مازندمجلس: محمود احمدینژاد به پاسخگویی اعتقادی ندارد. او معتقد است چون رئیسجمهور ملت ایران بوده مجوز داشته دست به هر اقدامی که خود به صلاح مردم ایران میدانسته، بزند.
احمدینژاد نهتنها خود را معاف از پاسخگویی میداند بلکه برای نزدیکانش هم قائل به رسیدگی نیست، طوری که بهخاطر دادگاهیشدن حمیدرضا بقایی هر آنچه بر زبانش آمده به روسای قوا و مقامات دستگاه قضا گفته است. البته مقامات قضائی نیز این روزها در مقابل سخنان خارج از عرف احمدینژاد ساکت ننشستند. به نظر میرسد احمدینژاد از حمایت از بقایی قصد دیگری دارد. او میداند بر اساس تخلفات فراوانی که انجام داده، باید پاسخگوی دستگاه قضا و ملت ایران باشد، در نتیجه قصد دارد از بقایی سدی برای عدم پاسخگویی خود بسازد. بهمنظور بررسی ابعاد تحرکات اخیر رئیسجمهور سابق، «آرمان» با کمالالدین پیرموذن گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
رئیسجمهور سابق، خطوط قرمز را درنوردیده و با ادبیاتی غیراصولی به سران قوا اعتراض دارد. آینده سیاسی این شخص را چگونه ارزیابی میکنید؟
ادبیات تند و خارج از اصول محمود احمدینژاد او را از اثرگذاری در عرصه سیاسی ایران دور خواهد کرد. دیگر امکان اینکه احمدينژاد و برخی دیگر بدون توجه به اخطارها و نصایح دلسوزانه بخواهند همچون گذشته مطابق میل و سلیقه خود عمل کنند، وجود ندارد و هشدار میدهم تداوم حرکات و سیاستهای فراقانونی و خودحقپندارانه و ماجراجویانه وي و یاران اندکشان و نفی اختیارات قانونی قوای سهگانه، جز تضعیف وحدت ملی و افزایش آسیبپذیری کشور در برابر تهدیدهای خطیر کنونی، نتیجهای نخواهد داشت. مشخص نیست چرا احمدینژاد به سران قوا میتازد حال آنکه او باید مانند هر شخصی پاسخگوی اعمال خود در دوران ریاستجمهوریاش باشد. ايشان بايستي از خودحقپنداری مطلق دست برداشته و بهجای محکومکردن دیگران و انگ و برچسبزدنها، اجازه بدهد صاحبمنصبان کشوری، بهدرد واقعی مملکت برسند. امروز جامعه ایران با مشکلات عدیدهای روبهروست طوری که کوه بیکاری جامانده از دولت گذشته عملا رشد اقتصادی و کاهش تورم به عنوان دو دستاورد دولت را تحت تاثیر قرار داده است. در چنین وضعیتی رئیس دولت قبل بهجای اینکه در مقابل اقدامات قانونگریزانه خود پاسخگو باشد، سعی دارد علیه سران قوا به نوعی اقدام کند. هرچند او دیگر از تاثیرگذاری بین مردم و اصحاب سیاست در ایران برخوردار نیست.
چرا محمود احمدینژاد هیچگاه نسبت به عملکرد هشتسالهاش پاسخگو نیست و این روزها به فرافکنی میپردازد؟
احمدینژاد باید عاقلانه رفتار کند و اجازه ندهد مسائل خیالی و احساسی، زندگی را تباه سازد. او هنوز هم میتواند از قدرت تاثیرگذاری برخوردار باشد، اما در صورتی به مسیر بدون بازگشتی وارد شود، دیگر نباید انتظار داشته باشد با او مانند رئیسجمهور سابق برخورد شود. آنچه در اینجا جای سوال دارد این است که آیا او همچنان باور دارد در دوره ریاستجمهوریاش، ملت تحقق حکمرانی خوب و دولت شایسته را تجربه کردند؟ احمدینژاد در آن سالها در عمل، در برابر ملت و هیچ شخص و نهادی، خویش را پاسخگو نمیدید، چه برسد به اکنون که تخلفاتی هم در دیوان محاسبات در مورد عملکرد او به اثبات رسیده است. از سوی دیگر در خاطر داریم که احمدینژاد در خطاب قراردادن دیگران واژههای درستی بهکار نمیبرد. مردم هرگز حقیقت را پای وجاهت و مصلحت قربانی نکرده و نمیکنند و تردید نکنند سکوت بسیاری از دلسوزان نظام هم از رضایت نیست. کارنامه مواضع و عملکرد احمدينژاد، از سوی اکثریت قاطع مردم ایران مردود است، طوری که او دیگر در میان مردم کشور حتی طبقه تهیدست جامعه که او خود را همکیش آنها میداند نیز جایی ندارد. بهراستی که این طبقه در دوران احمدینژاد زیر بار فشار اقتصادی فراوانی بودند و کمر آنها خم شد. مشخص نیست که احمدینژاد با چه نوع محاسباتی خود را محبوب قلبهای مردم ایران میداند. به نظر میرسد او در آینده از پوسته توهم خارج خواهد شد و این در حالی است که دیگر فردی در درون نظام برای او احترامی قائل نخواهد بود و در نتیجه دیگر کوچکترین اثری در عرصه سیاست نخواهد داشت. حاکمیت قانون، شعار و خواست مردم کشورمان در سالهای اخیر بوده و از قوا و نهادها انتظار میرود که در پاسخگویی به این خواسته بحق آحاد ملت، جز بر مدار قانون عمل نکنند.
