مازندمجلس: حواشی دوران مدیریت پارسایی در مرکز هنرهای نمایشی بسیار زیاد بود؛ زمانی که حمیدرضا آذرنگ در گفتوگو با رسانهها از قراردادهای سفید با هنرمندان سخن میگفت، شایعاتی مبنی بر اختلاس در مرکز هنرهای نمایشی شنیده میشد.
اما این اظهارنظر هم هیچگاه بیان نمیشود.
شاه آبادی در پاسخ به پرسش فارس درباره انتصاب «حسین پارسایی» گفت: «زمانی که این اتفاق رخ داد از این که افرادی قصد دارند از او شکایت کنند با خبر بودیم؛ البته در آن زمان این شکایت هنوز طرح نشده بود و بعد از جابهجایی صورت گرفت.»
وی در خصوص این که انتصاب مدیری که پرونده مالی در سازمان بازرسی دارد، جایگاه معاونت هنری را خدشهدار میکند، خاطرنشان کرد: «زمانی که بنده چنین انتصابی را انجام دادم به عنوان پرونده مالی چنین چیزی مطرح نبود. زمانی که ما آقای حسین پارسایی را به عنوان مدیر بنیاد رودکی انتصاب کردیم، طرح بحثی بر این مبنا مطرح نبوده و ما براساس استعلامهای قانونی که انجام دادیم و براساس تشخیص مدیریتی ایشان را انتخاب کردیم. طبیعتاً بعد از آن طرح شکایت افرادی در بخش خصوصی مطرح شده و ما نسبت به این شکایت هیچ اظهارنظری نداریم.»
شاهآبادی با اینکه اذعان میکند حسین پارسایی دارای پرونده است و تأکید میکند «به محض این که در خصوص پرونده «حسین پارسایی» نظری داده شود، ما مکلف هستیم طبق آن نظر عمل کنیم»؛ اما هیچگاه از این پرونده سخنی نگفت.
وضعیت مدیریت حسین پارسایی در بنیاد رودکی آن روزها هم مبهم بود. نمونه جالبش خریداری تعدادی پرنده زینتی برای فضای باز و تلف شدن پرندگان بود. در دورانی که هر هنرمند تئاتری نیازمند سرمایه اندکی برای آفرینش هنری بود، 33 میلیون تومان از سوی دوستان و منسوبان پارسایی صرف خرید پرندگانی میشود که به واسطه نامناسب بودن فضای آزاد تالار وحدت تلف میشوند.
حواشی مدیریتی حسین پارسایی باعث میشود او از مجموعه معاونت هنری خارج شود. او وارد حیطههای موقتی میشود. اوایل دهه نود را به کارگردانی آثار مذهبی و دفاعمقدسی با هزینههای گزاف صرف میکند. در ادامه با توجه به آنکه پایگاه اولیهاش حوزه هنری است به عنوان مسئول سالنهای حوزه هنری مشغول میشود اما در نهایت، موفق به روشن نگاه داشتن سالنهای حوزه نمیشود.
در سال 93 حسین پارسایی سر از برج میلاد در میآورد تا برنامه جنجالی «سوگجامهها» را اجرا کند. او که حامی «خیمهها و نجواها» رامین حیدری فاروقی بود و در سال 93 نیز اجرایی شد، با آوردن بهاره رهنما و حامد بهداد و دیگر رفقای خویش در حوزه تئاتر، جنجالهای مقتلخوانی برخی شخصیتها را رقم زد.
او با حضور بهاره رهنما و اعضای خانوادهاش به تماشاخانه ایرانشهر میرود و نمایش «آرسنیک و توری کهنه» را روی صحنه میبرد. پارسایی در آشوبهای دفتر تئاتر دفاعمقدس در سال 94 جشنواره پانزدهم مقاومت را به دست میگیرد و در اندک زمان موجود موفق به تأسیس تماشاخانه سرو میشود. یک سالن پرتابل که توسط مجید رجبیمعمار افتتاح میشود.
