوچهها و معابر باریک و تنگ هم هست که احتمال وقوع خطر را افزایش میدهد.ابطحی: خانواده تا صبح در خودرو بودندمحمدعلی ابطحی، عضو مجمع روحانیون مبارز و رئیس دفتر رئیس جمهوری در دوره اصلاحات بوده است. او درباره واکنش خود و خانواده به زلزله میگوید: در اتاق دراز کشیده و کتاب میخواندم، ابتدا زلزله را حس کردم، اما با دیدن ثبات لوستر، تردید کردم که زلزله هست یا نیست. اما بعد از خروج از اتاق، دیدم دخترم هم همین حس را دارد. لذا فهمیدیم زلزله است که بسیار نگران شدیم، زیرا دختر من همین اواخر فیلمی درباره زلزله دیده بود و همین او را بسیار نگران کرد.وی با بیان اینکه لباس پوشیدیم و همه خانواده، از خانه بیرون رفتیم، اضافه میکند: یکی از نزدیکان ما در خوابگاه بود، تماس گرفته و ترسیده بود، بهدنبال او رفتیم و او را سوار کردیم، بعد یک ساعتی در خودرو مقابل خانه توقف کردیم، چون نسبتاً ساختمانی در اطراف نبود. خانواده تا صبح در خودرو ماندند، اما من به خانه آمدم و پس از خواندن نماز آیات، قدری تلویزیون تماشا کردم و خوابیدم. اما خانواده، صبح به خانه آمده و بعد از خواندن نماز صبح، خوابیدند.ابطحی هم مانند بسیاری از مردم، مجموعهای از لوازم ضروری برای مواقع بحران آماده نکرده بود. وی درباره مشاهدات خود در شهر میگوید: بخشی از غرب تهران ترافیک سنگینی حاکم بود. مردم سعی میکردند خودروهای خود را در مناطقی که دیواری وجود ندارد پارک کنند.وی درباره مدیریت بحران هم اضافه میکند: نمیتوانم درباره مدیریت اظهارنظر کنم، اما مدیریت رسانهای خوب بود. زیرا کانال تلویزیون یا رادیو کاملاً درباره این موضوع برنامه پخش میکرد، هرچند بعد از مدتی حرف تازهای تولید نمیشد، اما مردم دلگرم بودند که تلویزیون و رادیو در این زمینه فعال است و از این تلویزیون ما بعید و قابل تقدیر بود.زیباکلام: به مقاومت خانه ام اطمینان ندارمصادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران که پس از زلزله کرمانشاه به یاری زلزله زدگان رفته بود، واکنش مشابهی نشان داد. او میگوید که شب حادثه، به تازگی از سفر تبریز بازگشته بود و بهدلیل تأخیر هواپیما، ساعت 11 شب به خانه رسیده بود. چون در خانه تنها بود، به آشپزخانه رفته و آب را جوشانده بود تا قهوهای بخورد. وی اضافه میکند: در این هنگام احساس کردم که ظرف آب جوش صدا میدهد، ابتدا احساس کردم صدای جوشیدن آب است، اما دیدم پنجره هم تکان میخورد. پس از اینکه فهمیدم زلزله است، از آشپزخانه به سمت هال دویدم، بعد با خودم گفتم که اینجا هم سقف دارد، پس به سمت راهرو دویدم که متوجه شدم حضور در اینجا هم بیفایده است. در این هنگام دختر کوچکم از ویلای خانوادگی تماس گرفت و با گریه پرسید که چه کار کنیم؟ از خانه بیرون بیاییم یا در خانه بمانیم که از آنان خواستم درخانه بمانند تا خودم را به آنان برسانم و چون احساس میکردم تهران قفل و شلوغ میشود، بسرعت از خانه خارج شده و نزد آنان رفتم که آنجا نیز از فرط خستگی، خوابیدم.وی در پاسخ به اینکه آیا به ایمنی ساختمان خود اطمینان دارید یا خیر، اظهار میکند: مطمئن هستم که سازنده، ساختمان را مقاوم نساخته است، زیرا سازنده دیگری هم این کار را نمیکند. زیباکلام درباره چرایی قفل شدن تهران هم این را ناشی از بیاعتمادی مردم به مسئولان میداند و اضافه میکند: در سالهای جنگ مردم به رادیو گوش میدادند تا بدانند مسئولان چه برنامهای برای آنان تدارک دیده واز آنان میخواهند مقابل بمباران چه کار بکنند، اما اکنون هر کس سعی میکند تنها خود را نجات بدهد.