در شرایط فعلی به لحاظ روانی مردم ایران به دنبال آرامش سیاسی هستند؛ احمدینژاد چرا این روزها به دعواهایی سیاسی دامن میزند؟
مردم ایران، اشخاص را با ملاکها، معیارها و اعمالشان قضاوت میکنند نه با رفتارهای خودسرانه و خودحقپندارانه. همچنین رمز برخی مواضع غیراصولی و نامهپراکنیهای جسورانه را میدانند و خسته از دعواهای سیاسی به آرامش نیاز دارند. در چنین شرایطی ایجاد دعوای سیاسی و عدم التزام به قانون جز به طرد این شخص نمیانجامد.
برخورد با مفاسد اداری و اقتصادی که در چند سال اخیر توسط دستگاه قضا آغاز شده، ضامن چیست و افرادی که از آن گریزانند چه سرنوشتی خواهند داشت؟
برخورد بدون تبعیض با مفاسد مالی و اقتصادي توسط قوه قضائیه ضامن توسعه و بهروزی مهین اسلامی خواهد بود و نظارت قانونی مجلس بر هر دستگاه و نهاد و دولتی، ضامن سلامت آن است. فساد اقتصادی و اداری در جامعه عدم اطمینان از فضای سیاسی را منجر خواهد شد و برخورد قضائی با فاسدان به ثبات اقتصادی و اطمینان بیشتر سرمایهگذاران داخلی و خارجی منجر میشود. تخلفات حاد مالی سنگین احمدينژاد و اندک نزدیکان وي، همه آن ادعاها و مظلومنماییها را یکسره زیر سوال برده است و افکار عمومی، خواهان اجرای قانون در قبال همه مواضع و عملکرد ايشان و ياران اوست، چراکه همه در برابر قانون برابرند و نباید برخی بهگونهای رفتار کنند که انگار از سایرین در برابر پاسخگویی به قانون و دستگاه قضا مصون هستند، زیرا رواج بیقانونی آنهم توسط یک مقام اجرایی بلندپایه موجب خواهد شد در آینده سنگ بر روی سنگ بند نشود. رانتخواران، رشوهپردازان و سوءاستفادهکنندگان از موقعیت قدرت و کسانی که با چهرههای ظاهرالصلاح و با پنهانشدن در پشت عناوین انقلابی و نیز استفاده از موقعیتهای اداری و حکومتی بهجای رعایت شأن و امانت، در دوره تصدی مسئولیت دولت توسط وي، به منافع مالی و اقتصادی خود پرداختهاند، علاوه بر اینکه بر چهره کشور خدشه وارد ساختهاند، شایستگان و متولیان و مدیران خدوم و امانتدار و نیز سرمایهگذاران شریف و سالم را در تنگنای بیاعتمادیها و حرمتشکنیهای ناشی از رفتار خود قرار دادند.
اینک رسیدگی و برخورد قضائی با عموم تخلفات و فسادهای مالی و اقتصادی، زنگار از چهره دولت و کشور زدوده و خط اصلی آنها را آشکار ساخته است که چه کسانی باعث انحراف در دولت سابق شدند. پاسخگویی این افراد در برابر قانون و ملت ایران موجب خواهد شد که دیگر شاهد حیف و میل بیتالمال به عناوین مختلف در میان مسئولان کشور نباشم. کدام وجدان پاک است که از مفاهیم برجسته عدالت و سلامت احساس غرور و اشتیاق نکند؟ و چه غم انگیز خواهد بود اگر این مفاهیم در گذرگاههای تنگ و کوتاه ذهن مدیحهسرایان و فرصتطلبان گرفتار و بیاثر شوند. از این رو لازم است همگان در برابر اجرای قانون و پاسخگویی در مقابل عملکردشان مسئول باشند.