جشنواره پانزدهم با وجود زمان اندک به محل حضور آثاری میشود که تولیدکنندگانش دوستان حسین پارسایی به حساب میآیندو عجیب هم نیست بیشتر جوایز را همین گروه به خانه میبرند. پارسایی با پایان جشنواره، مدیریت سرو را حفظ میکند؛ اما اختلافاتش با حفیظ الله رفیعی منجر به خروجش میشود و زمانی است که رجبی معمار جایگزین سرسنگی در خانه هنرمندان میشود، سکان ایرانشهر به رفیق قدیمی سپرده میشود. حضور پارسایی در ایرانشهر نیز با حواشی دو ساله درمورد اجراها و فقدان نظارت همراه است. بیشتر اخطارهای شورای نظارت و ارزشیابی نصیب سالن ایرانشهر میشود و در صد آنان نام بهاره رهنما دیده میشود.
حسین پارسایی در این ایام به مدیرکلی دفتر نمایش خانگی منصوب میشود تا این دفتر با اتفاقات رخ داده حول دو سریال «شهرزاد» و «عاشقانه» به یکی از دفاتر جنجالی سازمان سینمایی بدل شود.
او همچنین مسئولیت اجرایی چند جشنواره دولتی از جمله جشنواره فیلم فجر و جشنواره ایرانساخت که در به سفارش معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری در خانه هنرمندان برپا میکند.
در بحبوحه انتخابات 96 حسین پارسایی که از منظر سیاسی اصولگرا محسوب میشود در کارناوال انتخاباتی حسن روحانی ظاهر میشود که با واکنش منفی رسانهها همراه میگردد.
رجانیوز در مطلبی درباره مدیریت فرهنگی کشور به حسین پارسایی هم اشاره کرده و مینویسد «با نگاهی به سوابق و کارنامه مدیریتی ایشان بهوضوح میتوان دید که کسب منافع شخصی مهمترین دلیل حضور او در پستها و عناوین مختلف است، از مجیزگویی رئیس دولتهای نهم و دهم برای کسب مناصبی چون مدیریت تئاتر شهر و مدیریت مرکز هنرهای نمایشی گرفته تا پشت پا زدن به دولت منقضی شده و با چرخشی صد و هشتاد درجه به سمت دولت جدید غش کردن و در سفرهای انتخاباتی همراه رئیس دولت یازدهم و دوازدهم تا مرز پارگی حنجره نیز پیش رفتن تنها گوشهی از رفتار کاسبکارانه و منفعتطلبان این مدیر بهظاهر فرهنگی است حال معلوم نیست برای جا خوش کردن در دولت سیزدهم با هر گرایش و سمتوسوی ولو در ضدیت با دولت فعلی از چه مایه خواهد گذاشت و چگونه و با کدامین حربه به دولت دوازدهم ضربه خواهد زد اللهاعلم؛ اما بدون شک تمام آنچه بیان شد نشانی از طنز تلخی دارد که این روزها در بدنه مدیریت فرهنگی کشور همچون غده سرطانی بدخیم در حال پیشرفت و گسترش است.»
حالا مرد ده شغله فرهنگ در ابتدای سال 96 تحرکاتی برای روی صحنه بردن نمایش «اولیوتویست» آغاز کرده است تا بازار شایعات برای کارش داغ شود. از حمایت مالی «میم. الف» تهیهکننده جنجالی شبکه نمایش خانگی تا تبلیغات زودهنگام بدون بازبینی و بیلبوردهای کثیر با تصویر نوید محمدزاده. در این میان آنچه پیداست، شهری پر از بیلبوردهای الیور توئیست است که در پس آن هزار قصه داستان نهفته است. از حیات دوزیست گونه بعضی مدیران فرهنگی تا عواملی که میتوانند باعث ماندن یا نماندن مدیرانی شوند که حتی ممکن است کوله بار سنگینی از گذشته تلخ را با خود همراه داشته باشند.ررس
فارس
منبع : هنر نیوز