امیر محبیان فعال سیاسی اصولگرا، پژوهشگر، استاد دانشگاه و موسس حزب نواندیشان می گوید: من شخصا برای آقای ناطقنوری احترام زیادی قائلم، ظاهرا او علاقه ای برای بازگشت به موقعیت پیشین ندارد، ضمن آن که معلوم نیست که موقعیت پیشین هم احیاء شدنی باشد.
مشروح گفتوگوی او با خبرآنلاین را در ادامه بخوانید.
*****
آقای رئیسی به نمایندگی از گفتمان اصولگرایی درانتخابات ریاست جمهوری 15 میلیون و 700 هزار رأی آورد، چرا بعد از انتخابات به رغمآنکه اصولگرایان این اتفاق را یک دستاورد می خواندند، کسی یا طیفی از جریاناصولگرا او را در لیدری این جریان تحویل نگرفت؟ به طوری که از حوزه سیاسی جدا و بر امور آستان قدس متمرکز شده است.
آقای رییسی در انتخابات شرکت و ضمن کسب تجربهمناسب، رایی فراتر از انتظار بسیاری از تحلیل گران بدست آورد، هر چند که این رایبرای پیروزی کفایت نمی کرد. طبعا معنای کاندیداتوری از سوی جناح راست این نیست که هر کسکاندیدا شد، بعد از پیروزی یا شکست در جایگاه رهبری جناح قرار گیرد! این جناح بایدساختار محکمی داشته باشد که افراد به آن اتکاء کنند، نه آن که آن ساختار و جناح بهافراد اتکاء نمایند. این که آقای رییسی به دنبال کار خود به عنوان تولیت آستان قدس رفت وبر آن متمرکز شد به گمانم کار درستی بوده و باید از آن موقعیت پلی برای خدمت بیشتربه مردم و نه پلی برای کسب قدرت ساخته شود.
آقای عارف سال 92 به نفع آقای روحانی کنارکشید و بعد در انتخابات مجلس سرلیست اصلاح طلبان در تهران شد. آیا آقای قالیباف می خواهدچنین مسیری را طی کند؟ آیا او می خواهد عارف دوم در جریان اصولگرا باشد و اصولگرایانرا در انتخابات مجلس یازدهم سرلیستی و مدیریت کند؟
این مسئله را باید از آقای قالیباف بپرسید که آیابرای انتخابات مجلس برنامه ای دارد یا خیر؟ ولی در هر حال سیاست اعتیادآور است وکسی که در آن وارد شد، کنار کشیدن برایش دشوار می شود. ضمن آن که هر سیاستمداریخصایل ویژه خود را دارد و نباید لباس یک سیاستمدار را حتما و با فشار بر تن سیاستمداردیگر پوشاند.
برخی معتقدند بازنشسته های نظامی که لباس سیاستپوشیدند، مدیرت پادگانی بر جریان اصولگرایان دارند. آیا تحرکات اخیر باهنر برایبازگرداندن ناطقنوری به عرصه سیاست برای آن است که این تصور را از بین ببرد؟
من نگاه این گونه ندارم، هر چند ممکن است که تربیتنظامی در سیاست چندان با رفتار دموکراتیک همخوان نباشد ولی از سوی دیگر قالیباف همبیشتر مدیر اجرایی است تا نظامی!
تندروهای جریان راست معتقدند بازگشت ناطق نوری به لیدری جریاناصولگرا، بازگشت به عقب است، چراکه او کاریزما نیست و پایگاه اجتماعی قوی و موثریندارد. در مقابل نیز کسانی هستند که می گویند او کار تشکیلاتی جریان اصولگرا را از اینوضعیت نابسامان و انفعالی در می آورد و انسجام می بخشد. نگاه شما چیست؟ کدام دیدگاهرا قرین به واقع می دانید؟
آقای ناطق نوری شخصیت محترم و معتبری است، ولی ظاهراعلاقه ای برای بازگشت به موقعیت پیشین ندارد. ضمن آن که معلوم نیست که موقعیت پیشینهم احیاء شدنی باشد. من شخصا برای آقای ناطق، احترام زیادی قائلم ولی واقعا با تحلیلخود ایشان که بازگشت جناح به قبل از 76 ناممکن است؛ موافقم.
در ادوار مختلف هرگاه از ناطق نوری برای بازگشتبه عرصه سیاسی کشور دعوت شد او امتناع کرد، به نظر شما وضعیت کنونی کشور بهگونه ای است که این دفعه تغییری در موضع او ایجاد شود؟ آیا شرایط به گونه ای هست که او حضور خود را در عرصه سیاست کشور یک ضرورت بداند؟
حضور آقای ناطق حتما یک اتفاق تلقی خواهد شد ولینسبت به تحقق آن تردید دارم. ضمن آن که میزان تاثیرگذاری آن هم برای من چندان مشخصنیست و نباید ذهنی ارزیابی کرد.
اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری 92، انتخابات مجلس دهم سال 94 و انتخابات ریاست جمهوری 96 تا یک هفته مانده بهانتخابات وضعیت خوبی داشتند اما روزهای آخر منتهی به رأی گیری، وضعیت مطلوبشان رااز دست دادند، چرا؟ مشکل اصلی اصولگرایان برای جذب آرای خاکستری، سرگردان، متغیر ومردد در روزهای منتهی به انتخابات چیست؟ چه طور می توانند بر این مشکل فائق آیند؟
سردرگمی، محصول فقدان برنامه ریزی و فقدانبرنامه ریزی موفق محصول نداشتن راهبرد دقیق و نداشتن راهبرد دقیق، محصول نداشتن تحلیلواقع نگرانه از شرایط موجود است. لازمه رسیدن به تحلیل دقیق، دوری از شعارگرایی وگشودن چشم بر واقعیات و گوش بر انتقادات است و این ممکن نیست مگر با کار مستمر فکریو سیاسی و نه تحلیل ها و کارکردهایی که تنها دوهفته قبل از انتخابات آغاز می شود.
برخی معتقدند اصولگرایان نمی توانند مثل اصلاحطلبان عملگرایی پیشه کنند؛ چراکه به باورهای اعتقادی آنها لطمه می خورد. شما اینتحلیل را چقدر قرین به واقع می دانید؟
اصولگرایان طبعا نمی توانند عملگرایی محض پیشهکنند زیرا پرنسیپ ها و باورهای آنان از لحاظ مبنا ممکن است با بعضی رویکردهایعملگرایانه که معادل فرصت طلبی شمرده می شود همخوان نباشد. البته نمی گویم بعضی چنیننمی کنند ولی از منظر اصولگرایی ایده آل می گویم. اصولگرایی راهی برای همراهیبا عملگرایی دارد و آن پذیرش عملگرایی هدفمند و منطبق با اصول یعنی عمل صالح است.پراکسیسی که بعضی میان عملگرایی و دگماتیسم دیده اند در همین جاست.
اصلاح طلبان دنبال گفت و گو با اصولگرایان هستند. امروز در جریان اصولگرا چه جریانی پرچمدار اکثریت محسوب می شود که طرف مذاکره با اصلاح طلبان قرارگیرد؟ اساسا امروز اصولگرایان می توانند زیر یک پرچم جمع شوند؟ موضوع این گفتگو چهمی تواند باشد؟
معمولا جریانی که احساس می کند زیر فشار است، دعوت به گفتگو می کند. اما الان اصولگرایان طرف اصلی دعوت به گفتوگوی اصلاح طلبان نیستند. خود آنها هم خوب می دانند ولی گمان دارند که از اصولگرایان می توانند به عنوانصندوق پستی برای ارسال پیام به نهادهای قدرت استفاده کنند.
طیفی از اصلاح طلبان از دیدگاه مذاکره با سپاهحمایت کردند. اما برخی دیگر می گویند مذاکره جریانات سیاسی با نیروهای مسلح چهموضوعیتی می تواند داشته باشد. نظر شما چیست؟
نهاد قدرت و به عبارتی حاکمیت فعلا نسبت به حسننیت اصلاح طلبان مشکوک است و حتی می توان گفت که نسبت به آنها بدبین است. این هم بهواکنش های آنها در جریان وقایع سال 88 برمی گردد. آنها باید این ذهنیت ها را برطرفکنند و شک دارم گفتوگو با اصولگرایان خیلی حلال مشکلات باشد.
به نظرتان جبهه پایداری چرا بعد از جمنا در سایه قرارگرفت؟ این خواست خودشان است یا به حاشیه رانده شدهاند؟علت سکوت جبهه پایداری در این ایامبه ویژه در مقابل تحرکات احمدینژاد چیست؟
جبهه پایداری از همان ابتدا دارای تناقض هایدرونی بود و مشخص بود که در عمل گرفتار توجیه اعمال کسانی می شود که به آنها تکیهکرده بودند. اکنون به نظر من پایداری ها حرف زیادی برای گفتن ندارند. گمان میکنید آنها جز سکوت و در حاشیه بودن چه کاری می توانند انجام دهند؟ سخن گفتن آنها دراین شرایط بازی دو سر باخت خواهد بود.
تحلیل چرخش به راست روحانی را چقدر صحیح می دانید؟آیا اینکه برخی اصلاح طلبان وعده های انتخاباتی روحانی را می خواهند به او یادآوریکنند برآمده از آن است که او واقعا وعده های خودش را فراموش کرده است؟
روحانی خصلتا و براساس روانشناسی شخصیتی محافظه کار ولی عمل گرا دارد. به گمان من روحانی از لحاظ دیدگاه، به کارگزاران نزدیک است و با آرمانگرایی اصلاح طلبان همان قدر فاصله دارد که با آرمان گرایی اصولگرایان. ولیدر یک محاسبه نهایی ترجیح می دهد در کنار آرمان گرایان اصولگرایی و نزدیک به حاکمیتباشد نه اصلاح طلبان!
به نظر من روحانی بصورت تاکتیکی شعار اصلاح طلبان را دادهو به صورت تاکتیکی کنار اصولگرایان نزدیک به حاکمیت و از لحاظ استراتژیکی همفکرکارگزاران ولی در نهایت کنار قدرت خواهد بود.
برخی معتقدند روحانی دنبالاجماع بین ارکان مختلف نظام است. بر همین اساس، تاکتیک یک گام به عقب دو گام بهجلو را دنبال می کند. نظر شما چیست؟
روحانی در پی بالانس نیروها به صورتی است کهمضر به حال او نباشد؛ ضمن آن که تمایلی ندارد که وارد چالش با نهادهای قدرت شود. سیاستروحانی فعلا دو گام به عقب و یک گام به جلو در هنگام انتخابات بوده است.
27214