اعتراض احمدینژاد به دادگاهیشدن بقایی میتواند فرار به جلو او برای عدمپاسخگویی درباره عملکرد آن هشت سال باشد؟
مهم احمدینژاد نیست؛ همگان باید پاسخگو باشند، هیچ مقام و مسئولی که اعتماد مردم را جلب کرده، نباید از پاسخگویی خود را مصون بداند. احمدینژاد هم از این مورد مستثنی نیست. بدون تردید نحوه برخورد احمدينژاد با پروندههای تخلفات دولت ايشان، محک متقني برای پایبندی وي به ميزان عدالتگستری و دوری از تبعیض در کشور است. مردم خواهان پاسخگویی هر مقام و مسئولی در کشور هستند که روزگاری و حتی اکنون به آنها رأی دادهاند و سکان اداره کشور را به آنها سپردهاند. ملت حقطلب ایران، از صاحبمنصبان قضائی و تقنینی که با سختی و مرارت و تحمل سخنان ناروا و بهرغم همه موانع، کارشکنیها و جوسازیها، گزارش تهیه کرده و به تخلفات رسیدگی میکنند، تشکر خواهد کرد.
چه انتظاری از دستگاه قضائی در مقابل اقدامات خلاف قانون احمدینژاد و نزدیکانش وجود دارد؟
انتظار میرود قوه قضائیه، براي جلوگیری از ایجاد هرگونه شائبه در اذهان عمومی با ارجاع پروندههای احمدینژاد و یاران وی به قاضی عادل که از مظان هرگونه گرایشهای احتمالی دور باشد، زمینه رسیدگی قانونی منصفانه و سریع را فراهم کند و نیز بهمنظور پیشگیری از تشویش افکار عمومی، دادگاه بهطور علنی برگزار شده و برای آگاهی کامل ملت عزیز ایران، جریان آن از رسانه ملی پخش شود، زیرا بدون شک عملکرد احمدینژاد بر اساس رسیدگیهای دیوان محاسبات و برخی سازمانهای دیگر پر از رفتارهای خلاف قانون و جابهجایی بودجه بدون مجوز است. باید پاسخ دهند آن درآمد افسانهای نفت که در آن سالها به دست آمد در کجا هزینه شد؛ اکنون مشخص شده آن در آمدها هیچگونه توسعهای به وجود نیاورده و به میزان بیکاری هم افزوده شده است.
شما به عنوان نماینده سابق مجلس در مقابل چنین رفتارهایی چه توصیهای به او دارید؟
احمدینژاد و یاران نزدیک مورددار وی، همانگونه که مداحیهای شیرین را میشنیدهاند، باید تاب تحمل شنیدن حقایق و اجرای قانون در حقشان را نیز داشته باشند. احمدینژاد و احمدینژادیها افرادی بودند که بزرگترین صدمات را به آبروی کشور وارد کردند. تحریمها را چه کسی بر مردم ایران تحمیل کرد؟ چه زمانی آنها باید برای هدردادن منافع مردم ایران پاسخگو باشند؟ آنها به نام اصولگرایی، به نام عدالت، زهر در کام حقیقت ریختند، عدم تایید صلاحیت و پایمالشدن حقوق اجتماعی و شهروندی بسیاری را کلید زدند، فرصت طلایی درآمد افسانهای نفت را در کشور سوزاندند و با تكيه غيرقانوني بر درآمد نجومی نفت توانستند کارهای خود را سامان داده و ناکارآمدي خود را بپوشاند. با واردات بیرویه خسرانآور، کشاورزی و صنعت کشور را نابود کردند. گسترش فزاینده اختلاس و ویژهخواري و یکهتازي کاسبان پشت پرده تحریم، زمان ايشان اتفاق افتاد. مرید و مرادبازيها بهراه انداختند و سوءاستفاده از مقدسات و تعریف و تمجیدهای بیهوده در دوره وي، بنیان بسیاری از چیزها را نابود کرد و نشان دادند به هر تغييري مستعدند.
راهکار عدم بازتولید احمدینژادیسم چیست؟
احمدینژاد محصول عدم وجود نظام حزبی است. در طول چند دهه اخیر هیچگاه تحزب در کشورمان پای نگرفته است. تا زمانی که بر این مدار حرکت کنیم بهطور یقین شاهد تولید و بازتولید احمدینژاد و احمدینژادها در چرخه سیاست و مدیریت کشورمان خواهیم بود. فردگرايي مشکل اصلی جامعه ماست، درد و درمان ما اجتماعی است. هرم تحزب در ایران، باید روی قاعدهاش بنشیند تا دیگر فردي همچون وي، رئیسجمهور ایران نشود. راه زیادی برای حرکت اصولی در پیش داریم اما میتوانیم از ظرفیتهای فعلی برای دستیابی به نظم حزبی ایدهآل استفاده کنیم.
منبع : نامه نیوز